مصاف رائفی‌پور؛ میم «پشم» یا گوشت قربانی اصولگرایان؟

ارقام و آمار رسمی نشان می‌دهد مردم با صندوق‌ قهر کردند و در هر انتخاباتی رکورد جدیدی از «کمترین نرخ مشارکت» ثبت می‌شود. به نظر می‌رسد با کناره‌گیری اصلاحطلبان، حالا اصولگرایان ماندند و «سفره انقلاب» با نام‌هایی تازه، از جمنا و امنا گرفته تا پشم و شریان. این اسامی از کجا آمدند؟

در روزهای پایانی فروردین‌ماه ۱۴۰۳، حسین نقوی‌حسینی، نماینده ادوار مجلس، درباره ترکیب مجلس دوازدهم گفت: «از نگاه بنده مقدرات مجلس آینده در اختیار پشم است یعنی پایداری، شریان و مصاف که این اصطلاح، توضیح مختصر و مفید این سه کلمه است.»

این اظهارنظر موجب دلخوری هم‌مسلکان اصولگرای این نماینده سابق مجلس قرار شد، اما توصیف طعنه‌آمیزی از وضعیت اصولگرایان هم بود.

اصولگرایانی که روزگاری با جامعتین و موتلفه اسلامی معرفی می‌شدند، حالا با نام‌هایی مثل شریان و پایداری شناخته می‌شوند. از طرفی به نظر می‌رسد مقدرات‌شان در انتخابات به دست موسسه مصاف و حساب‌های توییتری وابسته به علی‌اکبر رائفی‌پور رقم می‌خورد.

فحوای صحبت‌های نقوی‌حسینی با نگاهی به نتایج کم رونق‌ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی در اسفند ۱۴۰۲ و اردیبهشت ۱۴۰۳ درست است. در دورانی که اصلاح‌طلبان دیگر هوادار چندانی ندارند و شورای نگهبان هم درجه خالص‌سازی را بالا برده، زمین بازی در اختیار تقریبا سه جریان اصولگرا قرار گرفته که نسبت به تشکل‌های قدیمی خیلی نوپاترند و دست برقضا، مثل نقوی‌حسنی به مختصرسازی اسامی‌شان علاقه دارند.

این گزارش به معرفی این تشکل‌ها و نقش موسسه مصاف در انتخابات اختصاص دارد.

شانا: یا همان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، که از سوی غلامعلی حداد عادل رهبری می‌شود. این جریان از جمعیت‌هایی تشکیل شده که نسبتا قدیمی‌ترند. جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی که روزگاری محمود احمدی‌نژاد را به عرصه رساند در این شورا تعریف شده است.

حسین فدایی از همین جمعیت به ریاست دفتر بازرسی ویژه علی خامنه‌ای رسید.

حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی منتسب به محسن رضایی دیگر عضو شانا است و در نهایت جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی منتسب به قالیباف.

امنا: مخفف «ائتلاف مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» که کمی پیش از انتخابات اخیر، در بهمن‌ماه ۱۴۰۲ اعلام موجودیت کرد.

یکی از قابل توجه‌ترین زیر مجموعه‌های امنا، جمعیت رزمندگان مدافع انقلاب یا همان رزما، به رهبری حسین الله‌کرم است. دبیر شورای مرکزی امنا نظام‌الدین موسوی است؛ او از مدیرعاملی خبرگزاری فارس-وابسته به سپاه پاسداران- به اینجا رسیده، مسعود زریبافان، معاون و مشاور محمود احمدی نژاد را سخنگوی امنا کرد.

پایداری: پایداری‌ها نتیجه اختلافات دولت دوم احمدی‌نژاد بودند. بعد از قهر و خانه‌نشینی احمدی نژاد در سال ۱۳۹۰، جبهه پایداری از میان یاران گذشته او اعلام موجودیت کرد؛ جریانی به پدرخواندگی مصباح یزدی که خودشان او را علامه بصیر می‌نامند و میدان‌داری چهره‌هایی مثل حمید رسایی.

هرچند بعدها و در انتخابات اخیر همان پایداری حمید رسایی را از لیستش خارج و محمدباقر قالیباف که سال‌ها به او انتقاد می‌کرد را در لیست مشترکش با امنا قرار داد.

حالا صادق محصولی، از اعضای سابق سپاه پاسداران و وزیر میلیاردر احمدی نژاد در جبهه پایداری نقش تعیین‌کننده دارد؛ کسی که علیرضا زاکانی، شهردار فعلی تهران که این‌ روزها درگیر حاشیه‌های واردات اتوبوس چینی و افشای لیست کمک‌ هزینه ودیعه مسکن است، خمس مالش را به رخ می‌کشید.

شریان: حمید رسایی، عضو اخراجی جبهه پایداری، حیات سیاسی‌اش را در شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی- شریان دنبال کرد.

اگر صادق محصولی، رفیق قدیمی احمدی‌نژاد، عابر بانک پایداری است، مهرداد بذرپاش، معاون احمدی‌نژاد و وزیر راه فعلی هم پشت شریان است.

در مقابل پایداری که با شانا و حداد عادل برای سرلیستی قالیباف ائتلاف کردند، شریان با امنا برای سرلیستی رسایی و نظام موسوی ائتلاف کرد.

مصاف، گوشت قربانی اصولگرایان

ماجرای موسسه «مصاف» با باقی جریان‌های اصولگرایی فرق دارد. مصاف با علی‌اکبر رائفی‌پور شناخته می‌شود نه برعکس. «موسسه مصاف ایرانیان» در سال ۱۳۹۰ راه‌اندازی شده و نامش مخفف عبارت «مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری» است.

این موسسه واحدهایی دارد از جمله «واحد مهدویت، واحد معماری و شهرسازی، واحد سیاسی و دشمن‌شناسی، واحد امنیت غذایی، واحد موسیقی، واحد اقتصاد، واحد فرق و ادیان، واحد آموزش رسانه، کانال مصاف، واحد سلامت، واحد بین‌الملل و واحد خانواده» که در آن تدریس می‌شود.

رائفی‌پوری که اظهار نظرهای شبه‌علمی او مدت‌هاست اسباب طنز و شوخی است، در اسفند ۱۴۰۲ و اردیبهشت ۱۴۰۳ پدیده انتخابات مجلس شد.

او به تنهایی این کار را نکرد. چهره پشت پرده این چهره تندرو اصولگرادرست کمی پیش از انتخابات مجلس دوازدهم از پرده بیرون آمد؛ سعید محمد، فرمانده جوان قرارگاه خاتم‌الانبیا که در سودای ریاست جمهوری و در سال ۱۴۰۰ از سپاه استعفا داد، اما شورای نگهبان رد صلاحیتش کرد.

در انتخابات ۱۴۰۲ محمد با پشتیبانی از مصاف، رائفی‌پور را وارد بازی کرد که از سوی اصولگرایان قدیمی‌تر تحمل نشد.

افشای حساب‌های موسسه مصاف نوک کوه یخی از اختلافات درونی اصولگرایان است، اختلافاتی که روزنامه اعتماد آن را عمیق‌تر از «دعوای حیدری-نعمتی» می‌داند و اتفاقا این تحلیل از سوی سایت نورنیوز، نزدیک به شورای عالی امنیت ملی، هم بازنشر می‌شود.

مصاف از کجا آمد؟

موسسه مصاف در خرداد سال ۱۳۹۰، از طرف دو نفر به نام‌های امیرحسین رائفی‌پور و حسین کوثری تاسیس شد. امیرحسین برادر علی‌اکبر رائفی‌پور است که خودش هم در مصاحبه‌ای این موضوع را تایید کرده است.

در دی ماه ۱۳۹۵، حسین کوثری با دریافت حق الشرکه‌اش از موسسه خارج و کمی بعد فردی به نام احسان اختیاری جایگزین شد. دوباره در اسفند ۱۳۹۷، حسین کوثری شریک و احسان اختیاری خارج شد. این شرح مختصری از وضعیت مصاف است.

محمدحسن نجمی پیشتر در روزنامه اعتماد گزارش مفصلی درباره ارتباطات مصاف نوشته است.

رائفی‌پور از طریق برادرش یک مجموعه دیگر را هم مدیریت می‌کند؛ موسسه‌ای به نام «میعاد مهر مهدوی» که آذرماه سال ۱۳۹۸ تاسیس شده است.

رائفی‌پور که اکنون متهم است به کاربران ایکس (توییتر سابق) مبالغی پرداخت کرده است، قواعد بازی و فاکتور را خوب می‌شناسد. او سال ۱۴۰۰ گفته بود «کسانی» هشتگی که از طرف مصاف داغ شده را به نام خودشان فاکتور کردند.

حالا نوبت افشای فاکتورها به خود رائفی‌پور و مجموعه زیر نظرش رسیده است. فایل‌های افشا شده از سوی جلیل محبی، چهره اصولگرا، مورد استقبال کاربران ایکس قرار گرفته است.

هر چند صحت برخی از اطلاعات منتشر شده از طرف رائفی‌پور رد شده است، در نهایت موسسه مصاف می‌تواند پرداخت‌ها به کاربران شبکه ایکس را با توجیه دستمزد خدمات و تبلیغات و موارد مشابه رفع و رجوع کند.

«در بین واریزی‌های این موسسه نام یک دختر خارجی به نام «الونا واشچنکو» دیده می‌شود که در ۵ شیفت متوالی وجوه قابل توجهی را از این موسسه دریافت کرده تا خودش را جلوی دوربین به نام «طاهره واشچنکو» جا بزند!» روزنامه شرق

برداشت‌های اشخاص وابسته به شرکت‌های مصاف

اتهام پولشویی که بعد از افشای فایل‌ها زمزمه می‌شود می‌تواند برای رائفی‌پور مشکل‌ساز شود. به ویژه آنکه با توجه به ماهیت خیریه برخی زیر مجموعه‌های مرتبط با رائفی‌پور، برخی از این واریز و برداشت‌ها، مربوط به اشخاص مرتبط با شرکت‌های برادر اوست. آن هم نه اشخاصی که مستقیم در مصاف عضوند، بلکه برخی از آنها با دو یا سه واسطه به برادر رائفی‌پور می‌رسند.

محمدرضا پاکدامن: او رییس هیات مدیره شرکت «نوین صنعت پرتو گستر وندا» است؛شرکتی که یکی از سهامداران آن سمیه پلاسی است. سمیه پلاسی در زمان تاسیس شرکت «ماشین‌سازی صدر ایرانیان فردا»، یکی از شرکت‌های برادر علی‌اکبر رائفی‌پور به عنوان مدیرعامل آن معرفی شده بود.

اسناد منتشرشده نشان می‌دهد پاکدامن برداشت‌هایی از حساب‌های بانک ملی و صادرات موسسه مصاف داشته است.

باقر بهرامی: او به عنوان بازرس اصلی شرکت مهندسین «صنعت اراده فردا» معرفی شده است، شرکتی که برادر علی‌اکبر رائفی‌پور مدیرعامل و رییس آن است و سمیه پلاسی هم نایب رئیس آن است. بهرامی از حساب بانک ملی موسسه مصاف برداشت می‌کرده است.

مهدی هاشمی‌زاده: او از موسسان موسسه مهر مهدوی، همراه برادر رائفی‌پور که شرکت‌های دیگری مثل تعاونی مسکن کوثر عظیم فرشتگان جمکران و زمانه آفرینش‌های نوید عصر هم دارد، برداشت‌هایش را از حساب بانک ملت موسسه مصاف انجام داده است.

محمدرضا جوکار: او که ۱۴ بار از حساب بانک ملی مصاف پول برداشت کرده، بازرس علی‌البدل شرکت مهندسین صنعت اراده فردا است.

محمدجواد سالم: او هم از موسسان موسسه مهر مهدوی است. نام سالم در بین برداشت‌‌کنندگان از حساب بانک صادرات مصاف، به چشم می‌خورد. اما علاوه بر آن امیرحسین رائفی‌پور از حساب‌های شخصی خود در بانک‌های سپه، ملی و ملت مبالغی به حساب‌ او واریز کرده است.

محمد تاجیک رستمی: او آخرین عضو از موسسان موسسه مهر مهدوی است که از حساب مصاف برداشت انجام داده است.

جنگ پیاده‌ها از سیسمونی‌گیت تا مصاف

در این میان وحید اشتری، فعال اصولگرا، برای دفاع از مصاف و علی‌اکبر رائفی‌پور وارد گود شده است. او به خاطر گزارش‌هایش در توجیه قتل نیکا شاکرمی و افشاگری درباره ماجرای سیسمونی‌گیت علیه قالیباف شناخته می‌شود و در هفته‌های اخیر واریز پول به حساب فرزند سه‌ساله‌اش خبر ساز شده است.

کشیده شدن این افشاگری‌ها به عرصه عمومی از کمک‌هزینه‌های علیرضا زاکانی به مدیرانش تا ماجرای مصاف، نشان می‌دهد دعوا در اردوگاه اصولگرایان بر سر کیک غنیمتی حاصل از قهر مردم با صندوق‌های رای است بالا گرفته و دیر یا زود، نوبت به مهره‌های پشتی خواهد رسید.

تا آن روز پیاده‌های این صفحه ممکن است گوشت قربانی دعوای بزرگان شوند؛ به خصوص وقتی که سطح کنایه‌ها به مشابهت با اکبر گودرزی، رهبر اعدام‌شده «گروه فرقان» در سال ۱۳۵۹ رسیده است.