این گزارش که یکشنبه ۲۹ تیر منتشر شد، با اشاره به از کار افتادن دستگاههای خودپرداز حین جنگ ۱۲ روزه، آن را بخشی از «یک کارزار بیسابقه سایبری علیه سیستم مالی جمهوری اسلامی» با هدف «نابود کردن داراییهای دیجیتال و سوابق بانکی برای تضعیف حکومت ایران» عنوان کرد.
به نوشته والاستریتژورنال، گروه هکری گنجشک درنده که گفته میشود با اسرائیل در ارتباط است، در قدم نخست این کارزار با نفوذ به زیرساختهای اطلاعاتی بانک سپه، به عنوان نهاد مالی مرکزی سپاه پاسداران، دادههای آن را حذف کرد و سیستمهای آن را از کار انداخت.
بهدنبال این حمله هکری، دستگاههای خودپرداز، حتی خودپردازهایی خارج از سیستم بانک سپه از کار افتاد و خدمات بانکی آنلاین و حضوری، همچنین پرداخت حقوق و مستمری نیروهای نظامی و امنیتی که بهوسیله بانک سپه انجام میشد، متوقف شد.
در این گزارش آمده است: «با گسترش وحشت عمومی، هجوم به همه بانکها آغاز شد. بزرگترین بانک تجاری ایران، بانک ملی، با وجود آنکه هدف حمله سایبری قرار نگرفته بود، نتوانست پاسخگوی تقاضای نقدی باشد. بانک مرکزی ایران تلاش کرد بحران را مهار کند و با چاپ پول و تزریق ذخایر به نظام بانکی واکنش نشان داد.»
نویسندگان این گزارش سقوط بورس تهران و کاهش ۱۲ درصدی ارزش ریال را نیز از نتایج کارزار گنجشک درنده عنوان کرده است.
در ادامه این گزارش به هدف قرار گرفتن «یک زیرساخت مالی موازی مبتنی بر رمزارزهای پایدار با پشتوانه مالی غیر دیجیتال» اشاره شده و آمده است: «گنجشک درنده با شناسایی داراییهایی که سپاه از آنها برای عملیات روزانهاش استفاده میکرد، حدود ۹۰ میلیون دلار از این کیفپولها خارج کرد و با انتقال آنها به آدرسهایی غیر قابل بازیابی، کیفپولهای سپاه را سوزاند.»
نویسندگان این گزارش، معتقدند که این حملهها با قطع دسترسی نیروهای امنیتی به پولهایشان، مشروعیت حکومت ایران نزد نیروهای وفادارش را هدف گرفت.
مایکل دوران، تحلیلگر برجسته سیاست خارجی آمریکا با نگاهی ویژه به سیاستهای سایبری در خاورمیانه و زینب ریبوا، پژوهشگر و همکار دوران در مرکز صلح و امنیت خاورمیانه این نفوذ را حاوی یک پیام روشن میدانند: «زیرساخت مالی جمهوری اسلامی تنها تا زمانی پابرجاست که دولت اسرائیل اجازه دهد.»
گنجشکهای درنده پشتوانه تهدید ترامپ علیه ایران
نویسندگان استدلال میکنند که عملیات اخیر گنجشک درنده، چارچوب دیپلماسی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را دگرگون کرده و به دولت ترامپ امکان داده است تا رهبر ایران را در برابر یک دوگانه روشن قرار دهد: یا از برنامه هستهای عقبنشینی کن یا با فروپاشی اقتصادی روبهرو شو.
آنها تحقق این فشار را در گرو دو راهکار کلیدی میدانند؛ نخست، ادامه تحریمها برای سوق دادن منابع مالی ایران به شبکههای غیررسمی و رمزارز، جایی که آمریکا و اسرائیل میتوانند از طریق حملات سایبری آسیبپذیریهای ایران را هدف قرار دهند.راهکار دوم نیز تغییر رویکرد ایالات متحده از «حمایت غیرمستقیم» به «مشارکت فعال» در پیادهسازی عملیات سایبری تهاجمی همراه با اسرائیل علیه زیرساختهای مالی جمهوری اسلامی است.
نویسندگان این مسیر را مؤثر، کمهزینه و به لحاظ سیاسی قابلپذیرش میدانند، بهویژه در شرایطی که آمریکا مایل به درگیری مستقیم نظامی نیست.
در پایان، گزارش بر این موضوع تاکید شده است که جنگ سایبری، مانند جنگ نظامی، نیازمند «آزمون میدانی» است. همکاری عملیاتی مداوم واشنگتن و تلآویو نه تنها باعث تقویت اتحاد آنها میشود، بلکه در رقابت با کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران و کره شمالی، برتری میدان را برای آنها تضمین میکند.
دیدگاههای مایکل دوران و زینب ریبوا در خصوص ایران اغلب بر تحلیل سیاستهای امنیتی و راهبردی ایالات متحده و اسرائیل در قبال جمهوری اسلامی، بهویژه نقش ابزارهایی مانند تحریمهای اقتصادی و عملیاتهای سایبری در سیاست بازدارندگی متمرکز است.