مماشات با خامنهای جواب نمیدهد
برخی در رسانههای غربی و حتی در داخل ایران باور دارند که اگر به جمهوری اسلامی امتیازات و مشوقهای اقتصادی داده شود، میتوان سر به راهش کرد و با آن به توافق رسید. این دیدگاهها که غالبا از سوی حامیان سیاست مماشات با جمهوری اسلامی مطرح میشوند، واقعیتهای موجود را نادیده میگیرند.
اشتباه در فهم تفکرات خامنهای
دیدگاههای مبتنی بر ارائه مشوقهای اقتصادی به جمهوری اسلامی، به دو دلیل اصلی نادرست هستند. نخست، تجربه نشان داده که سیاست مماشات با این رژیم نه تنها به تعدیل رفتار آن منجر نشده بلکه اقدامات آن را تهاجمیتر کرده است. برای مثال، نتیجه سیاست مماشات دولت جو بایدن در قبال جمهوری اسلامی، تقویت برنامههای موشکی و هستهای جمهوری اسلامی، سرکوب داخلی و حمایت از گروههای نیابتی نظیر حماس و حزبالله بوده است.
حمله اخیر حماس به اسرائیل و درگیریهای منطقهای، نمود بارز این مساله است.
دوم، حتی اگر فرض کنیم که ارائه مشوقهای اقتصادی به جمهوری اسلامی میتواند موجب تغییر رفتار این رژیم شود، دیدگاه علی خامنهای و استراتژی او به کلی با این فرض ناسازگار است.
خامنهای بارها تاکید کرده که خواهان همکاری اقتصادی ایران با غرب نیست و رویکرد «اقتصاد مقاومتی» را پیش گرفته است. وی در مرداد ۱۳۹۵، تنها یک ماه پس از اجرای برجام، صراحتا اعلام کرد که از همکاری اقتصادی با آمریکا جلوگیری خواهد کرد.
خامنهای از دیدگاه ایدئولوژیک، مخالف گسترش تعاملات اقتصادی با جهان است. او بارها نشان داده که اقتصاد مقاومتی، به معنای قطع ارتباط با اقتصاد جهانی، محور تفکرات اوست.
نمونههای متعددی از این دیدگاه وجود دارد:
پس از برجام، زمانی که دنیا آماده سرمایهگذاری در ایران بود، خامنهای با صراحت اعلام کرد که شرکتهای آمریکایی حق فعالیت را در ایران ندارند.
در سال ۱۳۸۳، نیروهای سپاه پاسداران با خودروهای نظامی، باند فرودگاه خمینی را مسدود کردند تا جلوی فعالیت یک شرکت ترکیهای در اداره فرودگاه را بگیرند.
پیش از آن نیز با اشاره خامنهای، انصار حزبالله و لباس شخصیها به مینیبوس حامل گردشگران خارجی حمله کردند.
این مواضع نشان میدهند که خامنهای و سپاه پاسداران از تعامل اقتصادی با جهان نه تنها استقبال نمیکنند بلکه با آن به شدت مخالفت میورزند.
در آمریکا نیز برخلاف سیاست مماشات بایدن، دونالد ترامپ در دوره قبلی ریاستجمهوری خود سیاست «فشار حداکثری» را در پیش گرفت. او تحریمهای نفتی جمهوری اسلامی را به سختی اجرا و تلاش کرد درآمدهای نفتی رژیم را کاهش دهد.
به احتمال زیاد، ترامپ دوباره همین رویکرد را از سر خواهد گرفت. اطرافیانش تاکید کردهاند که او به محض بازگشت به قدرت، تحریمهای بیشتری را علیه جمهوری اسلامی اعمال خواهد کرد و تنها در صورت تمایل حکومت ایران به عقبنشینی، به میز مذاکره بازمیگردد.
ترامپ بهدلیل نزدیکیاش به اسرائیل، درکی کاملا متفاوت از جمهوری اسلامی نسبت به تیم بایدن دارد. او معتقد است که جمهوری اسلامی تنها در مقابل فشار تسلیم میشود نه با امتیازدهی.
از طرف دیگر، خامنهای حمایت از گروههای نیابتی نظیر حماس، حزبالله و حوثیها را ابزار اصلی جمهوری اسلامی برای اعمال نفوذ در منطقه میداند. برای او، این گروهها نه تنها ابزارهایی برای حمله به اسرائیل و آمریکا هستند بلکه وسیلهای برای حفظ ماندگاری رژیم نیز به شمار میروند.
شکستهای اخیر حماس و حزبالله در برابر اسرائیل، ضربات سنگینی به جمهوری اسلامی وارد کرده و نشان داده که چنگالهایش شکسته و شمشیری به نام حزبالله از دست آن افتاده است.
این شکستها و تضعیف موقعیت خامنهای و سپاه پاسداران، به نفع مردم ایران خواهد بود.
در مجموع، تصور این که ارائه مشوقهای اقتصادی میتواند جمهوری اسلامی را وادار به تغییر رفتار کند، سادهلوحانه و ناشی از درک نادرست ماهیت این رژیم است. پیگیری سیاست مماشات در برابر جمهوری اسلامی، چه در دولتهای باراک اوباما و بایدن و چه از سوی برخی اندیشکدههای غربی، نتیجهای جز تقویت رفتارهای تهاجمی آن نداشته است.
تجربه نشان داده که تنها سیاست فشار حداکثری میتواند این رژیم را به عقبنشینی وادار کند.
خامنهای، با ایدئولوژی ضدغربی خود، هیچگاه به تعامل اقتصادی با جهان تن نخواهد داد.