۴۲ نماز جمعه در ۳۵ سال رهبری؛ مهمترین خطبههای خامنهای
قرار است فردا، علی خامنهای بعد از پنج سال به نماز جمعه برود. او آخرین بار سال ۹۸ پس از مرگ سلیمانی به نماز جمعه رفته بود؛ در آن نمازجمعه، حرف خاصی نزد. آیا اینبار رهبر جمهوری اسلامی که فرماندهان و رهبران گروههای نیابتیاش را یکی پس از دیگری راهی گورستان کرده، حرف تازهای دارد؟
خامنهای از سال ۱۳۶۸ تاکنون به مدت ۳۵ سال در جایگاه رهبر جمهوری اسلامی، مجموعا ۴۲ نماز جمعه را شخصا اقامه کرده است.
از ابتدای رهبری تا دهه ۸۰- سال ۱۳۶۸ در اولین سال رهبریاش طی حدود نه ماه او سه خطبه نماز جمعه خواند. در سال ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ هم هر سال تنها یک نماز جمعه داشت. در سال ۱۳۷۱، هیچ نماز جمعهای را امامت نکرد. خامنهای از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷، سالانه دو نماز جمعه را امامت کرد. در سالهای ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸، هر سال سه نماز جمعه را امامت کرد و در سال ۱۳۷۹ با شکستن رکورد بیشترین تعداد نماز جمعه عمر رهبری خود، چهار نماز جمعه تهران را شخصا امامت کرد.
دهه ۸۰ تاکنون- خامنهای در سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱، هر سال دو نماز جمعه را شخصا برگزار کرد. سال ۱۳۸۲، سه نماز، سال ۱۳۸۳، یک نماز و سال ۱۳۸۴هم دو نماز جمعه را امامت کرد. از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱او هر سال یک نماز جمعه تهران را امامت کرد. اما از سال ۱۳۹۰ به بعد دیگر نمازهای جمعه را امامت نکرده بود، تا سال ۱۳۹۸ که پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در یک نماز جمعه شرکت کرد.
چهلم خمینی و اولین نماز جمعه رهبر جدید
۲۳ تیر ۱۳۶۸، همزمان چهلم درگذشت روحالله خمینی، خامنهای اولین نماز جمعهاش را در جایگاه رهبر جمهوری اسلامی امامت کرد. در این نماز جمعه او بیشتر به تعریف و تمجید از صفات خمینی پرداخت و البته اشارهای هم به خود داشت. خامنهای از مجلس خبرگان که رهبری او را تایید کردند تشکر کرد. رهبر جدید جمهوری اسلامی از«گروههای پرشور و وفاداری که به عنوان بیعت و اعلام وفاداری، با پیام و حضور و پیادهروی و تهیه طومار» رهبری او را تایید کردند هم تشکر کرد.
او در اولین نماز جمعه خود، به طور مکرر ضمن حمله به «برخی» که میتوانند وحدت را از بین ببرند حمله کرد و گفت: «اگر بین ما اختلاف و دودستگی شد، بگومگو رخ داد، جریانهای مختلف پدید آمد و قدرتطلبی شد، قدرتمان را از دست خواهیم داد. اختلاف، اصلاحیات و آبرو و اقتدار را از هر ملتی میگیرد. اگر شما وحدت کلمه را حفظ کنید، این قدرت میماند.»
با انتشار صحنههایی از ویدیوی مذاکرات خبرگان در جلسه انتخاب خامنهای، حالا ما میدانیم که رهبری او با «اما و اگر» و ابهاماتی همراه بوده است؛ اما سال ۶۸ وقتی او به طعنه این سخنان را در نماز جمعه بیان کرد، احتمالا منظورش واضح از سوی عموم درک نشد.
حمله به نظم نوین جهانی، دفاع از فلسطین و کنایه به ثروتمندان
پنجم مهر ۱۳۷۰، خامنهای پنجمین نماز جمعهاش را اقامت کرد. در این نماز جمعه او موضعگیریهای صریحی در مسائل خارجی داشت؛ اما کنایههای داخلی هم زد.
سال ۱۳۷۰ اکبر هاشمی رفسنجانی، حامی او در رسیدن به رهبری رئیس جمهوری اسلامی شده و دوران «سازندگی» بعد از جنگ را آغاز کرده بود. خامنهای در خطبه اول که خطبه دینی است، با اشاره به زندگی پیامبر اسلام و نشست و برخاست او با «غلامان» و طبقه ضعیف، پس از پیروز شدن در جنگها، گفت: «قدرت، او را عوض نکرد؛ ثروت ملی، او را تغییر نداد؛ رفتار او در دوران سختی و در دورانی که سختی برطرف شده بود، فرقی نکرد؛ در همه حال با مردم و از مردم بود»
در ادامه این خطبه او بارها به تقسیم غنائم بعد از فتوحات پیامبر اسلام و ساده زیستی او و… اشاره میکرد. شاید حالا معنی این اشارههای او مشخصتر باشد.
سال ۱۳۷۰، تحولاتی هم در جهان در حال شکلگیری بود. خامنهای با اشاره به نظریه «نظم نوین جهانی» که پس از جنگ کویت مطرح شده بود به آن حمله کرد. خامنهای ضمن بیان اینکه آمریکا میخواهد از طریق طرح این نظریه قدرت مطلق خود را بر ملتهای ضعیف تحمیل کند، پرسید: «یعنی دیگر اسلام خواهان و آزادیخواهان در هیچ نقطه دنیا حق نداشته باشند نفس بکشند؟ یعنی مساله فلسطین باید به قیمت فروختن فلسطین و فروختن فلسطینیان تمام شود؟ معنای نظم نوین جهانی این است؟ آمریکا این را میخواهد. ملت اسلام، تسلیم این خواست امریکا و استکبار نخواهد شد.»
قتلهای زنجیرهای
سال ۱۳۷۷، یکسال پس از آغاز به کار دولت محمد خاتمی، جامعه ایرانی درگیر موضوع «اصلاحات» بود. این دوره با افشای قتلهای زنجیرهای سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ هم همراه شد. وزارت اطلاعات ۱۵ دیماه ۱۳۷۷، در اطلاعیهای پذیرفت که قتل روشنفکران و منتقدان جمهوری اسلامی کار «عوامل خودسر وزارت اطلاعات» بوده است. با این وجود خامنهای سه روز بعد و در ۱۸ دیماه به نماز جمعه رفت و در خطبههایی که مخاطب آن کارکنان وزارت اطلاعات بودند، موضوع را به نوعی تکذیب کرد. او گفت امکان ندارد عواملی در وزارت اطلاعات، هرچقدر هم که متعصب باشند، دست به این کار زده باشند. خامنهای با اشاره به سابقه دوستی، همکاری و دشمنی با داریوش فروهر و همسرش، پروانه اسکندری، گفت: «بینی و بیناللَّه، فروهر و همسرش - این دو مرحوم - دشمنان ما بودند؛ اما دشمنان بیضرر و بیخطر.»
خاورمیانه جدید، حماس و فلسطین
۲۳ شهریور ۱۳۸۶، خامنهای روی منبر نماز جمعه رفت و اینبار به موضوع خاورمیانه جدید و حماس و فلسطین پرداخت. در این نماز جمعه، او گفت ۱۱ سپتامبر بهانهای بود تا آمریکاییها حکومت صدام را که «غیر قابل محاسبه» بود را سرنگون کنند و به جای او دولتی دستنشانده سرکار بیاورند و در نهایت جمهوری اسلامی را محاصره کنند. خامنهای در این خطبهها گریزی هم به مساله فلسطین زد و گفت هدف آمریکاییها ایجاد خاورمیانهای جدید به مرکزیت اسرائیل بود.
حماس در سال ۲۰۰۶ توانسته بود در انتخابات، به عنوان گروهی سیاسی کنترل غزه را به دست بگیرد. خامنهای با اشاره به این موضوع، گفت: «در فلسطین این نقشه (خاورمیانه جدید به مرکزیت اسرائیل) شکست خورد، چرا؟ بهخاطر اینکه در فلسطین گروه حماس که بزرگترین و اصلی ترین هسته مقاومت در مقابل اسرائیل است، با آراء مردم دولت تشکیل داد و سر کار آمد. تودهنی به امریکا و اسرائیل از این بالاتر؟ از آن روزی هم که این دولت به وجود آمده است، مرتب دارند کارشکنی میکنند که از میدان خارجش کنند؛ اما تا امروز نتوانستهاند….امیدواریم بعد از این هم نتوانند.»
خطبه ۸۸، نظرم به نظر آقای رئیس جمهور نزدیکتر است
۲۹ خرداد ۱۳۸۸، تقریبا یک هفته پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری آن سال، جنبش اعتراضی بیسابقهای در زمان رهبری خامنهای آغاز شده بود. حرکتی که به جنبش سبز مشهور شده و با تاکید بر تقلب در شمارش آرا، خواهان ابطال نتیجه اعلامشده بود.
در این شرایط خامنهای یک هفته بعد از نماز جمعه هاشمی رفسنجانی - که از مهمترین حامیان معترضان در بدنه حکومت بود- شخصا به دانشگاه تهران رفت و در خطبه نماز جمعه ضمن رد صریح امکان تقلب در انتخابات، به سابقه رفاقت با هاشمی اشاره کرد و گفت: «البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور(محمود احمدی نژاد) از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینهی مسائل خارجی اختلافنظر دارند، هم در زمینهی نحوهی اجرای عدالت اجتماعی اختلافنظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلافنظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.»
نفی بهار عربی با خطبههای عربی
خامنهای ۱۵ بهمن سال ۱۳۸۹ باز به نماز جمعه رفت. روزگاری که از یک طرف جنبش سبز و اعتراضات هنوز با گذشت یکسال کماکان ادامه داشت و از طرفی، در منطقه دومینوی انقلابها که به «بهار عربی» موسوم شده بود در جریان بود. در این شرایط خامنهای برای اولین بار در نماز جمعه خطبهای به زبان عربی خواند؛ خطبه عربی که پر اشکال و پر غلط هم بود. او در این نماز جمعه با نفی انگیزه ملیگرایانه انقلابهای کشورهای عربی، آنها را ناشی از «بیداری اسلامی» به جای «بهار عربی» توصیف کرد. همین کلیدواژه او تا مدتها بهانه نشستهای تبلیغاتی و مقامالات و گفتگوهای حامیان حکومت قرار داشت.
۱۴ بهمن سال ۱۳۹۰، خامنهای دوباره به نماز جمعه رفت و بازهم خطبه عربی خواند؛ بازهم غلطهای دستوری خطبه او مورد توجه رسانهها قرار گرفت. او در این خطبه هم باز ماجرای بیداری اسلامی را مطرح کرد و انقلابهای منطقه را ناشی از انگیزه اسلامی دانست.
در این زمان جمهوری اسلامی در تلاش بود تا در جریان بهار عربی، به کمک گروههای شیعه در منطقه برای انجام انقلاب برود. یکی از آن موارد ناآرامیهای بحرین بود. خامنهای در این نماز جمعه با اشاره به گفتههای مقامات بحرین، درباره نقش جمهوری اسلامی در تحریک گروههای شیعه بحرین، گفت: «این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجایی که دخالت کنیم، صریح می گوییم.»
دوره طولانی سکوت
خامنهای بعد از نماز جمعه سال ۱۳۹۰، برای مدت طولانی به نماز جمعه نرفت. البته در این مدت دوست قدیمی او، هاشمی رفسنجانی هم دیگر - پس از نماز جمعه سال ۱۳۸۸- به نماز جمعه نرفته بود. امامان جمعه هم نسل خامنهای یکی پس از دیگری یا مردند یا به بهانههایی از تریبون نماز جمعه خداحافظی کردند. هاشمی رفسنجانی هم، حدود هفت سال پس از آنکه از حضور در نماز جمعه منع شد، سال ۱۳۹۵ به طرز مشکوکی درگذشت.
اما سال ۱۳۹۸ اتفاق خاصی رخ داد. قاسم سلیمانی در دیماه آن سال مورد هدف قرار گرفت. مرگ فرمانده سپاه قدس که مجری سیاستهای خامنهای در منطقه بود، باعث شد تا خامنهای پس از هشت سال باز هم به نماز جمعه برود.
۱۳ دیماه ۱۳۹۸ قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد هدف قرار گرفت؛ ۱۸ دیماه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات قاسم سلیمان به پایگاه عینالاسد آمریکا حمله کرد و البته در همین شب هم هواپیمای اوکراینی را هدف قرار داد. حدود ۱۰ روز پس از این وقایع خامنهای بعد از هشت سال از آخرین نماز جمعهاش به منبر برگشت.
با وجود تبلیغات گسترده برای نماز جمعه خامنهای بعد از هشت سال، خطبههای او چیز جدیدی نداشت؛ سال ۶۸، او خود را درجایگاه رهبری اثبات کرد، سال ۷۰ شروع درگیری با هاشمی را کلید زد، سال ۷۷ تکلیفش را قتلهای زنجیرهای را روشن کرد، سال ۸۶، رویکردش نسبت به خاورمیانه جدید را بروز داد، سال ۸۸ هاشمی را کنار زد، ۸۹ و ۹۰ هم با خطبه عربی خواندن، هم تصویری دلخواه از خودش به عنوان رهبر مسلمین جهان ساخت و هم تکلیفش را با بهار عربی روشن کرد.
اما خطبه سال ۱۳۹۸ او، هیچ چیز جدیدی، آنهم پس از هشت سال، آنهم بعد از وقایع آبان خونین ۹۸، مرگ قاسم سلیمانی و هواپیمای اوکراینی نداشت.
حالا حدود پنج سال از دیماه ۹۸ گذشته، اسرائیل صراحتا موجودیت جمهوری اسلامی را تهدید میکند، رهبران مهمترین گروههای نیابتی خامنهای را یکی پس از دیگری میکشد و فرماندهان ارشد خامنهای را حتی در کنسولگری جمهوری اسلامی هدف قرار میدهد.
در این شرایط خامنهای قرار است روز جمعه، ۱۳ مهر ۱۴۰۳، دوباره به نماز جمعه برود. آیا او حرف جدیدی دارد، یا صرفا قرار است قدرتنمایی و اعلام حضور کند؟ اعلام حضوری برای دلگرمی دادن به هوادارانش.