جنگ سفارتخانهها؛ چطور فرانسه و ایران روبهروی هم ایستادند
محسن رفیقدوست، وزیر سابق سپاه و رییس سابق بنیاد مستضعفان در گفتوگوهایی که در روزهای اخیر منتشر شدهاند، بهصراحت از نقش جمهوری اسلامی در ترور مخالفان برون مرزی خود پرده برداشت.
رفیقدوست در جایی از گفتوگو با وبسایت دیدهبان ایران گفت فرمانده ترور شاپور بختیار، غلامعلی اویسی، شهریار شفیق و فریدون فرخزاد بوده و این ترورها از سوی عواملی از گروههای استقلالطلب باسک انجام شده است. بختیار، اویسی و شفیق هر سه در پاریس ترور شدند. همچنین پیش از شاپور بختیار، عبدالرحمن برومند از نزدیکان او و رییس هیئت اجرایی نهضت مقاومت ملی ایران در پاریس در منزل شخصیاش کشته شده بود.
رفیقدوست در این گفتوگو در ادامه به دیدارش با سفیر فرانسه در ایران اشاره میکند و میگوید پاریس را به هواپیماربایی و بمبگذاری تهدید کرده است.
آنچه رفیقدوست در این مصاحبهها میگوید بازگشتی است به دهه شصت خورشیدی. دههای بسیار پرتنش میان جمهوری اسلامی و فرانسه که دست آخر در تابستان ۱۳۶۶ به قطع یکجانبه روابط دیپلماتیک فرانسه با ایران انجامید.
پیشینه روابط ایران و فرانسه
در دهه هفتاد میلادی، ایران و فرانسه روابط نزدیکی داشتند. فرانسه که در حال بازسازی اقتصاد خود پس از جنگ جهانی دوم بود، تلاش داشت تا با کشورهای ثروتمند خلیج فارس روابط گستردهتری برقرار کند.
محمدرضاشاه پهلوی هم علاقهای بسیار به فرانسه داشت. بهجز علاقه شخصی شاه به ژنرال شارل دوگل، محمدرضاشاه تلاش داشت تا با نزدیکشدن به کشورهای اروپایی از وابستگی به آمریکا بکاهد.
با ریاستجمهوری ژسکار دستن رییسجمهوری میانهرو فرانسه، تهران و پاریس به هم نزدیکتر شدند. شاه پذیرفت یک میلیارددلار در پروژه غنیسازی اورانیوم یورودیف سرمایهگذاری کند و حق خرید ۱۰ درصد از اورانیوم غنیشده آن را به دست آورد.
با اینحال عمر حکومت پهلوی رو به پایان بود. کمی پس از آنکه خمینی و یارانش سال ۱۳۵۷ پاریس را به مقصد تهران ترک کردند، گروهی دیگر از مخالفان حکومت مرکزی ایران راهی پاریس شدند.
اینبار مسافران پاریس کسانی مانند شاپور بختیار آخرین نخستوزیر محمدرضاشاه، ابوالحسن بنیصدر اولین رییسجمهوری تاریخ ایران و مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق بودند. جمهوری اسلامی از اینکه فرانسه مامن مخالفانش شده بود سخت هراسان بود.
آغاز تنشها
اولین درگیری جدی میان ایران و فرانسه در تیرماه ۱۳۵۹ رخ داد، زمانی که انیس نقاش یک چریک لبنانی، در اقدامی ناموفق برای ترور شاپور بختیار دستگیر شد. گرچه بختیار جان سالم بهدر برد اما یک پلیس و یک شهروند فرانسوی جان خود را از دست دادند. نقاش به حبس ابد محکوم شد و جمهوری اسلامی هرگونه دخالت در این حادثه را رد کرد.
این تنشها با آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹ عمیقتر شد. فرانسه به حمایت از عراق پرداخت و ۱۳۷ جنگنده میراژ اف-۱ به این کشور تحویل داد. در مقابل، ایران که تحت تحریمهای تسلیحاتی قرار داشت، در بازسازی نیروی هوایی خود دچار مشکلات جدی بود. سال ۱۳۶۲، فرانسه پنج فروند جنگنده سوپر اتاندارد به همراه موشکهای اگزوسه به عراق تحویل داد که توان حمله عراق به نفتکشهای ایرانی را افزایش داد. این اقدام، روابط ایران و فرانسه را بیش از پیش تیره کرد.
همزمان فرانسه قرارداد یورودیف را به حالت تعلیق درآورد و از تحویل سهم ایران از اورانیوم غنیشده خودداری کرد. در پاسخ، جمهوری اسلامی ایران به جنگی غیرمستقیم روی آورد و زمین بازی را به لبنان تغییر داد. گروگانگیریهایی از سوی حزبالله لبنان و گروههای نزدیک به آن انجام شد که در آن ۹ دیپلمات، روزنامهنگار و محقق فرانسوی ربوده شدند. یکی از این گروگانها در اسارت جان باخت.
جنگ سفارتخانهها
تنشها در پاییز ۱۳۶۵ به اوج خود رسید. در این دوره، موجی از بمبگذاریهای مرگبار در پاریس رخ داد که جان دستکم ۱۳ نفر را گرفت و صدها نفر را زخمی کرد. این حملات در مکانهای عمومی از جمله فروشگاههای بزرگ، ایستگاههای قطار و خیابانهای شلوغ پاریس رخ داد و وحشت گستردهای در پایتخت فرانسه ایجاد کرد.
پلیس فرانسه در تحقیقاتش برای کشف رابطه ایران با بمبگذاریها، بهنام فردی به نام وحید گرجی رسید که بهعنوان مترجم در سفارت ایران کار میکرد. پلیس فرانسه گرجی را متهم به ارتباط با عاملان بمبگذاری کرد و گفت او در هماهنگی این حملات نقشی کلیدی ایفا کرده است.
گرجی که مصونیت دیپلماتیک نداشت، به سفارت ایران پناه برد. پلیس فرانسه ساختمان سفارت را محاصره کرد و خیابانهای اطراف آن را بست. جنگ سفارتخانهها شروع شده بود.
در مقابل جمهوری اسلامی پل توری، دیپلمات فرانسوی در تهران را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد و سپاه پاسداران هم در تلافی، سفارت فرانسه در تهران را محاصره کرد.
این رویارویی روابط دیپلماتیک دو کشور را به نقطهای بحرانی رساند و در ۲۶ تیرماه ۱۳۶۶، فرانسه روابط خود با جمهوری اسلامی را بهصورت یکجانبه قطع کرد.
پس از ماهها تنش و با میانجیگری الجزایر و پاکستان، مذاکراتی میان ایران و فرانسه آغاز شد. فرانسه پس از بحران بمبگذاریها در موضع ضعف قرار داشت و زیر فشار افکار عمومی با دستی خالی وارد مذاکرات شد. جمهوری اسلامی توانست با ابزار فشار و ترور به اهداف خود دست یابد.
در آذرماه ۱۳۶۶، همزمان با آزادی دو دیپلمات فرانسوی در لبنان، وحید گرجی از سفارت ایران خارج شد و در دادگاه پاریس حاضر شد. قاضی فرانسوی اتهامی علیه او وارد نکرد و گرجی مستقیما از دادگاه به فرودگاه رفت، به کراچی پاکستان منتقل و در آنجا با پل توری معاوضه شد.
دوسال بعد فرانسوا میتران، رییسجمهوری فرانسه، انیس نقاش را عفو کرد و او به ایران بازگشت. همچنین در سال ۱۳۷۰، اختلافات مربوط به پروژه یورودیف حلوفصل شد و فرانسه متعهد به بازپرداخت یک میلیارد دلار بدهی خود به ایران شد.
شاپور بختیار و ادامهی ترور جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی که بازی گروگانگیری را یاد گرفته بود، در همان سال شاپور بختیار را کشت. این ترور در ویلای بختیار در حومه پاریس بهدست تیمی سهنفره انجام شد که از سوی جمهوری اسلامی هدایت میشد.
اعضای این تیم که با دقت بالا عملیات را برنامهریزی کرده بودند، ابتدا با فریب نیروهای امنیتی فرانسه وارد محل سکونت بختیار شدند و پس از ورود به منزل با سیم تلفن بختیار را خفه کردند و با ضربات متعدد چاقو او را به قتل رساندند. پیکر بیجان بختیار و دستیارش سروش کتیبه، دو روز پس از حادثه در شرایطی دلخراش کشف شد.
با اینکه علی وکیلیراد، یکی از قاتلان بختیار، در سوییس بازداشت شد و در دادگاه اعتراف کرد که ترور از سوی جمهوری اسلامی هدایت شده است، اما دولت فرانسه شاید چون علاقهای به ادامه تنش با دولت یاغی خاورمیانه نداشت، از پیگیری خونبهای شاپور بختیار سر باز زد.
کوتاه آمدن فرانسه در برابر جمهوری اسلامی راه تازهای را برای فعالیتهای برونمرزی جمهوری اسلامی باز کرد. از همان روز حاکمان جمهوری اسلامی دریافتند با گروگانگیری، بمبگذاری و تحت فشار قرار دادن دولتهای غربی میتوانند به اهداف خود برسند. تجربه ثابت کرده این استراتژی در تقریبا تمام موارد جواب داده است.