گاردین: چشمانداز روشنی برای موفقیت مذاکرات تهران و واشینگتن وجود ندارد
روزنامه گاردین در مطلبی تحلیلی به ذکر پنج دلیل پرداخت که احتمال موفقیتآمیز بودن مذاکرات میان تهران و واشینگتن را کاهش داده است. یکی از این دلایل، اظهارات متناقض مقامهای جمهوری اسلامی و آمریکا درباره مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات است که میتواند نشانه اختلافات عمیقتر باشد.
گاردین شنبه ۲۳ فروردین در مطلبی نوشت این دیدارها در ادبیات تاریخی به «لحظات نیکسون در چین» معروفاند: ملاقاتهای دیپلماتیکی که در آن رهبران نظامهایی با دشمنیهای ریشهدار، بیاعتمادی را کنار میگذارند و به دستاوردهایی غیرمنتظره میرسند.
با این حال، کمتر دیداری را میتوان یافت که چشمانداز موفقیتی به اندازه سفر تاریخی ریچارد نیکسون به پکن در سال ۱۹۷۲ داشته باشد: «حتی دیداری که قرار است ۲۳ فروردین میان نمایندگان جمهوری اسلامی و آمریکا در عمان برگزار شود نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ دیداری که اعلام آن از سوی ترامپ، جامعه بینالمللی و رسانهها را غافلگیر کرد.»
مانع اول: تهدید ترامپ به بمباران و حمله
در ظاهر، موضوع اصلی مذاکرات، برنامه هستهای ایران و نگرانیهای غرب از این است که جمهوری اسلامی بتواند این برنامه را به تولید سلاح هستهای تبدیل کند.
ترامپ بارها تهران را تهدید کرده است که در صورت عدم توافق، با خطر بمباران و حمله مواجه خواهد شد.
فضای دیپلماتیکی که با تهدید همراه بود، جمعه از سوی کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید نیز تکرار شد.
لویت گفت: «هدف نهایی این است که ایران هیچگاه به سلاح هستهای دست نیابد ... همه گزینهها روی میز است و ایران باید انتخاب کند؛ یا خواسته ترامپ را میپذیرد یا باید بهای سنگینی بپردازد.»
به گفته گاردین، این روش برای عبور از دو نسل بیاعتمادی میان دو کشور، از زمانی که جیمی کارتر در سال ۱۹۸۰ پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران به دست انقلابیون و گروگانگیری ۵۳ آمریکایی برای بیش از یک سال، روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرد، چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد.
مانع دوم: اختلاف دو طرف بر سر شکل مذاکرات
مانع دیگر این است که دو طرف حتی بر سر شکل مذاکرات نیز اختلاف دارند.
در حالی که ترامپ گفته این مذاکرات «مستقیم» خواهد بود، ایران بر «غیرمستقیم» بودن آن تاکید کرده؛ به این معنا که ارتباطات از طریق میانجی انجام خواهد شد.
تحلیلگران و دیپلماتهای باسابقه میگویند این اختلاف، نشانهای از شکافهای عمیقتر است که میتواند اساسا احتمال موفقیت را از بین ببرد؛ چنانکه یکی از دیپلماتهای کهنهکار آمریکایی، شانس موفقیت را «از صفر تا هیچ» توصیف کرد.
دنیس جت، سفیر پیشین آمریکا و استاد روابط بینالملل که کتابی درباره توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران نوشته، گفت: «این نشان میدهد که افراد جدی مسئول این روند نیستند چون یکی از اولین گامها در هر مذاکرهای، توافق بر سر مسائلی مثل قالب مذاکرات و جزییات اجرایی آن است.»
مانع سوم: تهران و واشینگتن یکدیگر را نمیشناسند
گاردین نوشت ریاست هیات ایرانی را عباس عراقچی بر عهده دارد که نقشی کلیدی در مذاکرات منتهی به توافق ۲۰۱۵ موسوم به برجام ایفا کرده است اما در مقابل، هیات آمریکایی به رهبری استیون ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، وارد گفتوگو میشود.
این رسانه یادآور شد ویتکاف، یک سرمایهدار هتلساز اهل برانکس است که مورد اعتماد و گوش شنوا برای ترامپ محسوب میشود اما هیچ تجربهای در زمینه ایران یا فرهنگ پیچیده مذاکراتی این کشور ندارد.
این خلأ شناخت میتواند شکاف عمیق موجود میان دو کشور را باز هم بیشتر کند.
ری تکیه، کارشناس مسائل ایران در شورای روابط خارجی، گفت: «ما ایرانیها را نمیفهمیم و مطمئن نیستم که آنها چقدر نظام سیاسی آمریکا -بهویژه امروز- را میشناسند ... ما با یک رابطه بسیار پیچیده روبهرو هستیم، بیآنکه طرف مقابل را درک کنیم.»
به گفته تکیه، یکی از عواملی که این ناآگاهی متقابل را تقویت کرده، ۴۵ سال قطع رابطه دیپلماتیک میان دو کشور بوده است: «ما در آمریکا بهطور جمعی، رژیم ایران را نمیفهمیم. نمیدانیم این نظام چگونه کار میکند. با شخصیتها و انگیزههای بازیگران اصلی آشنا نیستیم. بهنظر من، ما از سازوکارهای درونی این رژیم بهشدت بیاطلاعیم.»
مانع چهارم: تضاد اهداف و خواستهها
تضاد اهداف دو طرف نیز بر پیچیدگی اوضاع افزوده است. برای جمهوری اسلامی، هدف اصلی کاهش تحریمهای سنگین غرب است که اقتصاد ایران را به زانو درآورده است.
تهران در عین حال میخواهد برنامه هستهای خود که رهبرانش آن را «صرفا با اهداف صلحآمیز میدانند»، حفظ کند.
تکیه گفت: «مهمترین هدف ایران، محافظت از زیرساختهای هستهایاش در برابر حمله نظامی است و بهترین راه برای این کار، آغاز یک روند مذاکره است.»
اما به گفته گاردین، اهداف آمریکا به این اندازه مشخص نیستند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از واشینگتن خواسته تا بهدنبال «گزینهای مشابه لیبی» باشد؛ اصطلاحی که به توافق با معمر قذافی، دیکتاتور پیشین لیبی، اشاره دارد و به معنای برچیدن کامل توان غنیسازی اورانیوم است.
چنین هدفی برای جمهوری اسلامی تقریبا قطعا مردود است؛ بهویژه با توجه به سرنوشت نهایی قذافی که سرنگون و بهدست شورشیان کشته شد.
اهدافی که مایک والتز، مشاور امنیت ملی آمریکا، مطرح کرد نیز به همان اندازه غیرقابلپذیرش به نظر میرسند.
والتز خواستار پایان حمایت جمهوری اسلامی از گروههای نیابتی منطقهای مانند حماس، حزبالله و حوثیها شده است.
با این حال به نظر میرسد والتز پس از ماجرای جنجالی «سیگنالگیت» که طی آن بهطور ناخواسته یک روزنامهنگار را به گروه گفتوگوی مقامات آمریکایی درباره حملات به حوثیها دعوت کرد، جایگاه خود را در کاخ سفید تا حد زیادی از دست داده است.
سینا طوسی، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست بینالملل، گفت که در مقابل، استیون ویتکاف موضعی مصالحهجویانهتر در پیش گرفته است و «واقعا بهنظر میرسد فردی عملگرا باشد».
طوسی به مصاحبهای از ویتکاف اشاره کرد که در آن از احتمال توافق با ایران صحبت کرده و افزود: «او درباره توافقی صحبت کرد که محور آن را راستیآزمایی صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران تشکیل میدهد. بهنظر میرسد که ویتکاف با اقتدار از طرف ترامپ حرف میزند.»
او در ادامه گفت: «من فکر نمیکنم ایرانیها بدون آنکه از پیش به نوعی اطمینان رسیده باشند که این مذاکره قرار نیست کاملا یکطرفه باشد، با دیدار سطح بالا با ویتکاف در عمان موافقت کرده باشند.»
بر اساس گزارش گاردین، این اطمینان شامل این نکته هم میشود که طرف آمریکایی بهدنبال تغییر نظام جمهوری اسلامی نیست؛ هدفی که در دولت پیشین ترامپ از سوی برخی از مشاوران ارشد سیاست خارجی او مطرح میشد اما خود ترامپ نشانههایی از کنار گذاشتن آن نشان داده است.
ویتکاف در مصاحبهای که در آستانه مذاکرات با وال استریت ژورنال داشت، به انعطافپذیری موضع آمریکا اشاره و «خط قرمز» واشینگتن را «تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران» اعلام کرد.
او گفت: «فکر میکنم موضع ما از برچیدن کامل برنامه هستهای شما آغاز میشود؛ این موضع امروز ماست. البته این به آن معنا نیست که ممکن است در حاشیه مذاکرات راههایی برای مصالحه میان دو کشور پیدا نشود.»
مانع پنجم: ترس و عدماطمینان تهران نسبت به ترامپ
به گفته گاردین، اما در هسته تمایل ناگهانی ایرانیها به تعامل که در چهار سال ریاستجمهوری جو بایدن بهطور آشکاری غایب بود، با وجود تلاشهای مکرر، احساس ترس و عدماطمینان نسبت به خود ترامپ نقش دارد.
ترامپ در نخستین دوره ریاستجمهوری خود، دستور کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران را صادر کرد.
تکیه در همین زمینه گفت: «عامل ترس، جمهوری اسلامی را در مذاکرات به پیش میراند اما این مساله دو طرفه است.»
او توضیح داد که از یک طرف، ترس از اقداماتی که ترامپ ممکن است انجام دهد وجود دارد و از طرف دیگر، تهران نگران این است که آیا میتواند به ترامپ بهعنوان یک واسطه و میانجی قابل اعتماد برای رسیدن به توافق اعتماد کند یا خیر.
اما طوسی به گاردین گفت که خامنهای اکنون سیاست «هویج» را طرح کرده که ترامپ احتمالا با جهانبینی معروف خود که همواره مبتنی بر معامله است، آن را بپذیرد: امکان برقراری روابط تجاری میان آمریکا و ایران.
عراقچی به تازگی در مقالهای برای واشنگتنپست نوشت ایران با تحریمهای اقتصادی آمریکا و کاهش مستمر ارزش ریال، در وضعیت اقتصادی بحرانی قرار دارد و به شدت نیازمند سرمایهگذاری خارجی است تا زیرساختهای خود را بهروزرسانی کند.
او گفت ترامپ با هر توافق احتمالی، به نوعی، یک فرصت برای ایران ایجاد میکند.