پزشکیان؛ نفی حق پوشش و نگاه تربیتی به زنان
از روز شنبه شانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ مسعود پزشکیان رییس دولت جمهوری اسلامی ایران است؛ مردی که در مناظرههای انتخاباتی و سخنرانیهای خود درباره زنان ایران از موضع پدری در دستگاه فکری پدرسالاری صحبت میکرد.
چهرهای که در ارتباط با موضوع پوشش گفت: «اگر اشکالی هست، دختران و زنان ایران را ما تربیت کردیم. بهجای نقد خودمان به آنها میتازیم.» پزشکیان همچنین اشاره کرد که «با هرگونه برخورد خشن با هر انسانی مخالفم، چه رسد به زن!»
در چنین دستگاه فکری، حق زنان برای انتخاب پوشش به رسمیت شناخته نمیشود و برای تحمیل حجاب، رویکرد توجیهی حجاب و تربیت زن محجبه از کودکی، اتخاذ میشود و با خشونت علیه زنان از زاویه صغیر دانستن و ضعیف بودن زنان مخالفت میکند.
این نگاه تربیتی، با سخن گفتن و تذکر زبانی آغاز میشود اما بر اساس آیه ۳۴ سوره «نسا» به گشت ارشاد و کتک زدن زنان هم میانجامد: «... و زنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را با زدن، تنبیه کنید...»
در انتخابات اخیر، جدا از تمام تغییراتی که به وضوح در جامعه ایران دیده میشود، شاهد تعداد بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند، بودیم و هستیم که سهم بالایی از آنان زنان هستند.
زنان با کنشورزی جدیدی که در واقع خودداری از مشارکت سیاسی منفعل، اینجا یعنی رای دادن، صحنه را دوباره به عرصه نمایش قدرت نهفته خود که بسیاری از آن غافل بودهاند، تبدیل کردهاند.
به نظر میرسد زنان به دلیل درک موقعیت ممتاز و جدیدی که به بهای گزافی به دست آوردهاند، در عین حال به نوعی خودباوری نیز دست یافتهاند که آنها را تشویق کرده که صحنه را واگذار نکنند و از بسترهای جدید برای تداوم تاثیرگذاریشان بهره ببرند.
پیش از این نیز اصلاحطلبان بارها از مساله حقوق زنان سواستفاده کردند و پس از رسیدن به قدرت، در برخورد با این موضوع با اصولگرایان به توافق رسیدند و مسائل مربوط به برابریخواهی را کنار گذاشتند.
برای زنان، تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت است، تفاوتی ندارد کدام جناح دولت را در دست داشته باشد.
مهمترین مطالبه زنان امروز این است که خودشان، به عنوان انسانی آگاه و صاحب اختیار تعیین کننده سرنوشت خودشان باشند. میخواهند خودشان نقشهایی که در زندگی مایل به ایفای آن هستند و سبک زندگی خود را انتخاب کنند.
زنان میخواهند بابت انتخاب آزادانه سبک زندگی که میتواند بسیار هم متکثر باشد و از ارزشهای جدید اجتماعی-فرهنگی در جهان امروز برخاسته باشد، دچار چالش و تحقیر و محدودیت نشوند.
با وجود اینکه هنوز اطلاعات مشارکت در انتخابات به تفکیک جنسیت در دست نیست، اما به عنوان مثال میتوان به نمونه کرمانشاه اشاره کرد.
دبیر ستاد انتخابات استان کرمانشاه به تفکیک آرا بر اساس جنسیت و سن و سال رایدهندگان اشاره کرد و گفت بر اساس استعلامهای گرفته شده، تاکنون بیش از ۵۴ درصد رایدهندگان مرد، ۴۶ درصد زن و بیشترین گروههای سنی رایدهنده بین ۳۵ تا ۴۵ ساله بودهاند.
این تاییدی است بر سطح پایین مشارکت زنان در این انتخابات. زنانی که در دو دهه گذشته از جنبش «سبز» تا «زن، زندگی، آزادی» از رهبران جنبش محسوب میشوند و صدای آنها بلندتر از هر زمانی به گوش میرسد.
وقتی جامعه ایران امید به اصلاح را آغاز کرد، زنان و جوانان از اولین گروههای حامی آن بودند و در میان رایدهندگان به خاتمی گروه اصلی را تشکیل میدادند. اکنون نیز که تصمیم اکثریت مردم بر تحریم انتخابات نمایشی بوده است، زنان و جوانان در پیشانی این تصمیم قرار گرفتهاند.
در این رویکرد، تحریم انتخابات یک کنش سیاسی در چهارچوب تعریف نافرمانی مدنی است؛ نافرمانی که در حدود دو سال گذشته زنان ایرانی بیشتر از هر گروه دیگری در خیابانهای ایران به تصویر کشیدهاند و در این انتخابات هم نشان دادند که «زن، زندگی، آزادی» تنها یک شعار نیست بلکه مانیفست مقاومت در برابر استبداد است.