چین چگونه به حوثیها کمک میکند؟
اندیشکده شورای آتلانتیک در مقاله مفصلی به بررسی روابط حکومت چین با حوثیهای تحت حمایت جمهوری اسلامی پرداخته است.
جیسون م. برودسکی، از مدیران سازمان اتحاد علیه ایران هستهای، و توویا گرینگ، تحلیلگر اطلاعات تهدیدات سایبری و پژوهشگر مهمان در مرکز سیاست اسرائیل- چین در موسسه مطالعات امنیت ملی، در این مقاله تاکید کردهاند که با شدت گرفتن حملات حوثیها در یمن به اسرائیل و کشتیرانی بینالمللی، دولت جدید دونالد ترامپ باید حمایتهای چین از حوثیها و جمهوری اسلامی را در اولویت روابط دوجانبه خود با پکن قرار دهد.
به نوشته نویسندگان مشترک این مقاله، چین در سالهای اخیر بهگونهای عمل کرده که در عین حالی که از امنیتی که حضور ناوگان نظامی آمریکا در دریای سرخ فراهم آورده بهرهبرداری کرده، منابع و فناوری لازم برای تقویت حوثیها و جمهوری اسلامی را نیز تامین کرده است. این حمایتها نه تنها ثبات منطقه را تهدید کرده، بلکه فشار زیادی بر تجارت بینالمللی وارد کرده است.
حمایتهای پنهان و چالشهای آشکار
از نظر نویسندگان، یکی از راههای اصلی حمایت چین از حوثیها، خرید گسترده نفت از ایران است. بر اساس گزارشهای سازمان «اتحاد علیه ایران هستهای»، صادرات نفت ایران در سال ۲۰۲۴ به ۵۸۷ میلیون بشکه رسید که نسبت به سال ۲۰۲۳ افزایشی ۱۰.۷۵ درصدی داشته است. در طول چهار سال گذشته، ایران تقریباً ۱.۹۸ میلیارد بشکه نفت صادر کرده و درآمد حاصل از این صادرات، چهار برابر دوران اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ بوده است.
چین، بهعنوان بزرگترین مشتری ایران، در سال ۲۰۲۴ بیش از ۹۰ درصد نفت ایران را خریده است. درآمد حاصل از این صادرات به سپاه پاسداران منتقل شده و بخش زیادی از این منابع برای حمایت از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی مانند حزبالله، حماس و حوثیها صرف شده است.
در مقاله منتشر شده در وبسایت اندیشکده شورای آتلانتیک آمده است که حوثیها از قطعات ساخت چین در حملات خود به کشتیهای دریای سرخ استفاده کردهاند. به گزارش منابع اطلاعاتی ایالات متحده، از نوامبر ۲۰۲۳، حوثیها در ازای مصونیت بخشیدن به کشتیهایی که با پرچم چین از خلیج عدن و دریای سرخ عبور میکنند، از فناوری چینی در حملات خود استفاده کردهاند. این موضوع پس از اعلام تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا در سال ۲۰۲۴ که چندین نهاد چینی، ایرانی و حوثی را به دلیل تأمین مالی و تأمین تجهیزات نظامی هدف قرار داده بود، آشکار شد. با این حال، سفارت چین در تلآویو این ادعاها را بهطور کامل رد کرده است.
در حالی که چین در سالهای ابتدایی کودتای حوثیها (۲۰۱۴-۲۰۱۵) قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه اقدامات این گروه را تایید کرده بود، از زمان ازسرگیری حملات حوثیها در نوامبر ۲۰۲۳، واکنش پکن نسبت به آنها ملایمتر شده است. چین در قطعنامههای اخیر از رای دادن امتناع کرده و کوشیده این قطعنامهها را تضعیف کند.
مخاطرات حمایت چین از حوثیها
نویسندگان مقاله در ادامه به مخاطرات حمایت چین از حوثیها پرداخته و نوشتهاند که با وجود حمایت از حوثیها، چین همچنان در معرض خطرات ناشی از حملات این گروه قرار دارد. بیش از نیمی از نفت چین از خاورمیانه و شمال آفریقا تأمین میشود و تقریبا تمام این محمولهها از آبراههای استراتژیک دریای سرخ عبور میکنند که اکنون تحت تهدید حملات حوثیها قرار دارند.
اختلالات ایجادشده از سوی حوثیها در حملونقل دریایی، برخی از شرکتهای بزرگ کشتیرانی را مجبور کرده تا مسیرهای خود را به سوی دماغه امید نیک تغییر دهند. این تغییرات نه تنها زمان سفر را تا دو هفته افزایش داده، بلکه هزینههای سوخت را بهطور متوسط یک میلیون دلار و سایر هزینههای جانبی را تا ۳۰ درصد افزایش داده است.
یک مطالعه بانک مرکزی اسرائیل نشان داده که بین دسامبر ۲۰۲۳ و اوایل ۲۰۲۴، حجم تجارت در دریای سرخ ۱۰ درصد کاهش یافته و واردات دریایی کشورهای ساحلی این منطقه تا ۲۰ درصد افت کرده است. اگرچه تا مارس ۲۰۲۴ بهبود نسبی آغاز شد، اما تأثیرات منفی همچنان بر صادرکنندگان باقی مانده است.
چین چه دیدگاهی نسبت به حملات حوثیها دارد؟
نویسندگان مقاله میگویند بررسی دیدگاه تحلیلگران چینی نشان میدهد که این کشور تمایل چندانی برای همکاری با ایالات متحده علیه حوثیها ندارد. برخی تحلیلگران معتقدند که چین اهرم فشاری بر جمهوری اسلامی و حوثیها ندارد، اما این ادعا این واقعیت را نادیده میگیرد که روابط اقتصادی و صادرات فناوری چین به ایران، نفوذ قابلتوجهی برای پکن ایجاد کرده است.
تحلیلگران دیگر به این نتیجه رسیدهاند که چین با بهرهبرداری از چتر امنیتی آمریکا در خاورمیانه، منابع خود را حفظ میکند و در عین حال موجب تضعیف ایالات متحده در سایر مناطق میشود.
برخی نیز ادعا میکنند که بحران خاورمیانه محدود به منطقه شام است و منافع چین در خلیج فارس تحت تاثیر قرار نگرفته است. این رویکرد نشان میدهد که پکن به جای همکاری با ایالات متحده، به دنبال بهرهبرداری از ضعفها و اختلافات جهانی است.
دولت ترامپ چگونه میتواند چین را تحت فشار قرار دهد؟
نویسندگان مقاله در پایان به اقدامی پرداختهاند که از نظر آنها دولت ترامپ برای تغییر این وضعیت میتواند انجام دهد. از نظر آنها دولت دوم ترامپ باید از تمامی ابزارهای دیپلماتیک و اطلاعاتی برای فشار بر چین استفاده کند. این تلاشها میتواند شامل افشای اطلاعات محرمانه درباره نقش چین در حمایت از حوثیها و همکاری با متحدان منطقهای برای ایجاد ساختار امنیتی جدیدی باشد. این ساختار میتواند شامل تحریمهای ثانویه، به اشتراکگذاری اطلاعات و تقویت پیامهای استراتژیک علیه پکن باشد.
از نگاه آنها، ترامپ همچنین میتواند حملاتی هدفمند علیه رهبران حوثیها و زیرساختهای نظامی جمهوری اسلامی انجام دهد. اقداماتی مانند هدف قرار دادن رهبران ارشد حوثی یا تخریب تاسیسات کلیدی سپاه پاسداران میتواند توانایی این گروهها را تضعیف کند و هزینه حمایت از آنها را برای جمهوری اسلامی و چین افزایش دهد.
نویسندگان مقاله در پایان تاکید کردهاند که دولت جدید آمریکا میتواند با همکاری متحدان و شرکای خود نقش مخرب چین در منطقه را کاهش دهد و ثبات و امنیت را در آبراههای حیاتی جهان حفظ کند.