امتداد «نه» به نمایش انتخابات با کنشگری بالغانه دادخواهان
روز جمعه هشتم تیر ۱۴۰۳ را بیشک میتوان رفراندومی با یک «نه» قاطع از جانب اکثریت مردم به شخص علی خامنهای، کلیت نظام جمهوری اسلامی و سیاستهای واپسگرایانه جریان اصولگرا، جبهه انقلاب، بنیادگرایان و عبور از وعدههای پوشالی جریان اصلاحطلبی در ایران دانست.
همصدایی و فریاد بلند تحریمکنندگان انتخابات نمایشی چهاردهمین دوره ریاستجمهوری در ایران که یکی از پرچمهای برافراشته آن در دست خانوادههای دادخواه قربانیان بیش از چهار دهه سرکوب و کشتار جمهوری اسلامی بود، به ادعای ستاد انتخابات وزارت کشور، نشان از تحریم ۶۰ درصدی واجدین شرایط داشت؛ شکستن رکورد پایینترین میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری، در طول تاریخ جمهوری اسلامی.
نتیجهای که میتوان آن را پیروزی بزرگ و هویت بخشی جدید به مخالفان جمهوری اسلامی، از جنبش دادخواهی، زندانیان سیاسی و فعالین مدنی و اجتماعی، تا شهروندانی دانست که از سایه انفعال بیرون آمدند و با آگاهی و کنشگری مسئولانه، تن به مشروعیتبخشی نظام جمهوری اسلامی ندادند.
چهرههای حامی تحریم اعلام کردهاند که در مرحله دوم نیز با نمایش انتخابات مهندسیشده جمهوری اسلامی همراهی نخواهند کرد.
گم شدن صدای رهبران اصلاحطلب در میان فریادهای دادخواهی
بعد از مرگ ابراهیم رئیسی براثر سقوط بالگرد و زمزمه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری زودهنگام، خانوادههای کشتهشدگان در جمهوری اسلامی که بهعنوان خانوادههای دادخواه شناخته میشوند، از همان روزهای ابتدایی، از تحریم انتخابات و عدم مشارکت در آن سخن گفتند.
از زمان آغاز تبلیغات آنچه از سوی این خانوادهها و شهروندان مخالف جمهوری اسلامی با عبارتهای مختلفی از جمله «انتخابات نمایشی»، «سیرک انتخابات» و «دموکراسی فرمایشی» از آن یاد شد، چهرههای شناخته شده جبهه اصلاحطلب از «محمد خاتمی»، رییسجمهور پیشین، «مهدی کروبی»، از رهبران جنبش سبز تا محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت حسن روحانی، اقدام به حمایت از مسعود پزشکیان کردند.
کاندیدایی که برخلاف حمایت حداکثری چهرههای مختلف اصلاحات، خود را متعلق به هیچ حزبی نمیداند و مدام در تلاش برای قرار گرفتن زیر سایه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و منویات اوست.
بااینهمه، تمام بلندگوهای اصلاحطلبان، سخنرانیها و میتینگهای تبلیغاتی، پوسترهایی که در سرتاسر ایران در مقابل چشم شهروندان قرار گرفت و وعدههای توخالی او درباره موضوعات پر اهمیت اجتماعی و سیاسی که کوچکترین قدرتی برای تغییر آن را ندارد هم، در مقابل صدای بلند دادخواهی و تصمیم برای تحریم انتخابات راه به جایی نبرد.
فریادهای جبهه اصلاحطلبان که خود را برای رسیدن دوباره به مسند قدرت پشت سر او قطار کردند، در مقابل قدرت استفاده از حق مدنی شهروندان با تاثیر انکارناپذیر خانوادههای دادخواه در تحریم انتخابات در دور اول، چنان گم شد، که نهتنها افتخاری برای آنها دست و پا نکرد، که بیش از پیش به لاشه تاریخ مصرف گذشته این حزب سیاسی نور تاباند.
تقلیل دادن «نه» بزرگ به «قهر» با صندوقهای رای
براساس آمار و ارقام نتایج نهایی اعلام شده از مشارکت دور اول انتخابات از سوی جمهوری اسلامی که در میان کارشناسان و متخصصان بر صحت آن تردید وارد است، ۶۰ درصد از واجدین شرایط پای صندوقهای رای نرفتهاند؛ کنشگری بالغانه و خرد جمعی که در میان سیاسیون، به «قهر با صندوقهای رای» تقلیل داده شده است.
این در حالی است که در روزهای منتهی به دور اول انتخابات، خانوادههای دادخواه، فعالین سیاسی و اجتماعی، گروههای مختلفی از زندانیان محبوس در زندانهای جمهوری اسلامی، تشکلهای دانشجویی و دانشآموزی، خانوادههای محکومین به اعدام، زندانیان سابق سیاسی، چهرههای شناخته شده مخالف جمهوری اسلامی از گروهها و طیفهای مختلف مذهبی، دینی، گروههای بهحاشیهرانده شده جنسی و جنسیتی و هر آنکس که حق حیات، کرامت حقوق شهروندی آنها تحت حکومت جمهوری اسلامی از بین رفته است، عدم شرکت در انتخابات را «یک انتخاب آگاهانه»، «وظیفه شهروندی» و «استفاده از حق مدنی عدم مشارکت» خود خواندند.
شکست خامنهای در برابر خانوادههای دادخواه
رهبر جمهوری اسلامی که پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، حضور پای صندوقهای رای را «مایه سرافرازی جمهوری اسلامی» و «حمایت از نظام» عنوان کرده بود، در برابر اکثریت مخالفان که صدای واقعی آنها با پرچمداری جنبش دادخواهی از همیشه بلندتر است، به شکست و مشارکت پایین در انتخابات اعتراف کرد.
او با اشاره به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ۱۵ تیر ۱۴۰۳، مشارکت بیشتر شهروندان را موجب توانایی نظام جمهوری اسلامی در نیات و مقاصدش در داخل و در مجموعه امتداد راهبردی کشور خواند.
او مشارکت پایین مردم را به «مشکل و گرفتاری» و همینطور «نداشتن حوصله و وقت» تقلیل داده و با چشمپوشی و انکار دلایل روشن و اصلی عدم حضور مردم پای صندوقهای رای، مدعی شد «اگر کسی تصور کند که این عدهای که رای ندادند به خاطر این بود که با نظام مخالف بودند، سخت در اشتباه است. این برداشت، این فهم صددرصد اشتباه است.»
تلاشی که نمایانگر فروپاشی روانی رهبر جمهوری اسلامی است؛ کسی که در بهار ۱۳۸۰، مشارکت ۴۰ درصدی در انتخابات ریاستجمهوری در برخی کشورها را «مایه ننگ» خوانده بود، حالا در مقابل اکثریتی قرار گرفته است که با صدایی رسا، به آنچه به جمهوری اسلامی هویت میبخشد، پاسخ رد دادهاند.
در این میان اما خانوادههای دادخواه با راهاندازی کارزارهای جدید در شبکههای اجتماعی از جمله با هشتگهایی مثل «اقلیت خائن»، با اشاره به میزان بسیار پایین مشارکت در انتخابات، در تلاشی گسترده برای تحریم دوباره صندوقهای رای هستند.
نرگس شهپرنیا، خواهر رضا شهپرنیا معترض ۲۲ ساله که در اعتراضات به قتل حکومتی مهساژینا امینی براثر اصابت بیش از صد گلوله ساچمهای به چشمها، دندان و بدنش جان باخت، در شبکه اجتماعی ایکس با استفاد از این هشتگ خطاب به رایدهندگان نوشت: «نمیدونم چه کسی به رضا شلیک کرد و کشتش ولی جمعه لابهلای شما#اقلیت_خائن میره رای میده.»
فرهاد محمودی، برادر فریدون محمودی از دیگر کشتهشدگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز، صدای رای دهندگان را پوشالی دانست و خطاب به آنها نوشت: «اگر چه رسانه و بودجه نداریم اما به این#اقلیت_خائن، اجازه نمیدیم، صدای پوشالیشون، بلندتر از ما، اکثریت مردم ایران، باشه.»
همچنین فاطمه حیدری، خواهر دادخواه جواد حیدری از کشتهشدگان شهریور ۱۴۰۱ در قزوین با انتشار تصویری از یک دیوار نوشته در ایران، با ادامه و امتداد یافتن این اعتراض همراهی کرد.
در این میان مواضع شجاعانه بهاره هدایت، فعال پیشین دانشجویی و زندانی سیاسی، در مصاحبهای با ایران اینترنشنال که اعلام کرد حامیان و فعالان حضور در انتخابات برای بقای نظام و کمک به «حیات جمهوری اسلامی» فعالیت میکنند.
از طرفی دیگر مهدی محمودیان، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی پیشین و فرهاد میثمی، زندانی سیاسی پیشین هم از چهرههایی هستند که اعلام کردهاند همچنان در مرحله دوم رای نخواهند داد.
پیش از دور اول انتخابات ریاستجمهوری نیز خانوادههای دادخواه با استفاده از هشتگ «تَکرار_میکنند»، مردم را به عدم مشارکت در پای صندوقهای رای دعوت کردند.
رسانههای اجتماعی، همان بستری که دو کاندیدای باقیمانده در این دموکراسی فرمایشی در سخنرانیها و مناظرههای خود بر سر فیلتر ماندن یا نماندن آن باهم دست به گریبان برای جنگی زرگری شدند، این روزها به بلندگوهایی تبدیل شده که مواضع این خانوادهها را در در برابر مشروعیت بخشی به جمهوری اسلامی با مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری روشن کرده است.
از جمله خواهر محسن محمدی کوچکسرائی، از دیگر کشتهشدگان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، در استوری اینستاگرام خوب نوشت: «زمانی که شما بین بد و بدتر بد رو انتخاب میکنید، این بدان معناست که شما به بد، فرصت بدتر شدن دادهاید.»