گشت ارشاد در خانه؛ چرا حکومت برای پدران پیامک حجاب میفرستد؟
ارسال پیام به پدران زنان، با تاکید بر «تذکر به دخترشان»، یکی از جدیدترین روشهای کنترل حجاب اجباری در ایران است که بهطور گسترده در اصفهان اجرا میشود.
متن پیامکی که برای پدر یک زن اصفهانی ارسال شده، چنین است: «جناب آقای ...، با سلام و احترام فرزند شما خانم ... بدون رعایت پوشش قانونی در سطح شهر اصفهان حضور داشتهاند. لطفا پیگیری لازم به منظور رعایت قانون و اصلاح پوشش ایشان انجام شود. معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان اصفهان.»
در حالی که گفته میشد اجرای قانون حجاب و عفاف به دستور شورای عالی امنیت ملی متوقف شده است، گزارشها از ایران نشان میدهند کنترل پوشش زنان به شکلهای مختلف ادامه دارد.
اصفهان، یکی از شهرهایی است که گزارشهای متعددی از ارسال پیامکهای مربوط به حجاب و تذکرهای خیابانی در آن منتشر میشود. اجرای چنین روشهایی در شهری با بافت مذهبی و محافظهکار، پیامدهای متعددی در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد و به نظر میرسد حکومت از به کارگیری آنها اهداف خاصی دارد.
تقویت سنتهای مردسالارانه
ارسال پیامک برای پدران در مورد حجاب دختران، بهوضوح نشاندهنده تاکید بر نقش سنتی پدر بهعنوان مسئول و مدیر خانواده است.
بر اساس نگاه سنتی به خانواده اسلامی، پدر بهعنوان ناظر و محافظ اخلاقی خانواده، بهویژه بر رفتار دختران، شناخته میشود. بیدلیل نیست که نام اصلی قانون حجاب و عفاف، «قانون حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» است. به لحاظ ایدئولوژیک، حکومت پوشش زنان را عامل حفظ نهاد خانواده میداند: خانوادهای که قرار است سبک زندگی اسلامی را ترویج کند.
با این دیدگاه، سپردن مسئولیت حجاب دختران به پدران، نهتنها به تقویت نقش اقتدارگرایانه پدر در خانواده منجر میشود، بلکه ساختار سنتی و مردسالارانه خانواده را نیز بازتولید میکند.
حکومت با ارسال پیامک حجاب به پدران، بهطور غیرمستقیم به آنها یادآوری میکند که مسئولیت مستقیم کنترل حجاب دختران بر عهده آنهاست و هرگونه کمتوجهی یا سهلانگاری در این زمینه، نهتنها بهعنوان یک نقص فردی، بلکه بهعنوان کوتاهی در انجام وظایف دینی و اجتماعی محسوب میشود.
این سیاست، همچنین بهطور هوشمندانهای با کنترل غیرمستقیم بر زنان فشار روانی وارد میکند. با دخالت دادن پدران در موضوع حجاب، فشار اجتماعی و روانی از طریق نزدیکترین اعضای خانواده بر زنان اعمال میشود؛ شکلی غیرمستقیم از کنترل اجتماعی که زنان را در چارچوب سنتی خانواده محدود میکند.
بهعبارت دیگر، حکومت بهجای استفاده از ابزارهای مستقیم کنترل مانند گشتهای ارشاد، از ابزارهای غیرمستقیم و فشار روانی برای تحمیل هنجارهای مورد نظر خود بهره میگیرد.
احساس «زیر نظر بودن» و فشار روانی ناشی از پیامکهای مکرر، بهویژه برای زنان جوان، به نوعی کنترل روانی منجر میشود که بر اعتماد به نفس و رفتار اجتماعی آنان تاثیر منفی میگذارد. تهدید به تشکیل پرونده قضایی هم ابزاری برای اعمال فشار روانی است؛ پیامکهایی که با لحنی هشداردهنده و مکرر ارسال میشوند تا حس نظارت دائمی را به زنان منتقل کنند.
انتقال مسئولیت از حکومت به خانواده منافع دیگری هم برای حکومت دارد. انتقال بخشی از مسئولیت کنترل حجاب به خانواده و بدون دخالت مستقیم دولت، باعث میشود که در صورت بروز مقاومت اجتماعی یا افزایش نارضایتی عمومی، حکومت خود را از انتقادات مصون نگه دارد، نقش پلیس اخلاقی را به خانوادهها بسپارد و برای خود مشروعیت سیاسی کسب کند.
همچنین این شکل از واگذاری قدرت به حکومت اجازه میدهد در بحران اقتصادی جاری، بدون صرف هزینههای امنیتی و سیاسی ناشی از حضور مستقیم نیروهای امنیتی در خیابانها، نقش خود را بهعنوان ناظر فرهنگی و اجتماعی حفظ کند.
تشدید شکاف بین نسلی
از جمله پیامدهای این سیاست حکومت، تاثیر آن بر روابط خانوادگی و افزایش تنشهای نسلی است. در خانوادههایی که تفاوت دیدگاه نسلی در مورد حجاب وجود دارد، این رویکرد میتواند به تشدید تنشهای خانوادگی منجر شود.
نسلهای جوانتر در ایران، بهویژه در شهرهای بزرگی مانند اصفهان، نگرشی متفاوت به حجاب و پوشش دارند که غالبا بر پایه آزادی انتخاب و فردگرایی استوار است. در مقابل، نسلهای قدیمیتر، اغلب به حجاب بهعنوان یک هنجار اجتماعی و دینی نگاه میکنند که رعایت آن نشانه احترام به خانواده و جامعه است.
اختلاف نگرش نسلی، با ارسال پیامکهای حجاب به پدران، تشدید میشود و پدران تحت فشار اجتماعی و روانی قرار میگیرند تا بر رفتار و پوشش دختران خود نظارت بیشتری داشته باشند.
این نظارت اجباری، بهخصوص در خانوادههایی که پدران دیدگاه سنتیتری نسبت به حجاب دارند، میتواند به درگیریهای خانوادگی و افزایش تنشها منجر شود. بسیاری از دختران جوان این نظارت را نوعی کنترل غیرمنصفانه و دخالت در حریم شخصی خود میدانند که منجر به مقاومت آنها در برابر خواستههای والدین میشود. برخی دختران بهدلیل فشارهای وارده از سوی پدران، احساس محدودیت میکنند و به مرور از نظر عاطفی از خانواده فاصله میگیرند.
این تنشها تنها به روابط پدر و دختر محدود نمیشود بلکه در برخی موارد در اختلافنظر میان والدین نیز نمود پیدا میکند. مادرانی که دیدگاههای بازتر و انعطافپذیرتری نسبت به پوشش دختران دارند، ممکن است در برابر فشارهای همسر خود بایستند و از دختران خود حمایت کنند که میتواند به اختلافات زناشویی و بروز درگیریهای خانوادگی منجر شود.
شکاف بین نسلها و تضعیف پیوندهای خانوادگی ممکن است پیامدهای بلندمدتی در ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران به دنبال داشته باشد که حکومت بیتوجه به آنها ترجیح میدهد از پایههای سست نماد حجاب حفاظت کند.