مرگ علاء میرمحمدصادقی؛ از ترور منصور تا «سلطان» گچ ایران
علاءالدین میرمحمدصادقی درگذشت. او از بنیانگذاران جمعیت موتلفه اسلامی، از بازاریان حامی روحالله خمینی، به روایتی بیمهکننده هواپیمای خمینی و صاحب یک دوجین القاب دیگر، از جمله «سلطان گچ و سیمان» ایران، و یکی از نمادهای «ثروت اسلامی» بود.
میرمحمدصادقی ۲۷ آذر ۱۴۰۳، در ۹۳ سالگی درگذشت. اگرچه رسانههای داخل ایران به خصوص پس از مرگش، او را بهعنوان شخصیتی نیکوکار معرفی کردند، اما نقش او در جمهوری اسلامی، بسیار پر رنگتر از نیکوکاریهایش است.
ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر در بهمن سال ۱۳۴۳، که یکی از اولین تحرکات مسلحانه علیه حکومت محمدرضا شاه پهلوی بود، در جلسهای با حضور حبیبالله عسگراولادی، میرفندرسکی، مهدی بهادران، حبیبالله شفیق، توکلی، صادق امانی، عباس مدرسیفر، حسین رحمانی، حبیباللهیان و اسدالله لاجوردی از اعضای موتلفه اسلامی برنامه ریزی و تصویب شد.
این جلسه در منزل شخصی علا میرمحمدصادقی برگزار شد.
درباره اینکه چه کسی هواپیمای ایرفرانس که خمینی را از پاریس به ایران آورد بیمه کرد، روایتهای متناقضی وجود دارد. بر اساس یک روایت، کریم دستمالچی اینکار را کرد، اما روایتهای متعدد دیگری نشان میدهد میرمحمدصادقی هواپیما را بیمه کرده بود؛ در روایت سوم که اسدالله عسگراولادی مطرح کرده، جمعی از بازاریان هزینه ۵۰۰ هزار دلاری کرایه و بیمه هواپیما را تقبل کردند که یکی از آنها میرمحمد صادقی بوده است.
میرمحمدصادقی پس از انقلاب، به محمد بهشتی نزدیکی بیشتری داشت. از همان ابتدای انقلاب، در برابر دیدگاه چپ اسلامی، دیدگاه مکتبی و مبتنی بر بازار سنتی هم وجود داشت، موتلفه اسلامی مبلغ این دیدگاه بود و میرمحمدصادقی هم از اعضای اصلی آن.
هرچند از اعضای موتلفه، علینقی خاموشی، حبیب الله و اسدالله عسگر اولادی و یحیی آل اسحاق، بیشتر در فعالیتهای اقتصادی در رسانهها شهرت داشتند، بهویژه به سبب عضویت در اتاقهای بازرگانی، اما میرمحمدصادقی در تمام سالهای پس از انقلاب، در سایه در این تشکل حضور داشت.
در همین سایه، او بر خلاف سایر اعضای موتلفه، ارتباط خوبی با چپ اسلامی هم برقرار کرده بود، از جمله میرحسین موسوی، که به نخستوزیر امام مشهور بود و ارتباط چندان خوبی در دهه شصت با اتاق بازرگانی نداشت، روابط خوبی با میرمحمدصادقی داشت.
میرمحمدصادقی پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، مالک تعداد پرشماری معدن و کارخانجات تولید گچ و سیمان شد. خبرنگاران اقتصادی ایران او را «سلطان گچ ایران» مینامیدند.
او در جامعهالصادق، که با مصادره زمین دانشکده مدیریت هاروارد در تهران، بعد از انقلاب ۱۳۵۷، دانشگاه «امام صادق» را به راه انداخت عضویت داشت. دستی هم در داروسازی داشت و مالک داروسازی حکیم به شمار میرفت. تعداد شرکتها و معادن او در یک گزارش خلاصه نمیشود.
یکی از پسرانش، حسین میرمحمدصادقی، حقوقدان است. او از سوی محمود هاشمی شاهرودی، در سال ۱۳۷۹، به عنوان اولین سخنگوی قوه قضائیه منصوب شد. او بعدها معاون قوانین مجلس شورای اسلامی شد. سمتهای حسین میرمحمدصادقی هم مثل معادن و شرکتهای پدرش اپرشمار است.
دو پسر دیگر میرمحمدصادقی، یکی در پزشکی و دیگری در روانشناسی فعالند. خانواده میرمحمدصادقی، از جمله اقوام نسبی و سببی، صدها شرکت را در جمهوری اسلامی اداره میکنند.
او در آذرماه ۱۴۰۳، در حالی از دنیا رفت، که جمهوری اسلامی، نظام مطلوبش که در پیدایش آن سرمایهگذاری کرده بود، درگیر بحران ناکارآمدی است و بهدلیل ناتوانی در تامین برق و گاز شهروندانش، شرق تا غرب کشور را تعطیل کرده است.