فتنهگر کیست؟ خامنهای یا مردم؟
در خطبههای نماز عید فطر، علی خامنهای بار دیگر نگرانی خود را از احتمال ازسرگیری اعتراضات ضدحکومتی در ایران ابراز کرد و با ادبیات خاص خود از وقوع «فتنهای جدید» سخن گفت.
اما پرسش اساسی اینجاست: فتنهگر واقعی چه کسی است؟ مردم ایران که در واکنش به وضعیت کشور اعتراض میکنند، یا خود خامنهای که بیش از سه دهه است قدرت را در دست دارد؟ شرایط کنونی که موجب نگرانی او شده، نتیجه عملکرد چه کسی است؟ چه کسی در ۳۶ سال گذشته بر کشور حاکم بوده و تصمیمگیریهای کلان را در دست داشته.مردم، یا شخص خامنهای؟
اینکه علی خامنهای اعتراضهای مردمی را فتنه بخواند و معترضان را فتنهگر بداند، موضوع تازهای نیست. او همواره چنین رویهای داشته و هرگز حاضر نشده بپذیرد که مردم ایران به شرایط موجود در کشور – که نتیجه مستقیم سیاستهای او در مقام رهبری است – اعتراض دارند. خامنهای هیچگاه این اعتراضات را به رسمیت نشناخته و همواره آنها را اغتشاش قلمداد کرده است تا سرکوب آنها را توجیه کند.
او مردم معترضی را که در دهها شهر ایران، در اعتراضات سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ به خیابان آمدند، وابسته به بیگانگان میداند. اما آیا امکان دارد مردمی که ماهها علیه حکومت شعار دادهاند، عامل بیگانه باشند؟ روشن است که چنین نیست. واقعیت این است که خامنهای نمیخواهد اعتراضات مردم را بپذیرد، و با برچسب «اغتشاش» آن را مشروعیتزدایی میکند.
اگر امروز خامنهای از وقوع اعتراضات جدید نگران است، باید بداند که این نگرانی ناشی از عملکرد خود اوست. شرایط کنونی کشور، که اکثریت مردم به آن معترض هستند، محصول ۳۶ سال حکومت او و پیش از آن، ۱۰ سال حکومت خمینی است.
در این ۴۶ سال، فرد دیگری بر ایران حکومت نکرده است. حتی حکومت پهلوی، که جمهوری اسلامی همچنان پس از ۴۶ سال خود را با آن مقایسه میکند و به آن حمله میکند، در بسیاری از شاخصها قابل مقایسه با وضعیت امروز نیست و جمهوری اسلامی کشور را به عقب برده است.
پس از ۴۶ سال حکومت، دیگر قابلقبول نیست که جمهوری اسلامی خود را با حکومت پنجاه سال پیش مقایسه کند؛ حتی اگر چنین مقایسهای انجام شود، در ذهن مردم، حکومت پهلوی برنده این مقایسه است، نه جمهوری اسلامی که بهوضوح بازنده است.
اکنون ۴۶ سال از حاکمیت این نظام میگذرد، در حالی که کشورهای دیگر با زمانی کمتر از این توانستهاند توسعه یابند. دبی و قطر در کمتر از ۴۶ سال به وضعیت امروزی رسیدهاند. چین، که اکنون یک ابرقدرت اقتصادی است، پس از جمهوری اسلامی مسیر توسعه را آغاز کرد، اما جمهوری اسلامی این ۴۶ سال را هدر داد، کشور را به عقب بازگرداند و آن را به ویرانهای تبدیل کرد. سه نسل را قربانی سیاستهای خود کرده و همچنان حاضر به کنارهگیری نیست. حال آنکه مردمی که به این شرایط اعتراض دارند، فتنهگر خوانده میشوند.
زمانی که خامنهای در سال ۱۳۶۸ به رهبری رسید، نرخ دلار ۱۲۰ تومان بود، اما پس از ۳۶ سال حکومت او، دلار به ۱۰۴ هزار تومان رسیده است؛ یعنی کاهش ۸۷ هزار درصدی ارزش ریال! این رقم با یک محاسبه ساده نیز تایید میشود. با این حال، خامنهای همچنان اعتراضات مردمی را فتنه مینامد و تهدید به سرکوب میکند، در حالی که دیگر این تهدیدها نیز تاثیری ندارد.
در چهار سال اخیر، نرخ دلار از حدود ۲۰ هزار تومان به ۱۰۴ هزار تومان رسیده است؛ یعنی پنج برابر افزایش یافته. پس چرا نباید تصور کرد که با ادامه این شیوه حکمرانی و سیاستهای جنگطلبانه، نرخ دلار باز هم افزایش یابد و حتی به یک میلیون تومان برسد؟ مسعود روغنی زنجانی، رییس سابق سازمان برنامه و بودجه، گفته است که برخی پیشبینی میکنند دلار به یک تا یکونیم میلیون تومان برسد، اما او محتاطانه رقم ۲۰۰ هزار تومان را برای امسال تخمین میزند که آن هم فاجعهبار است.
اکنون که کشور به این وضعیت دچار شده و نتیجه ۳۶ سال حکمرانی خامنهای نارضایتی گسترده مردم و فقر فراگیر است، چگونه او به خود اجازه میدهد که معترضان را فتنهگر بداند
حتی نزدیکان خود خامنهای، مانند محمدرضا باهنر، نایبرییس سابق مجلس، اعتراف کردهاند که در هفت سال گذشته، کشور همواره با تورم ۴۰ درصدی مواجه بوده است. تورم، در واقع سرقت رسمی دولت از جیب مردم است؛ به این معنا که مردم شب میخوابند و صبح بیدار میشوند و میبینند که دولت ارزش داراییهای آنها را از بین برده است.
حال که خود مسئولان جمهوری اسلامی به این نارضایتی اعتراف میکنند، چرا خامنهای همچنان اعتراضات مردم را فتنه میخواند؟ حتی حسن روحانی، که چهرهای امنیتی و رییس و دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، تصریح کرده است که مردم ناراضیاند.
وقتی حتی افرادی که در سرکوب اعتراضات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نقش داشتند، از نارضایتی عمومی سخن میگویند، چگونه خامنهای میتواند این اعتراضات را فتنه بداند؟
بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی هشدار دادهاند که مردم بار دیگر به خیابانها خواهند آمد و این نتیجه سیاستهای خود نظام است. در این شرایط، تغییری که باید رخ دهد در رفتار حاکمان است، نه مردم.
حتی خیلی از مسئولان به نادرستی سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، بهویژه در برابر آمریکا و اسرائیل، اذعان دارند. خامنهای و سپاه پاسداران با سیاستهای ضدآمریکایی و ضداسرائیلی خود، نهتنها معیشت مردم را نابود کردهاند، بلکه کشور را به سمت یک جنگ ویرانگر سوق دادهاند.
سیاستهای جمهوری اسلامی، بهویژه در حوزه تحریمها، بیش از همه به ضرر مردم تمام شده است، در حالی که فرماندهان سپاه از آن سود میبرند.
محمدحسین عادلی، رئیس سابق بانک مرکزی، اعلام کرده است که تنها در یک سال، سیاستهای مرتبط با دور زدن تحریمها، که در کنترل سپاه است، ۵۰ میلیارد دلار ضرر به کشور وارد کرده است.
اما این پول کجا رفته است؟ جدای از دلالان بین المللی، بخش عمدهای از آن در دستان فرماندهان سپاه و شبکههای قاچاق نفتی قرار گرفته است. آنها این غارت را «دور زدن تحریمها» مینامند و با وجود اینکه از مردم سرقت میکنند، ادعای فداکاری دارند.
طبیعی است که فرماندهان سپاه، برای حفظ این رانت و سفره ۵۰ میلیارد دلاری، سیاستهای ضدامریکایی را ادامه دهند و حتی کشور را به سمت جنگ سوق دهند؛ چراکه این مردماند که بهای آن را میپردازند، نه سپاه. در چنین شرایطی، وقتی حتی نزدیکان خامنهای هشدار میدهند که مردم ناراضیاند، چگونه او همچنان اعتراضات را فتنه میخواند؟
واقعیت این است که جمهوری اسلامی، با سیاستهای نادرست داخلی و خارجی ، ایران را به وضعیت بحرانی رسانده است. نارضایتی عمومی و خشم مردم از سیاستهای حاکم، امری غیرقابل انکار است. مسئولیت این بحران مستقیما بر عهده علی خامنهای و نظام تحت رهبری اوست.
سرانجام، اعتراضات مردمی ناشی از بحرانهای اقتصادی، فساد و سیاستهای سرکوبگرایانه، قابلچشمپوشی نیست و دیر یا زود دوباره شعلهور خواهد شد. اما پرسش اساسی این است: در شرایطی که مردم ناراضیاند و حتی مقامات حکومتی این نارضایتی را تایید میکنند، آیا فتنهگر واقعی مردماند یا علی خامنهای؟