تحلیل

ایران در آستانه جنگ؛ خامنه‌ای در توهم قله

مراد ویسی
مراد ویسی

تحلیل‌گر ارشد در ایران‌اینترنشنال

ایران در آستانه بحرانی گسترده قرار گرفته است، بحرانی که در کمبود منابع مهم مانند آب، برق و گاز و افزایش شدید قیمت کالاهای اساسی کاملا مشهود است.

در این میان، دولت برای جیره‌بندی و قطع آب در تهران و برخی شهرهای بزرگ آماده می‌شود، اما به‌جای اذعان به این بحران، آن را با اصطلاحاتی همچون «مدیریت فشار» تلطیف می‌کند.

مسئولان می‌گویند تنها «فشار آب» را کاهش می‌دهند و آن را «قطع» نخواهند کرد، در حالی که این همان قطع آب است؛ مشابه همان سیاستی که در حوزه برق تحت عنوان «مدیریت مصرف انرژی» به اجرا گذاشته شد.

در ماه‌های اخیر، کشور با قطع گسترده برق، تعطیلی ادارات و مدارس، کمبود گاز، و تورم لجام‌گسیخته مواجه بوده است و بسیاری از شهروندان دیگر توانایی تامین نیازهای اولیه خود، از جمله مواد غذایی و دارو، را ندارند.

اکنون تازه‌ترین اظهارات مقام‌های جمهوری اسلامی حکایت از احتمال جیره‌بندی آب در تهران، مشهد، اصفهان، بندرعباس و ساوه دارد؛ اما آن‌ها به‌جای پذیرش مسئولیت این بحران، آن را با عنوان «مدیریت فشار آب» معرفی می‌کنند.

این در حالی است که کاهش فشار آب و قطع آن، نه به مدیریت نیاز دارد و نه اصطلاح‌سازی برای آن تغییری در واقعیت به وجود می‌آورد.

مشکلات کمبود آب در ماه‌های اخیر در برخی شهرها وجود داشته و شهروندان با انتشار ویدیوهایی نسبت به قطع آب یا کاهش کیفیت آن اعتراض کرده‌اند. حال که تهران نیز با کمبود شدید آب مواجه شده، توجه بیشتری به این بحران جلب شده است.

واقعیت این است که به نظر می‌رسد نگرانی اصلی مسئولان جمهوری اسلامی، نه کمبود آب و مشکلات معیشتی مردم، بلکه احتمال بروز اعتراضات گسترده ناشی از این بحران است.

مقامات نگران آن هستند که این مساله به یک بحران امنیتی و آغاز دوباره اعتراضات مردمی تبدیل شود.

ویدیوهای منتشرشده از بستر خشک‌شده برخی سدهای اطراف تهران، گستردگی این بحران را بیش از پیش نشان می‌دهد.

به گفته مسئولان، کشور در ماه‌های پیش‌ رو نه‌تنها با مشکل کمبود آب، بلکه با قطعی گسترده برق نیز روبه‌رو خواهد بود. در کنار این بحران‌ها، گرانی افسارگسیخته مواد غذایی، دارو و سایر کالاها و خدمات نیز فشار بیشتری به شهروندان وارد خواهد کرد.

در مواجهه با این بحران‌ها، حکومت نه‌تنها مسئولیت سوءمدیریت خود را بر عهده نمی‌گیرد، بلکه تلاش دارد با مقصر جلوه‌ دادن مردم، آنان را در قبال مشکلات موجود شرمنده کند.

اگر برق قطع شود، مردم را به «مصرف زیاد» متهم می‌کنند؛ اگر گاز کم باشد، مسئولیت آن را به گردن شهروندان می‌اندازند و اگر بحران آب ایجاد شود، باز هم مصرف‌کنندگان مقصر معرفی می‌شوند.

در حالی که ایران یکی از بزرگ‌ترین دارندگان منابع نفت و گاز در جهان است، حکومت به‌جای پذیرش ناکارآمدی خود در تامین نیازهای اساسی مردم، آنان را به «زیاده‌روی در مصرف» متهم می‌کند.

این روند در حالی ادامه دارد که در ۴۶ سال گذشته، سوءمدیریت، فساد و ناکارآمدی، زیرساخت‌های کشور را به نابودی کشانده است.

در نهایت، حکومت به‌جای اصلاح روند مدیریتی خود، این پیام را به مردم می‌دهد که راه‌حل، «کاهش مصرف» است، نه تغییر در ساختار ناکارآمد و فسادزده.

اکنون بسیاری از مردم ایران به این باور رسیده‌اند که مقام‌های جمهوری اسلامی نه دغدغه‌ای برای حل مشکلات واقعی کشور دارند و نه اولویتشان بهبود وضعیت زندگی شهروندان است.

به‌جای تلاش برای مهار بحران اقتصادی، حکومت همچنان به حمایت مالی و نظامی از گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان و حماس ادامه می‌دهد، آن هم زمانی که مردم ایران برای تامین ابتدایی‌ترین نیازهای خود با دشواری‌های فراوان دست به گریبان هستند.

در شرایطی که کشور با بحران کمبود آب، برق، گاز و تورم شدید دست‌ و پنجه نرم می‌کند، حکومت به‌جای تمرکز بر حل این معضلات، با سیاست‌های سرکوبگرانه خود در تلاش است تا هرگونه اعتراض مردمی را سرکوب کند.

از سوی دیگر، اولویت‌های حکومت نه مدیریت بحران داخلی، بلکه اجرای سیاست‌های منطقه‌ای و تلاش برای جنگ‌افروزی است.

نتیجه این سیاست‌ها روشن است: نارضایتی مردم روز به‌ روز افزایش می‌یابد، خشم عمومی از وضعیت موجود به اوج خود رسیده و کشور در مسیری قرار گرفته که وقوع یک اعتراضات سیاسی و اجتماعی گسترده‌تر محتمل به نظر می‌رسد.