تحلیل

دختر علوم تحقیقات؛ عصیانگر و مبارز حتی با فرض ابتلا به اختلال عصبی

سبا حیدرخانی

ایران‌اینترنشنال

در روند مبارزه برای آزادی پوشش در ایران، «دختر دانشگاه علوم تحقیقات» با درآوردن لباس‌هایش به یک نماد بدل شد. شهروندان زیادی از این حرکت با عنوان کنش اعتراضی نام بردند اما روایت رسمی حکومت می‌کوشد این زن را «بیمار» و «دیوانه» بخواند تا وجه اعتراض را از رفتار او بگیرد و سرکوبش کند.

حسین قاضیان، جامعه‌شناس مقیم آمریکا و زهرا باقری‌شاد، پژوهشگر مطالعات جنسیت مقیم سوئد، در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال به این موضوع پرداخته‌اند که حتی اگر احتمال بیماری دختر علوم تحقیقات پذیرفته شود، آیا حرکت نمادین او کماکان می‌تواند پدیده‌ای اجتماعی و کنشی اعتراض تلقی شود؟

اطلاعات درباره هویت دختر دانشجو در دانشگاه علوم و تحقیقات و حتی انگیزه اصلی او از درآوردن لباس‌هایش در محوطه دانشگاه در روز شنبه ۱۲ آبان هنوز نامعلوم است.

برخی منابع در روز وقوع این ماجرا گفتند ماموران حراست دانشگاه در راستای تلاش برای تحمیل حجاب اجباری با این دانشجو برخورد و در جریان درگیری فیزیکی، بخشی از لباسش را پاره کردند. این دختر نیز در اقدامی اعتراضی برهنه شد.

گزارش‌ها حاکی از آن بود که ماموران حراست با ضرب و جرح شدید، این دانشجو را بازداشت کردند و تحویل نیروهای انتظامی دادند تا به «بیمارستان روانی» منتقل شود.

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مسعود پزشکیان به روزنامه هم‌میهن گفت این دختر با اورژانس اجتماعی از کلانتری مستقیم به «مراکزی برای درمان» منتقل شده است.

مهاجرانی افزود این دختر در بازداشت نبوده و پرونده قضایی هم برایش تشکیل نشده است.

در روزهای گذشته نیز با وجود حمایت‌های قابل توجه داخلی و جهانی از این دختر، برخی هم‌سو با حکومت نوشتند که این دانشجو دچار «اختلال روانی» است و برای همین کنش او حرکتی فردی است که در قالب «اعتراض» نمی‌گنجد.

رویا ذاکری معروف به دختر تبریز، مهر ۱۴۰۲ به دلیل اعتراض به حجاب اجباری و شعار دادن علیه علی خامنه‌ای بازداشت شد و مقام‌های جمهوری اسلامی گفتند او مبتلا به «بیماری روانی» است
رویا ذاکری معروف به دختر تبریز، مهر ۱۴۰۲ به دلیل اعتراض به حجاب اجباری و شعار دادن علیه علی خامنه‌ای بازداشت شد و مقام‌های جمهوری اسلامی گفتند او مبتلا به «بیماری روانی» است

شکل اجرای حرکت دختر علوم تحقیقات جنبه اجتماعی دارد

جمهوری اسلامی ید طولایی در سوءاستفاده از روان‌پزشکی و بیمارانگاری معترضان و مخالفان خود دارد. با وجود این، ایران‌اینترنشنال با در نظر گرفتن این فرض احتمالی که دختر دانشگاه علوم و تحقیقات ممکن است مبتلا به نوعی بیماری‌ اعصاب و روان باشد، به بررسی این مساله پرداخته است که شکل بروز رفتار این دانشجو، با دغدغه‌های اجتماعی تشدید شده چند سال اخیر ایرانیان مانند حجاب اجباری، آزادی پوشش و حق زن بر بدن خود، هم‌پوشانی دارد.

حسین قاضیان در پاسخ به این پرسش که آیا با پیش‌فرض احتمالی‌ وجود مشکلات عصبی، کماکان می‌توان رفتار دختر علوم تحقیقات را امر و پدیده‌ای اجتماعی نامید، گفت برای این که پدیده‌ای امر اجتماعی دانسته شود باید دست‌کم دو جنبه در آن حضور داشته باشد: «جنبه نخست دربرگیری آن است. یعنی آن کار با تکرار زیاد در جامعه رخ دهد و مثلا تعداد زیادی از زنان در زمان‌های مختلف لخت شوند که چون در سال‌های اخیر تعداد موارد اعتراضی برهنه شدن اندک بوده، این وجه را نمی‌توانیم در نظر بگیریم.»

به گفته این جامعه‌شناس، جنبه‌ای دیگر در این مورد صادق است: «این برهنگی، اگرچه ممکن است ناشی از ویژگی‌های فردی شخص باشد اما تحت تاثیر اوضاع و احوال اجتماعی رخ داده است و شکل اجرای آن جنبه اجتماعی دارد.»

مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی پس از خودسوزی اعتراضی سحر خدایاری، مشهور به دختر آبی در شهریور ۱۳۹۸ گفتند او مبتلا به اختلال «دو قطبی» بود
مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی پس از خودسوزی اعتراضی سحر خدایاری، مشهور به دختر آبی در شهریور ۱۳۹۸ گفتند او مبتلا به اختلال «دو قطبی» بود

قاضیان در ادامه گفت: «اصلا بیاید فرض کنیم بنا به گفته عده‌ای، دختر علوم و تحقیقات دچار مشکلات شخصیتی یا رفتاری بوده باشد. با در نظر گرفتن این فرض، باید در نظر داشت که دیگرانی هم در گذشته با مشکلاتی مشابه مواجه بوده‌اند اما آن دیگران در موارد پیشین، به شیوه‌ها و فرم‌های دیگری عمل می‌کردند. چرا این‌جا اتفاق در این شکل و فرم رخ داده و اجرا شده؟»

به گفته او، این رفتار تحت تاثیر فشاری است که جامعه بر بدن زن وارد می‌کند.

این جامعه‌شناس تاکید کرد این فشارها آن‌چنان در سال‌های اخیر بیشتر شده و جنبه نمادین، بیانی و اظهاری پیدا کرده که توانسته است به فرم یا قالب واکنشی که حتی ممکن است از سر اختلال شخصیتی یا رفتاری باشد، شکل و فرم دهد: «از این منظر، می‌توان تاثیر جامعه را در عمل فردی این دختر دید و گفت که با یک پدیده اجتماعی روبه‌رو هستیم.»

بیماری اعصاب و روان «انگ» نیست

در روزهای گذشته شماری از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری به استفاده جمهوری اسلامی از «تکنیک نخ‌نمای مجنون‌انگاری معترضان» در مواجهه با ماجرای دختر علوم تحقیقات اشاره کرده‌اند.

صدیقه وسمقی، نویسنده و اسلام‌پژوه، روز ۱۵ آبان با اشاره به این رخداد تاکید کرد رفتارهای خشونت‌بار با زنان بر سر مساله حجاب همچنان فاجعه می‌آفریند و افزود که فرستادن این زن به بیمارستان روانی، اقدامی «مجرمانه و غیرانسانی» است.

روز پیش از آن نیز شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، بیمار‌‌‌انگاری معترضان را روش دیرینه حکومت برای سرکوب مخالفان خواند و در اینستاگرام خود نوشت: «اگر دانشجوی معترض علوم تحقیقات بیمار بود، چرا بازداشتش کردید؟ آیا دستگاه امنیتی مسئول رسیدگی به وضعیت پزشکی شهروندان است؟»

زهرا باقری‌شاد از زاویه دیگری به مجنون‌انگاری معترضان از سوی حکومت نگاه می‌کند.

به گفته او، هر بار که زنان تلاش کرده‌اند مقاومت مستمرشان را علیه نظام دیکتاتوری در ایران یا کشورهای دیگر و به‌طور ویژه از طریق بدن‌های ستیزه‌جوی عصیان‌گر خود نشان دهند، برچسب‌هایی مانند «فاحشه» و «دیوانه» خورده‌اند چون جامعه مردسالار و نظامی که آپارتاید جنسیتی را پیاده می‌کند، به هیچ‌وجه پذیرای چنین عصیان‌گری‌هایی از سوی زنان، در این اندازه نیست.

این پژوهشگر مطالعات جنسیت با تاکید بر سابقه طولانی جمهوری اسلامی در سرکوب مبارزان سیاسی با برچسب «اختلال روان»، به ایران‌اینترنشنال گفت: «پیش از هر چیز باید از برچسب‌زنی به افراد دارای مشکلات اعصاب و روان و همراهی با گفتمان حکومت در این زمینه خودداری کرد.»

به گفته او، این برچسب‌ها برآمده از نگاهی است که بیمار اعصاب و روان را فردی ناقص می‌داند که شایسته برخورداری از زندگی عادی نیست و بنابراین گمان می‌کند چنین انسانی، لیاقت این را ندارد که حتی در یک جنبش اجتماعی و سیاسی سهیم باشد.

پس از اعتراض نمادین ویدا موحد، معروف به اولین دختر خیابان انقلاب در دی ۱۳۹۶ به حجاب اجباری، قوه قضاییه رفتار او را به بیماری روانی و افسردگی نسبت داد
پس از اعتراض نمادین ویدا موحد، معروف به اولین دختر خیابان انقلاب در دی ۱۳۹۶ به حجاب اجباری، قوه قضاییه رفتار او را به بیماری روانی و افسردگی نسبت داد

باقری‌شاد یادآوری کرد که این نگاه حتی در میان اپوزیسیون و مخالفان نظام نیز ریشه دوانده و آن‌ها نیز اغلب می‌کوشند فرد مبارزی را که حکومت به او برچسب مشکل اعصاب و روان زده از این بیماری‌ها بری کنند و بگویند او «سالم» است: «گویی فرد دارای هر شکلی از مشکلات اعصاب و روان، شایسته عناوین فعال سیاسی، فمنیست و مبارز اجتماعی نیست.»

او تاکید کرد این «نگاه خطرناکی است» که جمهوری اسلامی از آن بهره می‌برد.

بیماری‌های روان از جمله افسردگی و اضطراب بر اثر مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران افزایش یافته‌اند و به گفته باقری‌شاد، بر همین اساس، نمی‌توان مبارزان سیاسی و اجتماعی یا کسانی که مقاومت روزمره علیه ساختارهای سیاسی سرکوبگر را شکل می‌دهند از چنین مشکلاتی بری دانست: «باید باور داشت ابتلا به هر شکلی از بیماری اعصاب و روان نه از اعتبار جنبش سیاسی و اجتماعی می‌کاهد و نه موضوعی نامتعارف به شمار می‌رود.»

در همین راستا، چهار انجمن روان‌شناسی و روان‌پزشکی ایران سال گذشته از اقدامات جمهوری اسلامی در «سوء‌استفاده از روان‌پزشکی و روان‌شناسی» برای سرکوب مخالفان حجاب اجباری انتقاد کردند.

کنش دختر علوم تحقیقات حتی اگر خود نداند، یک اعتراض سیاسی بود

مساله حجاب اجباری و نافرمانی مدنی گسترده زنان در مقابل آن، در سال‌های اخیر به جریانی مهم در جامعه ایران تبدیل شده‌ است. این دغدغه‌ها پس از اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در اواخر شهریور ۱۴۰۱ که با قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، شدت بیشتری گرفت.

در دو سال گذشته هزاران زن در ایران به دلیل بر سر نداشتن روسری یا انتخاب پوششی که مطابق خواست حکومت نیست، بازداشت، احضار یا جریمه شدند و تحت پیگرد قرار گرفتند.

در همین زمینه بخوانید: آرمیتا گراوند، نوجوان ۱۶ ساله‌ای که ۹ مهر ۱۴۰۲ به دلیل حجاب اجباری کشته شد

ایران‌اینترنشنال با اشاره به واکنش‌های گسترده جمعی به رفتار دختر علوم تحقیقات در راستای همین دغدغه‌های همگانی، از قاضیان پرسید که آیا این واکنش‌ها می‌توانند کنش این دختر را تبدیل به موضوعی اجتماعی و پدیده‌ای اعتراضی کنند؟

این جامعه‌شناس در پاسخ گفت در عمده واکنش‌های تاییدکننده رفتار این دختر، یک پیش‌فرض وجود دارد مبنی بر این که عمل او «اعتراضی سیاسی» است با آن که حقیقت ماجرا تا این لحظه هنوز نامشخص است: «یا دست‌کم با توجه به سه روایت اصلی و متفاوتی که از موضوع در دست داریم، برای من مشخص نیست.»

افسانه بایگان و آزاده صمدی دو بازیگری بودند که به دلیل اعتراض به حجاب اجباری در جریان خیزش انقلابی، حکومت به آن‌ها «بیماری روحی و شخصیت ضد اجتماعی» نسبت داد
افسانه بایگان و آزاده صمدی دو بازیگری بودند که به دلیل اعتراض به حجاب اجباری در جریان خیزش انقلابی، حکومت به آن‌ها «بیماری روحی و شخصیت ضد اجتماعی» نسبت داد

به گفته این جامعه‌شناس، افرادی که چنین واکنش جمعی حمایت‌آمیزی را با مضمون حرکت اعتراضی سیاسی از این ماجرا فرض گرفته‌اند، یکی از روایت‌های مطرح شده درباره رویداد را اصل قرار داده‌اند و می‌گویند این دختر در اعتراض به مداخله حراست دانشگاه برای تحمیل حجاب اجباری، چنین رفتاری داشته است.

اما نکته اصلی از نظر قاضیان این است که اساسا اهمیتی ندارد این دختر چرا چنین کاری انجام داده است: «وقتی آدم‌های زیادی درستی چنین فرضی را می‌پذیرند، انگار که چنین اتفاقی هم افتاده است. یعنی رویداد، حتی بدون آن که بدانیم اصل ماجرا و واقعیت چیست، از طریق مفروضات جمعی، ساخته می‌شود و اثر اجتماعی خود را می‌گذارد.»

بنابراین به گفته این جامعه‌شناس، در این‌جا یک واکنش جمعی به امری که جنبه بیانی پیدا کرده است، جای خود حقیقت ماجرا می‌نشیند: «چون ما در امور اجتماعی یا حتی علم، مصرف‌کننده روایاتی هستیم که از واقعیت بیان می‌شوند.»

قاضیان تاکید کرد در روایت‌های اجتماعی، مبارزه و قدرت نیروهای اجتماعی تعیین می‌کنند که کدام روایت غالب شود: «اکنون چون رژیم سیاسی و خرده فرهنگش در جامعه مغلوبند، در نتیجه روایت‌هایی که ضد مواضع آن هستند بیشتر مورد قبول قرار می‌گیرند و غالب می‌شوند و برای همین، بسیاری پذیرفته‌اند که این رفتار، یک عمل سیاسی در اعتراض به مقوله حجاب بوده است.»

باقری‌شاد نیز در همین زمینه به ایران‌اینترنشنال گفت: «جدای از این که بدانیم دختر دانشگاه علوم و تحقیقات کیست، واکنشش بر اثر چه اتفاقاتی بوده یا حتی دارای مشکلات اعصاب و روان باشد، حرکت او می‌تواند یک الگو برای به هم پیوستگی و قدرت زنان باشد.»

این پژوهشگر از ویدا موحد، نخستین دختر خیابان انقلاب یاد کرد و گفت وقتی او روی پُست برق رفت، از ابعاد حرکت خویش آگاه بود اما اکنون نمی‌دانیم زنی که از او با نام آهو دریایی یاد می‌شود، چقدر درباره رفتارش آگاهی داشته است: «این زن حتی اگر خودش این را نخواسته باشد هم گام مهمی در راستای جنبش زنان برداشته است. در این بستر، خودآگاهی او اهمیتی ندارد چرا که اثرش را گذاشته است.»

به گفته باقری‌شاد، در جریان اعتراضات ده‌ها ساله زنان برای آزادی پوشش، گام‌های مهمی برداشته شده است و واکنش‌ها به برهنه شدن دختر دانشگاه علوم و تحقیقات نشان می‌دهند یک در دیگر هم به روی این جنبش باز شده است: «در نتیجه، این رویداد، فارغ از نیتی که این دختر داشته، یک پدیده اجتماعی محسوب می‌شود چرا که اثرش را روی تلاش زنان نسل جدید برای تغییر الگوهای حجاب و پوشش می‌گذارد.»

او تاکید کرد در شرایطی که نوع پوشش زنان را حکومت تعیین می‌کند، در آوردن لباس از تن یک حرکت اعتراضی محسوب می‌شود.

بهنام محجوبی، از دراویش و زندانیان سیاسی بود که در دوره‌ای از حبس خود به بیمارستان روانی امین‌آباد منتقل شد و در نهایت بهمن سال ۹۹ تحت شکنجه جان باخت
بهنام محجوبی، از دراویش و زندانیان سیاسی بود که در دوره‌ای از حبس خود به بیمارستان روانی امین‌آباد منتقل شد و در نهایت بهمن سال ۹۹ تحت شکنجه جان باخت