تحلیل

ساسی مانکن، کابوس تمام‌نشدنی جمهوری اسلامی

مراد ویسی
مراد ویسی

تحلیل‌گر ارشد در ایران‌اینترنشنال

چرا هر بار که ساسی مانکن آهنگی منتشر می‌کند، کل ساختار آموزش و پرورش جمهوری اسلامی به لرزه درمی‌آید؟ چرا دانش‌آموزان ایرانی ساسی را بیشتر از مربیان پرورشی خود دوست دارند؟ چرا ساسی مانکن تبدیل به کابوس تمام‌نشدنی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی شده است؟

پس از انتشار آهنگ جدید ساسی مانکن با نام «مارمولک»، استقبال گسترده‌ای از سوی دانش‌آموزان در ایران مشاهده شد که بار دیگر ساختار آموزشی جمهوری اسلامی را به چالش کشید. انتشار آهنگ «جنتلمن» او نیز با استقبال دانش‌آموزان و خشم مقامات حکومت روبه‌رو شده بود .

غلامعلی حداد عادل، مشاور عالی علی خامنه‌ای، که پیش‌تر معاون آموزش و پرورش بوده و مدرسه‌ای غیرانتفاعی در خیابان فرشته تهران دارد، به آهنگ ساسی مانکن واکنش نشان داد و گفت اگر معاونت پرورشی مدارس را منحل نمی‌کردند، وضعیت فعلی مدارس چنین نمی‌شد.

اظهارات حداد عادل در واکنش به ویدیوی آهنگ ساسی مانکن مطرح شده است، جایی که این خواننده ایرانی بخشی از ترانه خود را در فضایی شبیه به یک مدرسه دخترانه، با سبک و مدل مدارس جمهوری اسلامی، اجرا می‌کند.

در این بخش، ساسی مانکن فحشی نثار معلمان دینی و مربیان پرورشی مدارس می‌کند.

پس از حداد عادل، تحلیل‌گران سیاسی داخلی، از جمله احمد زیدآبادی، نیز وارد این بحث شدند.

زیدآبادی در یادداشتی به نام «ساسی و مربیان تربیتی» تصریح کرد بسیاری از مربیان تربیتی مدارس با نگاه‌های خرافی و سطحی خود، دانش‌آموزان را از دین دور کرده و موجب گرایش آن‌ها به آثار ساسی مانکن و امیر تتلو شده‌اند.

او افزود مربیان تربیتی مدارس به‌جای آموزش و پرورش صحیح، ذهن دانش‌آموزان را با خرافات و ترس‌های بی‌اساس پر کرده‌اند.

واقعیت این است که مربیان تربیتی در مدارس ایران پس از انقلاب اسلامی به‌عنوان نمادهایی از سرکوب و شکنجه‌ شناخته می‌شوند و بسیاری از دانش‌آموزان آن‌ها را افرادی عبوس و زورگو می‌دانند که در پی تحمیل ایدئولوژی رژیم هستند.

خاطرات دانش‌آموزان از این مربیان معمولا با ترس و تهدید به آتش جهنم و اعمال خشونت‌آمیز همراه است.

علاقه دانش‌آموزان به آهنگ‌های ساسی مانکن و نفرت آن‌ها از مربیان تربیتی به‌دلیل ناسازگاری جمهوری اسلامی با طبیعت انسانی است. جمهوری اسلامی با موسیقی، رقص و شادی مخالف است، در حالی که این‌ها اجزایی اساسی و جدایی‌ناپذیر از ذات بشر هستند.

مخالفت حکومت با موسیقی و رقص، در واقع با هویت انسان‌ها در تضاد است و این تناقض باعث شده که بسیاری از دانش‌آموزان خود را بیشتر به موسیقی‌های مخالف حکومت نزدیک احساس کنند تا به افرادی مانند حداد عادل که سعی دارند آن‌ها را تحت فشار قرار دهند.

جمهوری اسلامی نه‌تنها با موسیقی و رقص بلکه با بسیاری از خواسته‌های طبیعی بشر مخالف است.

وقتی موسیقی در مدارس جایی ندارد، خانواده‌ها خود برای آموزش آن به فرزندانشان تلاش می‌کنند و دانش‌آموزان در محافل خانوادگی یا دوستانه، رقص و موسیقی را فرامی‌گیرند. این واقعیت نشان‌دهنده شکست سیاست‌های رژیم در برابر طبیعت انسانی است.

مشکل اصلی جمهوری اسلامی این است که خود را در مقابل خواسته‌های مردم قرار داده است. مردم موسیقی، رقص، آزادی پوشش و حقوق بشر را می‌خواهند، در حالی که حکومت با این خواسته‌ها مخالفت می‌کند.

موسیقی و هنرمندانی که حکومت با آن‌ها مخالفت می‌کند، مانند شروین حاجی‌پور، مهدی یراحی و توماج صالحی، به نمادهای مقاومت در برابر رژیم تبدیل شده‌اند.

هرچه حکومت برای محدود کردن هنر و موسیقی تلاش کند، مردم همچنان در برابر این سرکوب مقاومت خواهند کرد. شکست جمهوری اسلامی در نهایت در دل مردم اتفاق افتاده است و آنچه که امروز در خیابان‌ها مشاهده می‌کنیم، نماد بیرونی این شکست است.

دخترانی که دیگر حجاب تحمیلی رژیم را نمی‌پذیرند و موسیقی‌هایی که مردم به آن گوش می‌دهند، نشان‌دهنده این است که نظام جمهوری اسلامی در مقابل خواسته‌های مردم شکست خورده است و فقط پوسته نظام باقی مانده تا کاملا فروبپاشد.