کلیشههای جنسیتی در انتخابات آمریکا؛ هراس از قدرت زنان
همینطور که به پنجم نوامبر، روز برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نزدیک میشویم رسانهها، تحلیلگران و ناظران سیاسی بیش و بیشتر نسبت به سویههای جنسیتزده رقابتهای انتخاباتی سال ۲۰۲۴ حساسیت نشان میدهند.
این حساسیت مخصوصا از زمانی تشدید شده که یک زن یعنی کامالا هریس، معاون رییسجمهوری مستقر آمریکا به عنوان نامزد دموکرات وارد میدان شده تا شانس خود را برای این که اولین رییسجمهور زن ایالات متحده باشد بیازماید. روندی که جنیفر رابین، ستوننویس سرشناس روزنامه واشینگتنپست از آن با عنوان «زنستیزی در ستادهای انتخاباتی دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه» یاد میکند و معتقد است با مطرح شدن هریس به عنوان یکی از رقبای انتخاباتی، آشکارا تشدید شده است.
اما این سویههای جنسیتی که ناظران و کنشگران برابری جنسیتی را نگران میکند چیست و رد پای آن را کجاها میتوان دید؟
یک مشت زن بیبچه گربهدوست!
جمهوریخواهان میگویند کامالا هریس برای ریاستجمهوری آمریکا مناسب نیست چون فرزند بیولوژیکی ندارد و هرگز زایمان نکرده و مادر نشده است. گفتمانی که با اظهارات هفته گذشته جیدی ونس، سناتور جوان ایالت اوهایو که به عنوان نامزد معاونت دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۲۴ رقابت میکند اهمیت بیشتری هم پیدا کرد. ونس زنان حزب دموکرات را «یک مشت زن بیفرزند گربهدوست که زندگیهای ملالآوری دارند» توصیف کرد.
او پیشتر هم در مصاحبهای در سال ۲۰۲۰ کسانی را که نمیخواهند بچهدار شوند «جامعهستیز» و «روانپریش» خوانده بود. این اظهارات موجی از نقد و اعتراض را در رسانهها و میان کاربران آمریکایی شبکههای اجتماعی و مخصوصا زنان و فعالان برابری جنسیتی به دنبال داشت. بسیاری از کاربران زن با انتشار ویدیوهایی که آنها را در کنار گربههاشان نشان میدهد گفتند: «من با گربهام زندگی میکنم. به زندگی ملالآورم خوش آمدید.»
ونس البته ناگزیر به عذرخواهی شد اما نه عذرخواهی از زنان؛ او از گربهها عذر خواست و بلافاصله تاکید کرد: «متاسفانه جانِ کلام من حقیقت داشت».
در این میان منتقدان چنین اظهاراتی را زنستیزانه و صرفا پاسخی به جنسیتِ رقیب دموکرات در این انتخابات میدانند. درست است؛ کامالا هریس هرگز زایمان نکرده، دقیقا مانند تمام ۴۶ مردی که پیش از او رییسجمهوری آمریکا بودهاند.
علاوه بر این، خانم هریس مادرخوانده «کُل» و «اِلا»، فرزندان بیولوژیک همسرش داگ امهاف است. واقعیتی که حتی پای همسر سابق امهاف را هم به میدان رقابتهای انتخاباتی باز کرد تا از هریس به عنوان مادری دوستداشتنی، حامی و همیشه حاضر برای کُل و اِلا یاد کند که در پرورش و تربیت آنها نقش مهمی داشته است؛ زندگی خانوادگی درست شبیه آنچه سیاستمردانی از جمله جرج واشینگتن، از پدران بنیانگذار و اولین رییسجمهوری آمریکا و جیمز مدیسن، از نویسندگان قانون اساسی این کشور داشتند؛ آنها هم فرزند بیولوژیکی نداشتند و البته آنها به هر حال مرد بودند.
اینجاست که فیث هیل، نویسنده مجله آتلانتیک مینویسد: «آیا پرستاری و مراقبت که در نگاه سنتی و پدرسالارانه ویژگیهایی زنانه شناخته شدهاند، واقعا زنانهاند؟ و آیا الزاما پیشنیاز مراقبت از دیگران و جامعه، داشتن فرزند، آن هم الزاما فرزندی است از خون شما یا حتما محصول ساختار خانواده و ازدواج؟ میلیونها نفر در جهان از پدر و مادر و اعضای سالخورده خانواده یا حتی سالمندان محله مراقبت میکنند. میلیونها نفر از اعضای خانواده یا همسری که از آلزایمر رنج میبرد پرستاری میکنند؛ بی آنکه الزاما کودکی را به این دنیا آورده باشند. این تلقی که تنها مادران بیولوژیک، مراقبت و پرستاری و حتی آنچه را که مهر مادری خوانده میشود میفهمند؛ نادیده گرفتن بخش بزرگی از واقعیتِ جامعه آمریکاست.»
هیل بلافاصله مینویسد: «و همه اینها در حالی است که دونالد ترامپ پنج فرزند بیولوژیک دارد و و هم اوست که ۵هزار کودک خانوادههای مهاجر را از والدینشان جدا کرد». و در آخر هم تاکید میکند که: «راستش مادر بودن یا نبودن یک زن هیچ اهمیتی در انتخابات و آینده کشور ما ندارد».
جمهوریخواهان بهطور سنتی خود را طرفدار خانواده و مخالف حق پایان خودخواسته بارداری معرفی میکنند. جیدی ونس که خود سه فرزند دارد، پیش از این تا آنجا پیش رفته که گفته بود «شهروندانی که بچه دارند باید قدرت رای بیشتری داشته باشند» و این در حالی است که ۴۷ درصد آمریکاییان زیر ۵۰ سال میگویند انتخابشان این است که هرگز بچهای نداشته باشند و برآوردها نشان میدهد که ۴۵ درصد از زنان آمریکایی در سال ۲۰۳۰ نهتنها بچهای نخواهند داشت که خارج از ساختار ازدواج زندگی میکنند؛ شیوهای از زیست و تجربه زنانه که به نظر میرسد محافظهکاران آمریکایی از آن هراس دارند.
زنان و اتاق خوابی نه از آن خود!
مثل همیشه باز هم وقتی پای درخشش، موفقیت و قدرت زنی در میان است سر و کله یک اتهامِ قدیمی پیدا میشود: «باز کردن راه خود از طریق سکس».
جامعه مردسالار زنانی را که روابط متعدد و خارج از ازدواج را تجربه کردهاند، تحقیر و قضاوت میکند و ای بسا از آنها بهراسد. برچسب «زیادی آزاد» در این موارد از قبل آماده است تا بر پیشانی زن بنشیند.
شکل دیگری از کلیشههای جنسیتی و گفتمان زنستیز که مخالفان هریس این روزها در شبکههای اجتماعی و رسانههای آمریکایی پیش میبرند: او زنی است که به واسطه رابطه عاشقانه خارج از ازدواج با ویلی براون متاهل، از سیاستمدران بانفوذ کالیفرنیا پیشرفت کرده است.
ویلی براون که اکنون ۹۰سال سن دارد، شهردار پیشین سانفرانسیسکو بود. او و کامالا هریس در سالهای ۱۹۹۰ رابطهای عاشقانه داشتند یا به اصطلاح «دیت» میکردند. براون پیش از آن رابطه و در سال ۱۹۸۲ از همسرش جدا شده بود. او در سال ۲۰۲۰ در مقالهای برای نشریه فرانسیسکو کرونیکال نوشت: «البته که با کامالا هریس در رابطه بودم. خب که چی؟» و تصریح کرد که در جریان اولین ورود هریس به میدان رقابتهای سیاسی برای مسند دادستانی سانفرانسیسکو از او حمایت کرده، همانطور که از فهرست بلندبالایی از دیگر سیاستمداران از جمله نانسی پلوسی هم حمایت کرده بود.
اتهام «استفاده از سکس برای پیشرفت حرفهای» علیه کامالا هریس در سال ۲۰۱۹ و از شبکه تلویزیونی محافظهکار فاکسنیوز آغاز شد، وقتی که تامی لارن، از مجریان این شبکه نوشت: «کامالا! آیا برای اهدافت جنگیدی یا راهت را با خوابیدن با ویلی براون باز کردی؟» همان کلیشه جنسیتزده قدیمی که زن را در بدن و روابط جنسیاش خلاصه میکند و نمیتواند بپذیرد زنی با تکیه بر پشتکار، تلاش، تحصیلات، استعداد و کاراکترِ خودش موفق شود.
چنین کلیشهای از سوی دیگر، مهر تاییدی است که بر پدرسالار بودنِ ساختارهای موجود میزنیم؛ چرا که نشان میدهیم ساختار قدرت بهقدری مردسالار و آلوده به انواع تبعیضهای جنسیتی است که ممکن نیست زنی بتواند بدون تن دادن به رابطه جنسی با مردان متنفذ گامی به پیش بردارد.
فقط هم ویلی براون نیست. مخالفان کامالا هریس پای مردان دیگری را هم به جدالهای سیاسی باز کردهاند؛ مثلا مانتل ویلیامز، مجری شوهای تلویزیونی که زمان کوتاهی در سال ۲۰۰۰ با کاملا هریس در رابطه بود. ویلیامز در حسابش در شبکه ایکس (توییتر سابق) نوشت: «من و کاملا ۲۰ سال پیش، زمانی که هر دو مجرد بودیم رابطه کوتاهمدتی داشتیم» و پرسش مهمی را در برابر جامعه آمریکا قرار داد: «سوالم این است که آیا اگر او یک نامزد مرد بود هم همین قدر مهم بود که با چه کسانی رابطه داشته؟»
یک زن زیاد و دو زن نشدنی است!
کامالا هریس که با ورود به رقابتهای انتخاباتی ۲۰۲۴ خیلی زود توانست به پیشتازی ترامپ در نظرسنجیها پایان دهد، حالا باید معاون و همراه انتخاباتیاش را در این رقابتها معرفی کند و اگر نیک بنگریم یکی از بزرگترین تورهای ساختار مردسالار مبتنی بر کلیشههای جنسیتی دقیقا همین جاست که پهن است.
اینجاست که هریس در تقاطع تبعیضها میایستد؛ او نه تنها زن که سیاهپوست و آسیایی-آمریکایی است و با این زمینهها البته که باید معاون خود را از میان مردان سفید انتخاب کند. البته اگر میخواهد پیروز رقابتها باشد و رایدهندگان را مایوس نکند. چنین گمانهزنی حاوی این پیشبینی است که جامعه به ترکیب دو زن اعتماد نخواهد کرد چرا که آمریکا هرگز شاهد مبارزه یک زوج سیاسی که هر دو زن باشند نبوده است.
همین وضعیت درباره نژاد زوجی که میخواهند به اتاق بیضی کاخ سفید راه پیدا کنند هم صادق است؛ دو نامزد که هیچ یک سفید نیستند شانس چندانی میان رایدهندگان نژادپرست ندارند. پس هریس الزاما باید یک مرد سفید را انتخاب کند. گویی وقتی پای رقابت زنان برای کسب بالاترین ردههای قدرت در میان است، تحلیلگران فراموش میکنند که در تمام دورههای پیشین، این مردان سفید بودهاند که کاخ سفید را در اختیار داشتهاند (باراک اوباما یک استثناست) و هیچ کس هم از تسلط این الگو شگفتزده نشده و پیشبینی نکرده که جامعه به دو مرد که هر دو سفید هم باشند رای نخواهد داد.
بازگشت به دوران رام کردن زن سرکش!
فعالان حقوق زنان و کنشگران برابری جنسیتی شاید هیچ زمانی در طول تاریخ آمریکا تا این حد نگران دستاوردهای جنبشهای زنان نبودهاند. میلیونها زن آمریکایی از سال ۲۰۲۲ و در پی لغو حکم تاریخی «رو در برابر وید» حق قانونی خود برای پایان بارداری (سقط جنین) را از دست دادهاند.
حالا هم یکی از نامزدهای ریاستجمهوری کشور مردی است که نه تنها با حق زنان بر بدنها و سرنوشتشان مخالف است بلکه سوابقی چون آزار جنسی و تجاوز اثباتشده در دادگاه و تحقیر و توهین جنسیتی نسبت به زنان را هم در کارنامه دارد. معاون او هم میگوید زنان حتی در صورتِ بارداری حاصل از تجاوز یا زنای محارم نباید حق سقط جنین داشته باشند.
همان ترکیبی که جنیفر رابین، ستوننویس روزنامه واشینگتنپست میگوید: «هدفش توهین به زنان آمریکایی است» و لورا کی فیلد، نویسنده و نظریهپرداز سیاسی در نشریه پولیتیکو از آن با عنوان یک گفتمان فلسفی جدید حرف میزند؛ گفتمانی که به نوشته فیلد هدفش روشن است: «زیر سوال بردن فمینیسم مدرن و ارزشهایی مثل برابری جنسیتی».
از نگاه این نظریهپرداز سیاسی چسبی که این روزها بازیگران حزب جمهوریخواه آمریکا و بهطور مشخص اردوگاه سیاسیِ «ترامپ+ونس» را به هم میچسباند نوعی «شوونیسم افراطی زنستیزانه» است که از یک سو دستاوردهای فمینیسم برای زنان را زیر سوال میبرد و از سوی دیگر ارزشهای سنتی مثل ایمان مذهبی، خانواده و باروری را در مقابل ارزشهای مدرنی چون برابری جنسیتی، عاملیت و حق انتخاب زنان قرار میدهد. او از یک جنگ فرهنگی حرف میزند؛ جنگ طرفداران جنبش ماگا (MAGA) با آزادی زنان؛ جنگی برای بازگرداندن آمریکا به دوران «رام کردن زن سرکش»!