اعلام رسمی نتایج آرا؛ انتخابات به دور دوم رفت و نرخ مشارکت زیر ۴۰ درصد است
با اعلام رسمی نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط ستاد انتخابات وزارت کشور، در مجموع ۲۴ میلیون و ۵۳۵ هزار و ۱۸۵ رای به صندوقها ریخته شده.
مسعود پزشکیان با حدود ۱۰ میلیون ۴۰۰ هزار رای و سعید جلیلی با حدود ۹ میلیون و ۴۰۰ هزار رای راهی دور دوم شدند و نرخ مشارکت زیر ۴۰ درصد است.
تازهترین گزارش آژانس انرژی اتمی که روز جمعه هشتم تیرماه منتشر شده، حاکی از آن است که ایران نیمی از سانتریفیوژهای پیشرفته خود را در سایت فردو نصب کرده است.
خبرگزاری رویترز که نسخهای از این گزارش را مشاهده کرده گزارش داده اگرچه این ماشینهای پیشرفته غنیسازی اورانیوم از نسل آیآر-۶ در سایت فردو در دل کوه نصب شدهاند، اما هنوز در مدار قرار نگرفتهاند.
آیآر-۶ نسل ششم سانتریفیوژهای تولید ایران است و یکی از پیشرفتهترین ماشینهای مورد استفاده در غنی سازی در زیرساخت اتمی ایران بهشمار میرود.
ایران دو هفته پیش آژانس را مطلع کرده بود که درصدد است تا هشت آبشار جدید متشکل از سانتریفوژهای نوع آیآر-۶ را طی سه تا چهار هفته در سایت فردو نصب کرده و بدین ترتیب ظرفیت غنیسازی خود را به سرعت افزایش دهد.
آبشارهای غنیسازی واحدهایی متشکل از تعدادی از سانتریفیوژها هستند که به صورت سری با یکدیگر مرتبطند و گاز ترزیقی در فرآیند عبور از این واحدها، غنی میشود.
آژانس در فاصله دو روز بعد از این اعلام تایید کرد که دو آبشار نصب شدهاند. آژانس در گزارشی دیگر که به صورت محرمانه برای اعضای شورای حکام در روز جمعه ارسال کرده تصریح کرده که این رقم اکنون به دوبرابر افزایش یافته است.
آژانس با بیان اینکه تهران هنوز اعلام نکرده چه زمانی تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم را آغاز میکند افزوده است که مقامات ایرانی کماکان سطح غنیسازی مورد نظر خود را نیز تعیین نکردهاند.
دیپلماتها بر این باورند که نصب سانتریفوژهای نسلششم از سوی ایران واکنشی است به قطعنامه پنجم ژوئن (۱۶خرداد) شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران. در این قطعنامه افزایش همکاری تهران با آژانس و لغو محدودیتهای اخیر برای بازرسان خبره درخواست شده است. ایران در پاسخ به فشارها، شهریور سال گذشته دسترسی تعدادی از بازرسان مجرب آژانس را به تاسیسات اتمی خود قطع کرد.
ایالات متحده روز پنجشنبه اعلام کرد که «در پاسخ به تشدید فعالیتهای هستهای ایران و همکاری نکردن با آژانس بینالمللی انرژی هستهای» تحریمهایی را علیه نهادهای مرتبط با تجارت نفت و پتروشیمی ایران اعمال میکند.
نماینده آمریکا در نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی با انتقاد از توسعه برنامه هستهای ایران خواستار آن شد که ایران برنامه تولید غنی سازی ۶۰ درصدی خود را متوقف کند.در این بیانیه آمده هیچ کشوری که عضو معاهده منع گسترش سلاح های هستهای است غنیسازی ۶۰ درصدی انجام نمیدهد.
مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی تصویب این قطعنامه را اقدامی «غیر سازنده» دانستند و سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران نیز گفته بود که جمهوری اسلامی در مقابل «فشار» کوتاه نخواهد آمد.
هفته گذشته نیز گزارشی محرمانه از آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر شد که نشان میدهد جمهوریاسلامی به سرعت در حال گسترش توانایی خود برای غنی سازی اورانیوم با سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات زیرزمینی نطنز است و اکنون قصد دارد فراتر از آنچه قبلا برنامهریزی شده بود پیش برود.
سیامک نمازی، بازرگان ایرانی-آمریکایی و گروگان سابق، با نوشتن یادداشتی با اشاره به اینکه از آزادی دو گروگان سوئدی از زندانهای ایران خوشحال است، نوشته اگر سوئد هوشیارانه مذاکره میکرد میتوانست در قبال آزادی حمید نوری، آزادی همه گروگانهای خود و چندین گروگان اروپایی را تضمین کند.
سیامک نمازی، در این یاددداشت که جمعه ۸ تیر در بخش نظرات وبسایت گاردین منتشر شده است، با اشاره به تجربه اسارت خودش در زندان اوین، نوشته است رها کردن یک گروگان دیگر سوئدی در ایران که به اعدام هم محکوم شده غیرقابل درک است.
سیامک نمازی که پیش از این ۸ سال در ایران زندانی بود، ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ در جریان معاملهای بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده از زندان اوین آزاد شد و به آمریکا برگشت.
سیامک نمازی، مراد طاهباز و عماد شرقی که در جریان توافق مبادله زندانیان بین آمریکا و ایران آزاد شده بودند، ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ وارد قطر شدند.
نمازی در این یادداشت با ذکر اینکه دولتهای غربی نباید شهروندان بیگناه را در سیاهچالهای دولتهای یاغی رها کنند، نوشته مبادله گروگانها هرچند ناخوشایند باشند، ضروری هستند و باید هر کاری میتوان انجام داد تا شهروندان در خطر را نجات داد.
این گروگان سابق در عینحال یادآوری کرده که دولتهای غربی باید مجازاتهای سختی برای جلوگیری از گروگانگیری وضع کنند.
۲۶ خرداد ۱۴۰۳، دولت سوئد در جریان معاملهای با ایران، برای آزادی دو تن از شهروندان گروگان خود در ایران به نامهای یوهان فلودروس و سعید عزیزی، حمید نوری را به دلیل نقش داشتن در کشتار ۱۳۶۷ و به جرم ارتکاب جنایت جنگی به حبس ابد محکوم شده بود، آزاد کرد.
پیشتر شماری از تشکلهای سیاسی و حقوق بشری خارج از کشور در نامهای به اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، ضمن انتقاد از آزادی حمید نوری، هشدار دادند چنین توافقهایی با جمهوری اسلامی، گرایش حکومت ایران به گروگانگیری شهروندان خارجی و دوتابعیتیها را تقویت میکند.
سیامک نمازی با اشاره به این مبادله و ابراز خوشحالی از بازگشت فلودروس و عزیزی به سوئد نوشته تصمیم استکهلم برای انجام این معامله و رها کردن احمدرضا جلالی، دیگر شهروند سوئدی که به اعدام محکوم شده است، غیرقابل درک است.
احمدرضا جلالی، ۲۹ خرداد در فایلی صوتی که به ایراناینترنشنال رسیده، از اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد انتقاد کرد و گفت دولت این کشور او را «بیپناه» به حال خود رها کرده است و از او خواست «شجاعانه و مسئولانه» با پسر و دیگر اعضای خانواده این زندانی در برابر دوربینهای تلویزیونی دیدار کند و به پسرش بگوید چرا او را در زندان اوین به حال خود رها کرده و در صورت اعدام این زندانی، برای پسرش چه کار خواهد کرد.
احمدرضا جلالی، پزشک سوئدی-ایرانی متخصص پزشکی بحران، اردیبهشت ۱۳۹۵ در جریان سفری کاری به ایران بازداشت شد و پس از مدتی به اعدام محکوم شد و از آن زمان در زندان به سر میبرد.
گزارشگر ویژه حقوقبشر در ایران و عفو بینالملل پیشتر پرونده احمدرضا جلالی را بررسی کرده، دستگیری او را خودسرانه دانسته و خواستار آزادی بیقید و شرط او شده است.
پیشتر هم بسیاری از گروههای حقوق بشر بینالمللی، از جمله عفو بینالملل و دانشمندان در خطر با اشاره به روند غیرقانونی بازداشت و محاکمه او بدون رعایت آئین دادرسی منصفانه، خواستار آزادی او شده بودند.
سازمان عفو بینالملل ۲۹ خرداد با اعتراض به آنچه آن را آزادی تکاندهنده حمید نوری خواند، این اقدام دولت سوئد را ضربهای حیرتآور به بازماندگان و بستگان جانباختگان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ دانست.
این سازمان در بیانیه خود نوشت شرایط آزادی حمید نوری و بازگشت او به ایران، نگرانیهای قبلی را در مورد گروگان گرفتن اتباع سوئدی از سوی مقامهای جمهوری اسلامی برای مبادله آنها با حمید نوری تائید میکند.
سهشنبه ۵ تیر، ویدا مهراننیا همسر احمدرضا جلالی، محقق ایرانی-سوئدی زندانی محکوم به اعدام در ایران، از اعتصاب غذای اعتراضی همسرش خبر داد و گفت: «همسرش فکر میکند تنها راهی که هر کسی میتواند صدای او را در دنیا بشنود این است که اعتصاب غذا کند.»
سیامک نمازی با اشاره به اینکه دولت سوئد بدون شک به این آگاه است که رها کردن احمدرضا جلالی معادل امضای حکم مرگ اوست، نوشته است روند مبادله حمید نوری نشان داد برای دولت سوئد، ارزش جان شهروندانش برابر نیست و این دولت مذاکرهکننده بسیار ناتوانی است.
به نوشته سیامک نمازی، حمید نوری با توجه به محکومیتش به خاطر دستداشتن در جنایت جنگی از طریق همدستی در کشتار ۶۷، مهمترین زندانی جمهوری اسلامی در اروپا بود و سوئد اگر ارزش او را برای جمهوری اسلامی میفهمید میتوانست آزادی همه شهروندان خود و چندین گروگان اروپایی دیگر را نیز در قبال آزاد کردن او تضمین کند.
به نوشته سیامک نمازی، تهران با اصرار بر نگه داشتن یک گروگان بیگناه میخواست سوئد را تحقیر کند و نشان دهد که دولتهای غربی، علیرغم ادعاهای زیبا درباره حقوق بشر، تفاوتی با آنها ندارند تا حدی که حتی سوئد، که یک الگوی حقوق بشر است، حاضر است کشته شدن یکی از شهروندان خود را ببیند تا دیگرانی که واقعا برای مقامات این کشور مهم بودند آزاد شوند.
سیامک نمازی در یادداشت مفصل خود همچنین به یادآوری خاطراتش از همصحبتی و همبندی بودن با احمدرضا جلالی پرداخته و گفته این زندانی زیر حکم اعدام تاکید کرده حتی اگر قاضی صلواتی که او را به اعدام محکوم کرده به درمان نیاز داشته باشد، او به خاطر تعهد پزشکیاش از کمک به او دریغ نمیکند.
رقیبان جانشینی ابراهیم رئیسی، هر یک از مسیری متفاوت با علی خامنهای مرتبطند. یکی منصوب رهبر جمهوری اسلامی در شوراهای عالی است، دیگری رویای شهرهای موشکی او را عینیت بخشیده و بعدی در زمان آغاز زمامداریاش، قائم مقام وزیر اطلاعات بوده است. نفر چهارم هم از نزدیکان سر تیم پزشکی اوست.
مسعود پزشکیان، منصوب سر تیم پزشکی خامنهای
مسعود پزشکیان تا سال ۱۳۷۳ سمتی آنچنانی در جمهوری اسلامی نداشت. او دانشجوی انقلابیای بود که پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷، برای دانشجویان کلاس نهجالبلاغه میگذاشت. بعد از آن هم به جنگ رفت. سابقه اجرایی او در جمهوری اسلامی مثاتر از علیرضا مرندی است و پزشکیان از این جهت مدیون اوست.
مرندی پزشک متخصص اطفال است که سالهاست به عنوان سر تیم پزشکی علی خامنهای از او یاد میشود و از افراد مورد اعتماد اوست.
سال ۱۳۷۳، وقتی مرندی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود، پزشکیان را به سمت ریاست دانشگاه علوم پزشکی تبریز منصوب کرد.
پزشکیان مثل سه نامزد دیگر نیست که تجربه همکاری یا دریافت حکم مستقیم از خامنهای را داشته باشد اما در سخنرانیها و برنامههای تبلیغاتیاش صراحتا به «سرسپردگی» به خامنهای اذعان کرده و گفته است در صورت پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، نظرات رهبر جمهوری اسلامی را اجرا خواهد کرد.
مصطفی پورمحمدی،امنیتی مورد اعتماد خامنهای
پورمحمدی هم مثل ابراهیم رئیسی در هیات مرگ عضو بوده اما نسبت او با رهبر جمهوری اسلامی به سالهای ابتدای رهبری خامنهای باز میگردد.
وزارت اطلاعات جایی نیست که دولتها بتوانند در آن به اختیار خود عمل کنند و وزیر با نظر شخص خامنهای انتخاب میشود. وقتی محمود احمدینژاد قصد برکناری حیدر مصلحی، وزیر وقت اطلاعات را داشت، خامنهای سنتشکنی کرد و در نوشتهای کوتاه، کتبا اعلام کرد قرار نیست در این وزارتخانه بدون نظر او تغییر و تحولی رخ دهد.
با این وصف از وزارت اطلاعات، پورمحمدی از سال ۱۳۶۹، یعنی اولین سال رهبری خامنهای به مدت ۹ سال معاون این وزارتخانه بود؛ آن هم نه معاونتی معمولی که معاونت ضد جاسوسی و قائم مقام وزیر اطلاعات.
سالهای مسئولیت پورمحمدی از ۶۹ تا ۷۸، همزمان با ترور رستوران میکونوس و انفجار مرکز همکاریهای یهودیان در آرژانتین موسوم به بمبگذاری آمیا در خارج کشور و قتلهای زنجیرهای در داخل کشور بود.
هر چند او از نظر حزبی به اصلاحطلبان نزدیک است اما صندوقچه اسرار خامنهای در یکی از مهمترین فصلهای رهبریاش محسوب میشود.
وزارت کشور، دیگر وزارتخانهای است که رهبر جمهوری اسلامی در آن دخالت مستقیم دارد.
وزیر کشور عملا جانشین خامنهای در فرماندهی فراجا یا همان فرماندهی انتظامی (نیروهای پلیس) به شمار میرود.
پورمحمدی در دولت اول احمدینژاد اولین وزیر کشور او بود که این باز هم اعتماد خامنهای را به او نشان میدهد.
سعید جلیلی، عضو حقیقی منصوب خامنهای در شوراهای عالی
رابطه جلیلی با خامنهای از نظر زمانی نزدیکتر است. جلیلی همین حالا که خود را نامزد انتخابات زودهنگام سال ۱۴۰۳ کرده است، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در شورای عالی امنیت، عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم خامنهای و عضو شورای راهبردی روابط خارجی دفتر رهبر جمهوری اسلامی به شمار میرود.
ورود او به دستگاه رهبر جمهوری اسلامی از سال ۱۳۸۰ آغاز شد؛ وقتی که خامنهای او را به سمت مدیریت بررسیهای جاری دفتر خودش منصوب کرد.
او به عنوان نماینده خامنهای در شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، دبیری این شورا را برعهده داشت و سرپرست مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی هم بود.
محمدباقر قالیباف، بنیانگذار برنامه موشکی مورد علاقه خامنهای
قالیباف به عنوان یک پاسدار کهنهکار از نزدیکان خامنهای محسوب میشود. او از سال ۱۳۹۶ تا سال ۱۳۹۹ از سوی خامنهای به عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.
قالیباف در زمان فرماندهی نیروی هوای سپاه پاسداران به شهادت امیرعلی حاجیزاده که اکنون فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران است، از اصلیترین نیروهای بنیانگذار برنامه موشکی سپاه بوده است. برنامهای که رهبر جمهوری اسلامی روی آن بسیار حساس است.
از سوی دیگر، قالیباف از معتمدین قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس هم بود. بازوی برون مرزی سپاه پاسداران که مسئول پیادهسازی سیاستهای فرامرزی خامنهای محسوب میشود.
بر این اساس، قالیباف هم معتمد سپاه پاسداران است و هم با توجه به سابقهاش در برنامه موشکی سپاه و رابطهاش با سپاه قدس، خامنهای نگاه مثبتی به او دارد.
هشتم تیر ۱۴۰۳ انتخاباتی برگزار میشود که مثل سایر انتخابات جمهوری اسلامی، انگشت اتهام مهندسی آن به سمت رهبر جمهوری اسلامی نشانه رفته است.
نامزدهای این انتخابات، حتی در رقابتهای انتخاباتی هم به سرسپردگی و تبعیت از دستورات خامنهای تاکید کردند.
بر این اساس نمیتوان گفت نامزدها با خامنهای رابطه خوبی ندارند و هر کدام از آنان به طریقی با او در ارتباط هستند اما تفاوتشان در مسیر ارتباط با رهبر ۸۶ ساله جمهوری اسلامی است.
در حالی که برخی حامیان مسعود پزشکیان با پیش کشیدن وضعیت رهبران جنبش سبز در همایشهای انتخاباتی سعی داشتند مشارکت هواداران ایشان را جلب کنند، زهرا موسوی، دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، خبر داد این دو محصور جنبش سبز در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
دختر موسوی و رهنورد در حساب اینستاگرام خود خبر داد که والدینش در انتخابات ریاستجمهوری شرکت نمیکنند.
او روز هشتم تیر و همزمان با برگزار شدن انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در ایران نوشت: «ماموران امروز برای آوردن صندوق رای به حصر اختر سوال کردهاند. والدین گفتهاند رای نمیدهند.»
حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی، دیگر رهبر جنبش سبز که حدودا همزمان با میرحسین موسوی و همسرش محصور شده است، گفت که پدرش از نامزدی مسعود پزشکیان در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری حمایت میکند.
انتخابات و رهبران جنبش سبز
در پی اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ که به جنبش سبز مشهور شد، موسوی و کروبی، دو نامزد معترض انتخابات به همراه همسرانشان، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، از اسفند ۱۳۸۹ به صورت غیررسمی حصر خانگی شدند. شرایطی که پیش از آنها برای حسینعلی منتظری، قائم مقام معزول روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی و برخی دیگر از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی نیز رقم خورده بود.
هر چند حصر فاطمه کروبی از حدود سال ۱۳۹۰ رفع شد اما سایر رهبران جنبش سبز همچنان در حصر باقی ماندند.
در انتخابات سال ۱۳۹۲، موسوی، رهنورد و کروبی از حسن روحانی حمایت کردند.
با اینکه یکی از شعارهای روحانی رفع حصر رهبران جنبش سبز بود و در سال ۱۳۹۶، حصر همچنان پابرجا بود اما در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ نیز هر سه رهبر در حصر همچنان از روحانی حمایت کردند.
در سال ۱۴۰۰، موسوی انتخابات را نمایشی تحقیرآمیز خواند و آن را تحریم کرد اما فرزند کروبی به نقل از او گفت پدرش به عبدالناصر همتی رای خواهد داد.
در انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام تیر ۱۴۰۳ نیز کروبی از مسعود پزشکیان، نامزد جریان اصلاحات حمایت کرده است.
موسوی نسبت به کروبی مواضع صریحتری در بزنگاهها و مخصوصا هنگامه اعتراضات داشته است.
او آبان ۹۸ تیراندازان به معترضان را «نمایندگان حکومت» خواند که فرمانده کل آنان «ولی فقیه» است.
موسوی سال ۱۴۰۱، علی همدانی، از فرماندهان کشته شده سپاه در سوریه را «سردار بی افتخاری» توصیف کرد که «جوانان را قمهکش» بار میآورد.
موضع محمد خاتمی و محمود احمدینژاد
محمود احمدینژاد که یکی از دلایل اصلی بروز جنبش سبز و حصر رهبران جنبش سبز بود برای نامزدی در انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ ثبتنام کرد اما صلاحیتش از سوی شورای نگهبان رد شد.
۲۷ خرداد ۱۴۰۳، دفتر او در بیانیهای رسمی اعلام کرد احمدینژاد «مطلقا و قطعا» از هیچ نامزد یا جریانی در انتخابات پیش رو حمایت نخواهد کرد.
محمد خاتمی، رهبر جریان اصلاحات و رییسجمهوری اسبق اما در پیامی از پزشکیان حمایت کرد.
هر چند خاتمی در پیام خود به طور شفاف شهروندان را به حضور در انتخابات دعوت نکرد، گفت که خودش به پزشکیان رای خواهد داد.
خاتمی ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ در بیانیهای اعلام کرده بود اگر نامزد جریان اصلاحات تایید صلاحیت شود در انتخابات شرکت خواهد کرد.
او در انتخابات پیشین در ایران در اسفند ۱۴۰۲ که برای انتخاب نمایندگان مجلس دوازدهم شورای اسلامی برگزار شد، شرکت نکرد و رای نداد.
در فایلی صوتی که اردیبهشت ۱۴۰۳، پیش از مرگ ابراهیم رئیسی از او منتشر شد، خاتمی گفت اصلاحطلب از حکومت «گدایی» میکنند.
در جلسهای که او با جمعی از اصلاحطلبان داشت، به عنوان رهبر فعلی جریان اصلاحات خطاب به حاضران گفت: «تا حالا گدایی میکردیم و التماس میکردیم سه تا کرسی به ما در مجلس بدهید و التماس میکردیم رفتارتان را کمی عوض کنید. دیدیم فایدهای ندارد.»
رایگیری جمهوری اسلامی برای تعیین جانشین ابراهیم رئیسی در حال آغاز شده است که خانوادههای دادخواه، آسیبدیدگان اعتراضات، زندانیان سیاسی و فعالان حقوق بشری، بار دیگر بر لزوم تحریم گسترده انتخابات تاکید کردهاند.
خانوادههای قربانیان سرکوب، مشارکت در «انتصاب» جمهوری اسلامی و رای دادن به نامزدهای مورد تایید شورای نگهبان را به «انگشت زدن در خون کشتهشدگان» تعبیر کردند. موضعی بیپرده که سبب ایجاد موجی فراگیر از جانب کسانی شد که بیشترین هزینه را برای عبور از جمهوری اسلامی دادهاند.
در سالهای اخیر خانوادههای دادخواه به نمادی برای ایجاد حس همبستگی، استقامت و روحیه مبارزه با جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند. کسانی که در جستوجو عدالت، در یک مسیر پایدار و جمعی تلاش میکنند.
ایستاده پای خون، علیه فراموشی
فاطمه حیدری، خواهر جواد حیدری، از کشتهشدگان شهریور ۱۴۰۱ در اعتراض به قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد است.
این خواهر دادخواه در نوشتهای در رسانه اجتماعی ایکس، رایدهندگان را «مزدور» خواند و تاکید کرد: «ما تنها دو دسته داریم. آنها که با جمهوریاسلامیاند و آنهایی که از مردماند. دسته سومی وجود ندارد.»
او کسانی را که از رای دادن صحبت میکنند، «شریک دزد و همدست قاتل و عامل جنایت» توصیف و آنها را «پادوهای حقیر جمهوری اسلامی» خطاب کرد.
«علاج»کننده جنایت به صحنه جرم بازگشت
در میان توصیف آنچه بر خانوادههای دادخواه زیر سایه ظلم و خفقان جمهوری اسلامی گذشته، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی که بعد از انهدام هواپیمای اوکراینی با دو موشک سپاه پاسداران به گفته خودش قصد داشت ماجرا را «علاج» کند، دوشادوش مسعود پزشکیان، نامزد اصلاحطلبان بر سر مزار کشتهشدگان این جنایت رفتند تا به نقل از رسانههای داخل ایران، به آنان «ادای احترام» کنند. اقدامی که واکنش صریح و قاطع انجمن خانوادههای پرواز پیاس۷۵۲ را در پی داشت.
سوءاستفاده از نام کشتهشدگان از سوی صحنهگردانان این بازی سیاسی در حالی صورت میگیرد که شهروندان عادی و برخی فعالان سیاسی، تنها برای روشن کردن شمعی به یاد جانباختگان این پرواز دستگیر و حکم ۴۱ سال زندان برای معترضان به این فاجعه صادر شد.
حالا ظریف در حالی روی سنگ مزار یکی از ۱۷۶ کشته و یک جنین کشته شده در هواپیکای اوکراینی گل میگذارد که گویی مجرم به صحنه جنایت بازگشته است.
حیدر حیدرکنان به بچه من شلیک کردند
لیلی مهدوی، مادر سیاوش محمودی، نوجوان کشتهشده در شهریور ۱۴۰۱ است که با اشک و بغضش، قاب عکسی از نوجوان ۱۶ سالهاش در دست، گاهی دراز کشیده کنار مزار او، گاهی با دستی بالای سر و انگشتهایی به نشانه پیروزی و در روزهای اخیر، با ویدیویی که در آن مشت به سینه میکوبد و در مقابل یکی از طرفداران نظام جمهوری اسلامی فریاد میزند «حیدر حیدرکنان به بچه من شلیک کردند»، شناخته میشود.
مهدوی با انتشار تصویری از سیاوش نوشت: «به صورت غرق در خونت، یک قدم عقب نخواهم کشید.»
او با استفاده از هشتگ #تکرار_میکنند که کارزاری برای تحریم انتخابات از سوی خانوادههای دادخواه است، به عدم مشارکت در روز رایگیری تاکید کرد.
«نه» به دموکراسی فرمایشی
انجمن «خانوادههای دادخواه آبان» ۱۳۹۸ که با نام «آبان خونین» شناخته میشود، با اشاره به اینکه مردم در ۴۵ سال گذشته با «اعتراضات مسالمتآمیز، کنشهای فرهنگی و حتی گاهی با شرکت در انتخابات فرمایشی» در تلاش برای یک زندگی با کرامت بودند، با «واپسگرا» خواندن جمهوری اسلامی همراه با قتل و سرکوب، انتخابات را «دموکراسی فرمایشی» لقب داده و عنوان کردند پاسخ این خانوادهها به جمهوری اسلامی تنها یک کلمه است: «نه!»
نقش غیرقابل انکار خانوادههای دادخواه جنبشهای اعتراضی مختلف ایران در همراه کردن مردم با کنشهای اجتماعی، از خانوادههای دادخواه خاوران تا مادران پارک لاله، از خانوادههای آبان ۱۳۹۸ تا خانوادههای کشتهشده در پرواز اوکراینی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را میتوان بهروشنی در رفتارهای اجتماعی شهروندان در سالهای اخیر مشاهده کرد.
از کمرونق شدن راهپیماییهای حکومتی، رویدادهای مذهبی و فراخوانهای بهاصطلاح خودجوش مردمی گرفته تا انزوای چشمگیر طرفداران حکومتی به سبب تغییر نگرش شهروندان، خاصه بعد از شهریور ۱۴۰۱، حاصل یادآوری مداوم این خانوادهها و نقش مهم آنها در حفظ و تقویت انگیزههای حرکتهای اعتراضی از جمله تحریم انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۴۰۲ بود.
همصدایی مخالفان جمهوری اسلامی در برابر صندوقهای رای
کنشگران، فعالان سیاسی و اجتماعی، زندانیان سیاسی از داخل و خارج زندان، گروههای بهحاشیه رانده شده دینی و مذهبی، جامعه رنگین کمانی، تشکلهای دانشجویی و دانشآموزی و چهرههای مخالف حکومت از جمله شاهزاده رضا پهلوی بهعنوان یکی از مخالفان همیشگی مشارکت در انتخابات، با وجود تفاوت نظر و دیدگاههای گوناگون درباره مسائل مختلف، برای تحریم انتخابات جمهوری اسلامی همصدا شدند.
فاطمه سپهری، از مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی که در زندان وکیلآباد مشهد محبوس است، در پیامی که در صفحه ایکس برادرش منتشر شد، جمهوری اسلامی را «دروغگوترین انسانهای اعصار تاریخ» لقب داد و اعلام کرد: «مسئولیتی را به شما محول نخواهیم کرد. ما به زودی نقطه پایان استیلایتان را رقم خواهیم زد.»
گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، وبلاگنویس جانباخته در زندان، مادری که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به نشانه همراهی با دختران ایران حجاب از سر برداشت نیز در پیامی ویدیویی، انتخابات را «نمایشی توخالی» خواند و حاصل شرکت هر شهروند در «این نمایش شوم» را، «تحکیم پایههای حاکمیت بد سیرت» عنوان کرد.
همزمان با اعلام انصراف امیرحسین قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی، دو نامزد ریاستجمهوری از جبهه اصولگرا که بیش از پیش بر این بازی سیاسی و جنگ قدرت داخلی حکومت صحه گذاشتند، لیست تحریمکنندگان این نمایش تکراری و ملالآور، طولانیتر شد.
خامنهای و دعوت به مشارکت برای سرافرازی جمهوری اسلامی
عدهای با شعار و بهانه «برای فردای ایران» در رسانههای اجتماعی در حالی بهدنبال پر کردن صندوقهای رای جمهوری اسلامی هستند که مقامات و در راس آنها علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در روزهای منتهی به هر انتخابات، زیادی مشارکت کنندگان، طولانی بودن صفهای رای و هر رای را، اعتبار و مشروعیت «نظام» جمهوری اسلامی و نشانه «اعتماد» به ساختار و کلیت آن قلمداد کرده است.
پنجم تیر ۱۴۰۳ که در تقویم شیعیان «عید غدیر» نام دارد، رهبر جمهوری اسلامی، «مهمترین اثر مشارکت بالا» را «سرافرازی جمهوری اسلامی» خواند و مشارکت کم را موجب «دراز بودن زبان ملالت دشمنان» دانست.
حالا دوباره اصلاحطلبان مانند شیوه قدیمی خود در آستانه هر انتخابات، در حال «رویا فروشی به شهروندان» هستند. رویاهایی که در حبابی دروغین، چند روزی فریبخوردگان را سرگرم میکنند. همان مردمی که در بزنگاه انتخابات، «شریف و آگاه» خوانده میشوند و بعد از آن، با کوچکترین مطالبهای برچسبهای سنگین امنیتی بر پیشانی آنها چسبانده میشود.
خامنهای تاکید کرده رای دادن به قوام و آبروی حکومت کمک میکند
خانوادههای دادخواه ادوار مختلف در ایران با مرور آرمان عزیزانشان که برای آن از جان مایه گذاشتند، از پشت گرد و خاکی که نامزدها و اطرافیان آنها برای گرم کردن تنور انتخابات مورد تایید خامنهای به راه انداختهاند، بیرون آمدهاند تا رد خون وابستگان جمهوری اسلامی را تا مزار عزیزانشان، بار دیگر به همگان یادآوری کنند.
شجاعت آنها در مقابله با حاکمیت، علیرغم تهدیدها و خطراتی که با آن مواجه هستند، الهامبخش بسیاری از شهروندان برای پیوستن به اعتراضات و حمایت از حقوق بشر بوده است.
آنان تلاش کردند چهره واقعی کسانی را نشان دهند که «وقیحانه چشم بر روی آنچه در خیابانها رخ داد بستند»، کسانی که قدرت اسلحه و سرکوبشان را با نام «مطالبات مردمی» گرفتهاند، آنهایی که در مقابل چشم جهان مدعی شدند در ایران کسی بهخاطر عقیدهاش زندانی نمیشود و سعی بر «شستن دریایی از خون از صورت جمهوری اسلامی» داشتند. کارگزارانی که حالا با پوشیدن لباس «خدایان دروغ»، به کسانی دل بستهاند که «خام دعواهای خانوادگی در جمهوری اسلامی» میشوند.
شاید جان کلام خانوادههای دادخواه در مقابل کسانی که شرکت در بازی «خرید مشروعیت» برای جمهوری اسلامی و استعاره «انگشت در خون کشتهشدگان» را احساسی و گویندگان آن را با استدلال «گرفتن حق انتخاب» با جمهوری اسلامی یکی میدانند، این باشد: «ما نمایش شما را نمیپذیریم. ما بهدنبال یک دموکراسی واقعی هستیم.»