۴۶ سال سیاست قدغن‌سازی آواز زنان؛ هانا کامکار: هدف، خفه کردن زن ایرانی است

سبا حیدرخانی

ایران‌اینترنشنال

هانا کامکار در کنسرتی زیرزمینی، تهران، خرداد ۱۴۰۳
هانا کامکار در کنسرتی زیرزمینی، تهران، خرداد ۱۴۰۳

در کنسرتی کوچک در برلین، هانا کامکار با چشمانی بسته آواز می‌خواند؛ با صدایی که سال‌ها در وطنش سرکوب شده است. جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته، آواز زنان را ممنوع کرد و آن‌ها را با ابزارهای قضایی و امنیتی به سکوت واداشت، اما هانا و زنان دیگر این سد را شکستند.

هانا کامکار، خواننده، نوازنده و بازیگر ۴۴ ساله که حالا مدتی است از ایران خارج شده و در آلمان ساکن است، به ایران‌اینترنشنال می‌گوید کنسرتی که پس از مهاجرت در آلمان داشت، برایش بیشتر شبیه به یک دورهمی بود: «قبل‌تر، شیرینی جسارت و همراهی عزیزانم در وطن، زیر زبانم رفته بود و در برلین، دیگر کاملا آرام بودم.»

این آرامش، ثمره مسیر دشواری است که او و بسیاری از زنان ایرانی برای به گوش رساندن صدایشان پیموده‌اند.

ممنوعیت آواز زنان در ایران، سیاستی ریشه‌دار در ساختار جمهوری اسلامی است که از انقلاب ۵۷ آغاز شد و تا امروز، با شدت و اشکال مختلف، ادامه دارد.

چهار دهه سرکوب

پس از انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی با استناد به تفاسیر فقهی، آوازخوانی زنان را در حضور مردان حرام اعلام کرد. این تصمیم، نقطه پایانی بود بر فعالیت رسمی خوانندگان زنی که پیش از انقلاب در عرصه موسیقی ایران حضور داشتند.

با این تحولات، آثار ده‌ها خواننده زن از رسانه‌های رسمی حذف و صدایشان به حاشیه رانده شد.

هانا که در خانواده‌ای موسیقیدان بزرگ شده، از کودکی با این واقعیت تلخ آشنا شد: «در تماشای کنسرت زیرزمینی سیما بینا، اولین بار فهمیدم که زنان نمی‌توانند به شکل عمومی تک‌خوانی کنند. پدرم برایم توضیح داد اما برای من این دلیل موجه نبود و دلم می‌خواست بخوانم.»

در دهه ۶۰، سرکوب به اوج خود رسید. خوانندگان زن یا مجبور به ترک حرفه خود شدند یا به خارج از ایران مهاجرت کردند.

در دهه ۷۰ و با گشایش نسبی فضا، برخی زنان توانستند به‌صورت هم‌خوان یا در گروه‌های کُر فعالیت کنند اما تک‌خوانی همچنان خط قرمز بود.

هانا این محدودیت را نپذیرفت.

او می‌گوید: «من هیچ‌وقت زیر بار هم‌خوانی نرفتم. اگر هم این کار را کرده بودم، نمایشی بود؛ در واقع تک‌خوانی می‌کردم اما خواننده مرد دیگری در کنارم لب می‌زد.»

این ترفند، یکی از راه‌های دور زدن ممنوعیت‌ها بود که زنان خواننده خلاقانه در ایران به کار می‌گرفتند.

کنسرت هانا کامکار در فستیوال جهانی فرهنگ و هنر بابل، عراق، اردیبهشت ۱۴۰۲
کنسرت هانا کامکار در فستیوال جهانی فرهنگ و هنر بابل، عراق، اردیبهشت ۱۴۰۲

تلاش‌ها و مقاومت‌ها، شکستن دیوار سکوت

زنان ایرانی در برابر سرکوب، هیچ‌گاه تسلیم نشدند.

پرستو احمدی، ۲۱ آذر همراه گروهی از هنرمندان کنسرتی را در یک کاروانسرا در قم اجرا کرد. اجرایی که با نام «کنسرت فرضی» یا «کنسرت کاروانسرا» در یوتیوب به اشتراک گذاشت و احمدی در آن، بدون حجاب اجباری ظاهر شد و واکنش‌ها و تحسین‌های فراوان را هم به دنبال داشت.

کنسرت احمدی اگرچه نمایشی تمام‌عیار از یک اجرای کامل و شجاعانه بود اما او ادامه‌دهنده راهی شد که قبل‌تر، زنان خواننده دیگری، هموارش کرده بودند.

یکی از این زنان، هانا بود که از همان جوانی تصمیم گرفت راه خود را برود. او تک‌خوانی را سال ۱۳۸۰ با تئاتر نیمروز خواب‌آلود آغاز کرد؛ اگرچه اولین تجربه تلخش در مواجهه با سرکوب‌های حکومت، سه سال قبل آن اتفاق افتاده بود: «در ۱۷-۱۸ سالگی، با تئاتر رویای شب نیمه تابستان و به‌عنوان نوازنده دف روی صحنه رفتم. در یکی از شب‌های اجرا، انصار حزب‌الله به سالن ریختند و خطاب به ما فریاد زدند: "بیا پایین، ساکت شو". تئاتر را به هم ریختند و فردایش نمایش متوقف شد.»

این اتفاق که هانا آن را «به شکلی وصف‌ناشدنی غم‌انگیز» توصیف می‌کند، آغاز رویارویی او با محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی بود که بعدها بارها تکرار شد.

با این‌ حال، مقاومت هانا تنها به تئاتر محدود نشد. او در سال ۲۰۱۰ میلادی در کنسرتی در هلند تک‌خوانی کرد و در ایران، به اجراهای زیرزمینی روی آورد. اوج این جسارت، کنسرت پنهانی خرداد ۱۴۰۳ در تهران بود؛ اجرایی زیرزمینی که بدون حجاب اجباری برگزار شد و در هر سانس آن ۱۵۰ نفر حضور داشتند.

هانا حس این کنسرت را «شیرین، مثل چای و عسل» وصف می‌کند.

این کنسرت، نمونه‌ای از تلاش زنان برای بازپس‌گیری صدایشان در داخل کشور بود اما این مقاومت، بی‌هزینه نبود. هانا می‌گوید بعدها کنسرتش لو رفت ولی قبل از بازجویی‌ها، پاسپورت المثنی گرفت و سریع از ایران خارج شد.

زنان دیگری مانند زارا اسماعیلی و هیوا سیفی‌زاده نیز راه‌های مشابهی را پیمودند. برخی در کنسرت‌های زیرزمینی و اجراهای خیابانی خواندند، برخی ویدیوهای آواز خود را در فضای مجازی منتشر کردند و عده‌ای مهاجرت را برگزیدند.

هانا این طغیان جمعی را ستایش می‌کند و می‌گوید در سال‌های اخیر، سدها و تابوهای زیادی در آوازخوانی زنان شکسته شده و حالا دخترها چه داخل ایران بمانند و چه مهاجرت کنند، کار خودشان را کرده‌اند.

این خواننده معتقد است این مبارزه مانند سیلی است که هر لحظه قوی‌تر می‌شود، چون نسل تازه و خشمگینی در حال ظهور است که به هیچ شکلی زیر لوای «آقا بالاسر» نمی‌رود.

پس از شکل‌گیری جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، این مقاومت پررنگ‌تر شد؛ زنانی که نه‌ تنها حجاب اجباری از سر برداشتند، بلکه تصمیم گرفتند سکوت تحمیلی بر صدایشان را نیز بشکنند.

شعارنویسی در حمایت از اعتراضات ۱۴۰۱ و گرامی‌داشت هشت مارس، روز جهانی زن
شعارنویسی در حمایت از اعتراضات ۱۴۰۱ و گرامی‌داشت هشت مارس، روز جهانی زن

برخوردهای قضایی، هزینه سنگین آواز

تلاش زنان برای خواندن در فضای عمومی یا انتشار صدایشان در رسانه‌های اجتماعی، اغلب با واکنش شدید نهادهای امنیتی و قضایی همراه بوده است.

جمهوری اسلامی با ابزارهای مختلف از جمله اعمال فشار از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیما و نهادهای امنیتی، بر این ممنوعیت نظارت دارد.

هانا می‌گوید نخستین تجربه دادگاهی شدنش در آذر ۹۶ و پس از اجرای نمایش «ترانه‌های قدیمی: پیکان جوانان» بود. بعد از این برخورد قضایی، دردسرهایش بیشتر شد.

او تیر ۱۴۰۲ در مراسم تولد ۸۳ سالگی عباس کیارستمی بدون حجاب اجباری آواز خواند و نتیجه‌اش این بود که پرونده‌اش قطورتر و بازجویی‌هایش بیشتر شد. فشارهایی که در نهایت او را به مهاجرت واداشت.

موارد مشابه او اما کم نیست. در ماه‌ها و سال‌های گذشته خوانندگان زن زیادی مانند نگار معظم، بیتا رسولی و بیتا حاجی‌صادقیان به دلیل اجراهای غیررسمی یا انتشار ویدیو در فضای مجازی، احضار، تهدید و حتی بازداشت شده‌اند.

نام و هویت بسیاری از این زنان هم نامشخص است. مانند چهار خواننده زن دی‌جی در شهرستان میناب که تیر ۱۴۰۱ و دو ماه قبل از شکل‌گیری خیزش انقلابی به جرم خواندن در عروسی‌ها بازداشت شدند.

این برخوردها نشان می‌دهند ممنوعیت آواز زنان تنها یک قانون روی کاغذ نیست بلکه با ابزارهای قضایی و امنیتی به شدت اجرا می‌شود. سرکوب‌هایی که به گفته هانا، هدف آن «خفه کردن زنان ایرانی» است.

گستردگی آواز زنان، یک جهان ناپیدا

بیش از چهار دهه سرکوب، حضور زنان را تنها در عرصه عمومی موسیقی محدود نکرده، بلکه بر کیفیت و ابعاد هنری آوازشان نیز اثر گذاشته است.

به گفته هانا، زنان خواننده هنوز اعتمادبه‌نفس مردان را ندارند و هنوز در خواندنشان ترس وجود دارد و هنوز «گلویشان رها نشده».

اما او به نکته‌ امیدوارکننده‌ای هم اشاره می‌کند: «با وجود این مشکلات، تنوع صدای زنان شگفت‌انگیز است و هر زنی که می‌خواند، جنس صدای خودش را دارد. اگر ممنوعیت‌ها کنار برود، با دایره بزرگی از صداها روبه‌رو خواهیم شد که هیچ‌وقت از شنیدنشان خسته نمی‌شویم.»

هانا، آواز سنتی مردان در ایران را به چند الگوی محدود خلاصه می‌داند: «یا صدای استاد شجریان است یا بنان. اما صدای زنان از نظر تنوع، گستردگی فراوانی دارد.»

این تنوع، ظرفیتی است که در سایه ممنوعیت‌ها مهار شده اما هرگز از بین نرفته است.

مهاجرت، آزادی در تبعید

مهاجرت برای هانا، یک نقطه عطف است. او در توصیف لحظه خروجش می‌گوید تا وقتی از گیت سپاه پاسداران در فرودگاه رد نشده بود، باورش نمی‌شد که این اتفاق، شدنی است. در هواپیما هم تا توانست، زمین زیر پایش را تماشا کرد چون نمی‌دانست چه زمانی می‌تواند به خاکش برگردد.

با این حال، هانا می‌گوید که این آزادی برایش با دلتنگی همراه بود: «در استانبول، لحظاتی کشنده از دلتنگی برای ایران داشتم اما در اوج غم، نوری به قلبم تابیده بود که حالا می‌توانم کارهایی را که دوست داشته‌ام، در آزادی انجام دهم.»

این تجربه مشترک بسیاری از خوانندگان زنی است که برای دنبال کردن رویاهایشان مجبور به ترک وطن شدند. کسانی چون سارا نائینی، سوگند و دریا دادور که راه قدیمی‌ترهایی مانند هایده، مهستی، گوگوش و بسیاری دیگر را رفتند تا بتوانند در فضایی آزاد بخوانند.

هانا تاکید می‌کند مبارزه در داخل و خارج از ایران، هر دو ارزشمند است: «در هر دو صورت، ما به ناکام کردن سیستم در خفه کردن صدایمان ادامه می‌دهیم.»

فستیوال آواز زنان ایران، برلین، فروردین ۱۳۹۶
فستیوال آواز زنان ایران، برلین، فروردین ۱۳۹۶

صدایی که خاموش نمی‌شود

ممنوعیت آواز زنان، همانند حجاب اجباری و دیگر اشکال سرکوب، بخشی از دی‌ان‌ای جمهوری اسلامی است.

حکومت ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر منطقه، هرگونه تغییر در جایگاه زنان را تهدیدی برای بقای خود می‌داند. این ممنوعیت نه‌تنها ریشه در احکام شرعی و تفاسیر فقهی دارد بلکه به ابزاری سیاسی برای کنترل زنان تبدیل شده است.

اما مقاومت زنان، این ساختار را به چالش کشیده است.

هانا می‌گوید: «۲۰ سال پیش دوستی به من گفت "هانا، تو مثل ماشین کوکی هستی، حتی وقتی به دیوار می‌خوری، برمی‌گردی و راهت را ادامه می‌دهی". در تمام این سال‌ها بارها به دیوار خوردم اما در جا نزدم.»

با وجود تمام این سرکوب‌ها، زنان ایرانی همچنان به خواندن ادامه می‌دهند و صدای آن‌ها در خانه‌ها، در کنسرت‌های زیرزمینی، در ویدیوهای آنلاین و در مهاجرت شنیده شده و حالا بیش از قبل، به شکلی شجاعانه به عرصه عمومی آمده است.

داستان هانا، پرستو، زارا، هیوا و بسیاری دیگر نشان می‌دهد که سرکوب، اگرچه می‌تواند حضور فیزیکی زنان را محدود کند اما قادر به خاموش کردن صدای آن‌ها نیست.