تحلیل

نشانه‌های ابتدایی کارزار «ما پشیمانیم» در مورد پزشکیان

مجید محمدی
مجید محمدی

جامعه‌شناس

دولت مسعود پزشکیان در مسیر سرازیری از دست دادن اعتبار و مشروعیت است؛ در میان همان کسانی که به آن دل بسته بودند.

تور هیات‌گردی پزشکیان، پیام‌های مکرر او به گروه‌های تروریستی، ادعای ذوب او در ولایت در کنار مخالفت‌های نرم با فلیترینگ و گشت ارشاد که برای جلب نظر علی خامنه‌ای و مردم، هر دو، انجام می‌شد، بلافاصله بعد از روز رای‌گیری به تقرب‌جویی در دستگاه ولایت و متقابلا درخواست تداوم دولت ابراهیم رئیسی از سوی خامنه‌ای منتهی شد.

حالا پزشکیان مانده و نیاز هر روز بیشتر به حمایت خامنه‌ای و سپاه پاسداران از او.

افول بخت دولت پزشکیان بسیار زودهنگام رخ داده است.

شگفتی کناره‌گیری ظریف

تاکنون سه نشانه برای این موضوع که فروش پزشکیان به عنوان دولت تغییر و اصلاح «توهم‌ فروشی» بوده، بروز کرده است.

اولین نشانه یا شگفتی کابینه پزشکیان نه فقدان حتی یک اصلاح‌طلب در میان ۱۹ وزیر پیشنهادی بلکه استعفای محمدجواد ظریف بود.

ظریف که بیش از همه سیاستمداران موجود، تخم مرغ‌های خود را در سبد پزشکیان گذاشت، با نتیجه کار شورای راهبری و اصولا سرنوشت دولت پزشکیان مایوس شد.

ظریف در توضیح کنار کشیدنش می‌گوید: «از ۱۹ وزیری که امروز معرفی شدند، سه نفر نامزد نخست، شش نفر نامزد دوم یا سوم و یک نفر نامزد پنجم کمیته‌ها یا شورای راهبری بودند.»

این به آن معناست که تنها نیمی از اعضای کابینه، انتخاب تیم پزشکیان-ظریف بوده و بقیه از بیرون به رییس دولت تحمیل شده‌اند.

معنای دیگر این است که در ایران روابط قدرت و نفوذ نهادهای امنیتی و نظامی، دستگاه رهبری و مافیاهای ثروت نقش عمده‌ای در تعیین مناصب دارند.

به حوزه سیاست‌ها و قانونگذاری که می‌رسیم، این نقش تمامیت‌خواهانه می‌شود.

ظریف به صراحت علت کناره‌گیری‌اش را اعلام می‌کند: «البته از نتیجه کار خود رضایت ندارم و از این‌که نتوانستم به شکل شایسته‌ای نظر کارشناسی کمیته‌ها و حضور بانوان، جوانان و اقوام را آن‌ گونه که وعده داده‌ بودم به نتیجه برسانم، شرمنده‌ام. البته هنوز برخی معاونت‌های رییس‌جمهور باقی مانده که امید است این کاستی کمی جبران شود. این اولین تجربه ... برای بنده ادامه راه در دانشگاه را رقم زد.»

ظریف در این متن توضیح نمی‌دهد به عنوان سیاستمداری که ساختار حکومت و حکم‌رانی در ایران را می‌شناسد، چگونه توهم تغییر و اصلاح با پزشکیان را خریده و چرا بخشی از مردم را فریب داده است.

اقدام ظریف از حیث اجرایی و تیمی، ضربه‌ای اساسی به تیم کاری پزشکیان حتی قبل از رای‌گیری در مجلس است. این استعفا به دلیل کندن بخشی از پایگاه رای پزشکیان که به خاطر ظریف به او رای داده بودند، اهمیت دارد.

پزشکیان پیش از استعفای ظریف نیز با حذف اسماعیل هنیه در روز بعد از تحلیف، ضربه‌هایی روانی دریافت کرده بود.

از منظر ظریف، شاید تنها موفقیتش در شکل‌گیری کابینه، معرفی عباس عراقچی به عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه به مجلس است.

او به عنوان معاون ظریف تنها عضوی از کابینه است که در حیطه تخصصی‌اش به کار وزرات خارجه گمارده شده است و به احتمال زیاد به سرنوشت ظریف دچار خواهد شد: وزیری با دستاوردهای بسیار اندک.

البته استعفای ظریف برای مخالفان لابی جمهوری اسلامی در خارج کشور و مخالفان حمایت از حکومت ایران خبر مسرت‌بخشی است چون کسی در مقام معاونت رییس دولت قرار نیست حمایت از انبوه مدافعان جمهوری اسلامی را در اندیشکده‌ها، رسانه‌ها و دانشگاه‌های غربی بر عهده بگیرد و منابع مردم فقیر ایران را برای ایشان هزینه کند.

آغاز جنگ با اسرائیل یعنی تشکیل کابینه جنگی و تسلط بیشتر نظامیان و سلب اختیار بیشتر از پزشکیان
آغاز جنگ با اسرائیل یعنی تشکیل کابینه جنگی و تسلط بیشتر نظامیان و سلب اختیار بیشتر از پزشکیان

شگفتی کابینه دوم رئیسی

ترکیب کابینه نه تنها ظریف بلکه حتی اعضای جبهه اصلاحات را شگفت‌زده کرد، چه برسد به آن دسته از مردم کوچه و بازار که به امید تغییر و اصلاح به پزشکیان رای دادند.

از ۱۹ عضو کابینه پزشکیان پنج تن در رده‌های وزیر و پایین‌تر از وزیر در تیم رئیسی، هفت تن به همین ترتیب در تیم حسن روحانی و چند تن از نزدیکان محمدباقر قالیباف و دیگر گروه‌های جناح اقتدارگرا هستند.

آن‌ها که از تیم روحانی می‌آیند، همه از چهره‌های غیرکلیدی آن دولت هستند و وزرای تاثیرگذار در حوزه‌های سیاسی، امنیتی و دفاعی، همه سوابق سپاهی و نزدیکی به نهادهای امنیتی تحت مدیریت جناح ولایتمدار دارند.

این ترکیب موجب نگرانی مهم‌ترین جبهه حامی پزشکیان یعنی جبهه اصلاحات شده؛ تا این حد که در نامه‌ای از «ویژه‌گزینی‌ها و روندهای ناصواب موجب حذف شایستگان و ناامیدی مردم» در شکل‌گیری کابینه شکایت کرده است.

این جبهه تنها یک هفته پس از تحلیف متوجه شده که ترکیب کابینه، فرصت‌سوزی برای «اصلاح شیوه حکم‌رانی در کشور و ترمیم شکاف بی‌سابقه بین حاکمیت و ملت» بوده است.

جبهه اصلاحات یا شرایط سیاسی داخل کشور را نمی‌شناسد یا صرفا در کسب و کار فریب مردم بوده که از پزشکیان به عنوان مبشر و پرچم‌دار اصلاح دفاع کرده است.

شگفتی بعدی که پزشکیان را بلاموضوع خواهد کرد

آنچه پزشکیان را ناک‌اوت خواهد کرد شروع جنگ مستقیم میان اسرائیل و جمهوری اسلامی است که مقام‌ها وعده داده‌اند و مدام آن را به تاخیر می‌اندازند.

در شرایط جنگی حتی کوچک‌ترین اختیارات رییس دولت به نهادهای نظامی و امنیتی واگذار شده و مقام‌های دولتی مجبورند بر اساس منویات فرماندهان نظامی عمل کنند.

جنگ معمولا کابینه را جنگی می‌سازد و حتی اگر همه اعضای کابینه نظامی نباشند مجبور خواهند بود همان دستورات مورد نظر نظامیان را اجرا کنند.

خامنه‌ای همین کار را با کابینه‌های مختلف در حوزه امر به معروف و نهی از منکر یا راهپیمایی اربعین انجام داده؛ روالی شکل گرفته که همه مقام‌ها در خدمت این برنامه‌ها قرار می‌گیرند بدون این که اراده‌ای داشته باشند.

مقام‌های جمهوری اسلامی با علم به هزینه‌های جنگ و فقدان توجیه حقوقی در انتقام‌گیری از اسرائیل - در حالی که نه این کشور مسئولیت حذف هنیه را پذیرفته و نه تحقیقات سپاه پاسداران چنین چیزی را نشان می‌دهد - با چشم بسته در حال حرکت به سمت جنگی هستند که پایان آن روشن نیست.

این جنگ بدون چشم‌انداز نه تنها دولت پزشکیان بلکه کلیت حکومت را با خود به سمت سقوط خواهد برد.

در این شرایط دیگر سخن گفتن از توسعه و بهبود زندگی مردم و کاهش فشارها، یک شوخی تلخ خواهد بود.