پزشکیان، همتی دوم
طرفداران مسعود پزشکیان معتقدند او میتواند پدیده انتخابات باشد و رییسجمهور شود. این آرزو شش پایه دارد.
۱- پزشکیان چون ترک است در استانها و مناطق ترکنشین ایران رای اول را دارد.
۲- چون متولد مهاباد است و کردی میداند رای کردها را هم دارد.
۳- حمایت ۳۱ حزب اصلاحطلب در جبهه اصلاحات را دارد.
۴- پزشک و متخصص است و آرای طبقه متوسط را هم بیشتر از بقیه نامزدها دارد.
۵- تنها نامزد اصلاحطلب در برابر پنج نامزد اصولگرا است و آرای او برخلاف رقبا بین چند نفر شکسته نمیشود.
۶- با احتساب مجموع عوامل فوق، ظرفیت بالایی دارد که تجربه انتخابات ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ بهویژه حمایت خاتمی و رفسنجانی از روحانی را تکرار کند و رییسجمهور شود.
پنج استدلال اول میتواند درست باشد ولی مشکل در عدم امکان شرایط حاکمیتی (نگرش بیت و سپاه پاسداران) و شرایط اجتماعی (تفاوت مردم ۱۴۰۳ با مردم ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲) برای تحقق دلیل ششم است.
۱- حاکمیت به معنای خامنهای و بیت رهبری و سپاه قصد ندارند اجازه بازگشت اصلاحطلبان تشکیلاتی به قدرت را بدهند. حاکمیت، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را از وجود اصلاحطلبان و میانهروها پاکسازی نکرده که نهاد مهمتری یعنی ریاستجمهوری را به آنها تحویل بدهد. انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ ادامه روند انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان ۱۴۰۲ است و این یعنی نامزد اصلاحطلب قرار نیست رییسجمهور شود.
۲- برای نظام مساله مهم، مدیریت مساله جانشینی خامنهای است که به بحران تبدیل نشود. وجود یک رییسجمهور اصلاحطلب تشکیلاتی در آستانه تعیین مساله جانشین خامنهای آن هم رییسجمهوری که با حمایت حسن روحانی و خاتمی و اصلاحطلبان به قدرت رسیده باشد دردسرساز خواهد بود یا دستکم به حد کافی برای حاکمیت اطمینانبخش نخواهد بود.
۳- برای حاکمیت همتای مساله جانشینی، مساله عدم شکاف در حاکمیت در موضوع مقابله با اعتراضات آینده مردم و سرکوب آن بهعنوان مهمترین تهدید علیه بقای نظام مهم است. وجود یک رییسجمهور اصلاحطلب در راس شورای عالی امنیت ملی بهرغم شراکت خاتمی و روحانی در سرکوبهای گذشته اطمینانبخش نیست.
۴- حاکمیت با تایید صلاحیت مسعود پزشکیان بهعنوان ضعیفترین نامزد اصلاحطلب، اصلاحطلبان را در راهبرد انتخاباتی خود به بازی گرفته است بدون آنکه به آنها اجازه پیروزی بدهد. اصلاحطلبان هم در انتخابات شرکت میکنند و به حاکمیت برای حل مشکل بزرگ تحریم و عدم مشارکت مردم در سه انتخابات قبلی کمک میکنند و هم با رد نامزدهای اصلی آنها امکان پیروزی نخواهند یافت.
۵- اما مهمترین ضعف در استدلالهای آرزومندان ریاست جمهوری پزشکیان، نادیده گرفتن تفاوت مردم ۱۴۰۳ با مردم و رأیدهندگان ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ است. در ۱۳۷۶ مردم امید به تغییر داشتند و هنوز آن را نیازموده و از اصلاحات سرخورده نشده بودند. در ۱۳۹۲ نیز مردم هنوز امید به تغییر و امید به تعامل با جهان داشتند و همه این امیدها با کارشکنی خامنهای و سپاه شکست نخورده بود.
۶- پیروزی خاتمی در ۱۳۷۶ و روحانی در ۱۳۹۲ بیش از آنکه محصول جذابیت یک فرد و یک نامزد برای مردم باشد محصول ایجاد یک جریان سیاسی-اجتماعی بزرگ برای تغییر در جامعه بود. اکنون با توجه به تجربه شکستخورده ۱۶ ساله خاتمی و روحانی چنین امیدی در بین مردم به اصلاحات و تغییرات اساسی از مسیر صندوق رای و انتخابات وجود ندارد. بنابراین احتمال ایجاد چنین جریان بزرگی برای تغییر در جامعه اندک است. اصلاحطلبان دیگر بدنه اجتماعی سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ و توان برانگیختن قشر خاکستری رأیدهنده را ندارند که بتوانند جریانی رییسجمهورساز مانند ۷۶ و ۹۲ درست کنند.
۷- آخرین و مهمترین دلیل ابطال آرزوها و تصورات طرفداران ریاست جمهوری پزشکیان این است که تجارب ۷۶ و ۹۲ قبل از اعتراضات بزرگ ۱۳۹۶، آبان ۹۸ و خیزش مردمی ۱۴۰۱ رخ داد. کشتارهای ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ جوی خونی بین مردم و حاکمیت ایجاد کرده که پزشکیان قادر نخواهد بود بر آن پلی بزند و به پاستور برسد. پزشکیان، همتی دوم خواهد شد.