اختصاصی

رضا رسایی، معترض زندانی، چگونه به اعدام محکوم شد

هدیه کیمیایی
هدیه کیمیایی

ایران‌اینترنشنال

رضا رسایی از معترضان بازداشت‌شده‌ در اعتراضات ۱۴۰۱ در شهرستان صحنه کرمانشاه بود که حکم اعدامش دی‌ماه گذشته ازسوی دیوان عالی کشور تایید شد. ایران اینترنشنال به جزییات جدیدی درباره رسایی دست پیدا کرده که نقص‌های موجود در پرونده قضایی او و ناعادلانه بودن حکم اعدامش را روشن‌ می‌کند.

این گزارش در گفت‌وگو با دو منبع نزدیک به خانواده رضا رسایی که در جریان دستگیری و محاکمه او قرار داشتند، روایت جدیدی را از پرونده‌سازی، شکنجه و اعتراف‌گیری اجباری برای متهم کردن او ارائه می‌دهد، همچنین، نواقص قانونی فاحش در پرونده این زندانی را آشکار می‌کند. این منابع به دلایل امنیتی نخواستند نامشان علنی شود.

غلامرضا رسایی را دوستان و نزدیکانش، رضا صدا می‌کنند. رضا رسایی، معترض ۳۴ ساله اهل کرمانشاه، در زندان دیزل‌‌آباد این شهر زندانی است و ممکن است حکم اعدامش اجرا شود.

رسایی متهم به کشتن یکی از نیروهای سپاه پاسداران در روز ۲۷ آبان ۱۴۰۱ است.

در آن روز، مراسم بزرگی در شهرستان صحنه به مناسبت بیست‌ و یکمین سالگرد قتل خلیل عالی‌نژاد، نوازنده تنبور و یکی از چهره‌های با نفوذ آیین «یارسان» تشکیل شده بود.

یارسان‌ها پیروان آیینی بر محوری یاری‌رسانی هستند که آمار دقیقی از تعدادشان در ایران موجود نیست، اما وبسایت متعلق به آن‌ها می‌گوید تعداد پیروان این آیین حدود دو میلیون نفر است. عالی‌نژاد در ۲۷ آبان سال ۱۳۸۰ در خانه‌اش در گوتنبرگ سوئد به دست افراد ناشناس کشته شد و خانه اوهم به آتش کشیده شد.

به گفته یک شاهد عینی در سالروز قتل عالی‌نژاد جمعیتی نزدیک به سه هزار نفر در شهرستان صحنه حضور داشتند.

بنا بر روایت فردی که در مراسم حضور داشت، رییس اطلاعات سپاه شهرستان، نادر بیرامی، به یکی از زنان حاضر که روسری‌اش را از سر برداشته بود، تذکر حجاب داد. زن نپذیرفت که حجاب اجباری بر سرش بگذارد. جمعیتی از افراد در حمایت از آن زن با بیرامی درگیر شدند و او را کتک زدند.

بیرامی اسپری فلفل از جیبش بیرون آورد و شروع به پاشیدن آن به صورت مردم کرد.

فردی مطلع از جریان پرونده مرگ این مقام سپاه، گفت که اطلاعات آن نشان می‌دهد که بیرامی با ۹ ضربه چاقو کشته شد؛ دو ضربه به پشت پا، چهار ضربه به کتف و پشت قفسه سینه که این ضربه‌ها غیرکشنده بوده‌اند. علاوه بر آن، سه ضربه از جلو به او وارد شد که یکی از آن‌ها وارد قلب و منجر به قتل او شده است.

از آن‌جا که بیرامی و همراهانش لباس شخصی پوشیده بودند، کسی از هویت آن‌ها هنگام درگیری مطلع نبوده است. کمی بعد، دهان به دهان می‌پیچد، کسی که کشته شده رییس اطلاعات سپاه شهرستان صحنه بوده است.

به گفته یکی از اهالی شهر صحنه، در شب‌های نخست بعد از کشته شدن بیرامی، ماموران و نهادهای امنیتی نزدیک به ۶۰ نفر از مردم شهر را بازداشت کردند. رسایی یکی از افرادی بود که چند روز بعد از حادثه بازداشت و «به وحشیانه‌ترین شکل ممکن» شکنجه شد.

به گفته دو فرد مطلع، رضا رسایی زیر شکنجه وادار به اعتراف اجباری شد تا قتل بیرامی را گردن بگیرد.

این دو فرد تاکید کردند رضا برای حضور در مراسم حتی ماسک به چهره نداشته و در هیچ یک از تصاویری که از درگیری‌ها منتشر شده، حضور ندارد. خانواده رضا بعد از بازداشت او تا چهار ماه حق تماس تلفنی و دیدار با او را نداشتند و وقتی به ملاقاتش رفتند او را نشناختند.
یکی از افراد نزدیک به خانواده می‌گوید: «انگشتانش را زیر کتک شکسته بودند و کتفش به عجیب‌ترین شکل ممکن شکسته و جوش خورده بود، بدنش کج شده بود و نمی‌توانست راه برود. آثار شکنجه‌های روانی بر چهره‌اش مشخص بود. به سختی چند کلمه صحبت کرد. انگار یک رضای دیگر در اتاق ملاقات نشسته بود. انگار کسی را نمی‌شناخت.»

فضای امنیتی شدید برای یک مراسم سالگرد

از چند روز مانده به مراسم سالگرد خلیل عالی‌نژاد در آبان ۱۴۰۱ ، فضای شهر کرمانشاه به حالت امنیتی درآمده بود. در آن روزها کشور در میانه اعتراضات گسترده مردمی به قتل مهساژینا امینی قرار داشت.

بنا به روایت یکی از شاهدان که با ایران اینترنشنال گفت‌وگو کرده، ماموران امنیتی در گوشه گوشه کرمانشاه دیده می‌شدند و مردم به وضوح شاهد حضور خودروها و تجهیزات سنگینی بودند که برای سرکوب اعتراضات احتمالی وارد شهر شده بودند.

از چند روز قبل از مراسم، چهره‌های پرنفوذ و بزرگان آیین یارسان و برخی فعالان مدنی و سیاسی به نهادهای قضایی و امنیتی احضار شده و از آن‌ها تعهد گرفته شده بود که نباید هیچ گونه اعتراضاتی در مراسم اتفاق بیفتد و مردم نباید شعار بدهند.

از سویی، در فضای ملتهب اعتراضات سراسری، هر گونه جمع شدن مردم به راحتی می‌توانست به اعتراضاتی گسترده علیه جمهوری‌ اسلامی تبدیل شود.
رسایی یکی از افرادی بود که برای گرفتن تعهد با او تماس گرفتند، اما او پاسخ تماس‌های نهادهای امنیتی را نداد. در روز مراسم سالگرد، رضا با در دست داشتن تصویر پسردایی‌اش، خیرالله حق‌جویان از پیروان آیین یارسان که در بازداشت بود، به این مراسم رفت.

در مراسم چه گذشت؟

منطقه‌ای که مراسم سالگرد عالی‌نژاد در آن‌جا برپا شده بود، اندکی از سطح زمین پایین‌تر بود. نیروهای حکومتی در قسمت بالاتری از منطقه ایستاده بودند و به طور کامل بر مردم نظارت داشتند.

یکی از دوستان رضا که همراه با او در این مراسم حضور داشت، می‌گوید دف‌نوازان با صدای بلند می‌نواختند، صدای بلند موسیقی‌ از بلندگوها پخش می‌شد، و در کنار همه این‌ها فردی هم پشت میکروفون با صدای بلند آواز می‌خواند.
به گفته این فرد، عده‌ای کفن‌پوش هم در مراسم حاضر شده بودند. او در ادامه روایتش اشاره کرد که ناگهان جمعیت شروع به شعار دادن کردند و فریاد زدند «مرگ بر حکومت بچه‌کش» و «زن، زندگی، آزادی».
ماموران حکومت چند روز قبل، کیان پیرفلک کودک ۹ ساله را در ایذه‌ کشته بودند و مردم سرشار از خشم بودند.
ماموران مردم را با باتون کتک می‌زدند و صدای ناله پیرمردها و پیرزن‌ها و گریه بچه‌ها می‌آمد. همه می‌دویدند، صدای شلیک ‌آمد. ماموران امنیتی گاز اشک‌آور زدند. بسیاری سرفه می‌کردند و اشک‌ از چشم‌ها روان شد.
این شاهد عینی گفت: «ما همه در حال فرار به سمت خانه‌هایی بودیم که در اطراف محوطه قرار داشت. نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌ها دور تا دور مراسم را محاصره کردند. صدایی از داخل جمعیت بلند شد که گفتند یک نفر کشته شده است.»

مجروحان از ترس به درمانگاه نرفتند

تعدادی از شرکت‌کنندگان در مراسم سالگرد خلیل‌ عالی‌نژاد با گلوله‌های ساچمه‌ای و گاز اشک‌آور زخمی شدند، اما به دلیل حضور ماموران در بیمارستان‌ها و از ترس بازداشت و شکنجه به بیمارستان نرفتند.
یکی از اهالی شهر صحنه که در مراسم حضور داشت به ایران اینترنشنال گفت تعدادی از شرکت کنندگان به دلیل دسترسی نداشتن به درمان دچار زخم‌های عفونی شدند و بعضی از تبعات آن هنوز درد می‌کشند.
رضا رسایی سوم آذر ۱۴۰۱ در شهریار استان تهران بازداشت شد.

مادر رضا از روزی که پسرش را به قتل نادر بیرامی متهم کرده‌اند، سه بار با انتشار ویدیوهایی از مردم خواسته تا کمکش کنند و نگذارند حکومت جان پسرش را بگیرد.

حکومت به اعتراض‌ها جواب نمی‌‌دهد

بعد از اعلام حکم قصاص و اعدام برای رضا رسایی، خانواده او و وکلای پرونده به این حکم اعتراض کردند، اما هیچ‌یک از اعتراض‌ها از سوی قوه قضاییه مورد رسیدگی قرار نگرفت.
به گفته یکی از افراد آگاه از روند قضایی، پرونده رضا رسایی در شعبه دوم دادگاه کیفری رسیدگی می‌شد و اتهامات اولیه او «توهین به رهبری، اقدام علیه امنیت ملی، به هم زدن نظم عمومی، مشارکت در قتل، و چند مورد سیاسی دیگر» بود.

مراجع قضایی سرانجام حکم «قصاص نفس» را برای اتهام «مشارکت در قتل» به او دادند و پرونده را جزء پرونده‌های امنیتی طبقه‌بندی کردند.
گروه حقوقی دادبان که درباره روند قضایی و حقوقی این پرونده اطلاع‌رسانی می‌‌کند در شبکه‌های اجتماعی‌ اعلام کرد که حکم اعدام صادر شده علیه رضا رسایی غیرقانونی است
از دلایل غیرقانونی بودن این حکم استفاده از شهادت متهمان این پرونده علیه یکدیگر است.
به گفته گروه حقوقی دادبان، دادگاه تنها شهادت آن دسته از متهمانی را پذیرفته که بر علیه رضا رسایی است و عامدانه شهادت‌های دیگر متهمان که در تایید عامل نبودن او در قتل بوده را نادیده گرفته است.
این در حالی است که طبق گزارش دادبان، قضات خود در دادنامه صراحتا به وجود نقص در پرونده اشاره کرده‌اند.

همچنین دادگاه به نظرات کارشناسی پزشکی قانونی درباره علت مرگ و تناسب آن با آلت قتاله و مسائل مربوط به آن توجهی نکرده و عامدانه آن‌ها را نادیده گرفته است.
این گروه حقوقی تاکید کرده اعمال نفوذ نهادهای قدرتمند در پرونده رضا رسایی، اصرار به صدور رای به‌رغم وجود تناقض‌ها و ایرادهای فراوان در پرونده به روشنی نشان از دستوری بودن رای صادره علیه رضا رسایی دارد.

فعالان حقوق بشر در داخل و خارج ایران درباره خطر اعدام رسایی هشدار داده‌اند
فعالان حقوق بشر در داخل و خارج ایران درباره خطر اعدام رسایی هشدار داده‌اند

سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل در بهمن ماه سال ۱۴۰۲ با انتشار یک فراخوان اقدام فوری، هشدار داد که جان رضا رسایی، معترض بازداشتی در خیزش سراسری مردم ایران، به‌شدت در خطر است و هر لحظه امکان دارد که حکم اعدام این شهروند اجرا شود.
در بیانیه این سازمان اشاره شده که حکم اعدام رضا رسایی پس از «یک محاکمه به‌شدت ناعادلانه و با استناد به اعترافات اجباری» صادر شده است.
مادر رضا رسایی چندی پیش در یک ویديو که از سوی گروه حقوقی دادبان منتشر شد، گفت: «می‌خواهند طناب دار را بر گردن پسرم بیندازند و اعدامش کنند.»

او گفت: «برای او پرونده‌ای ساخته‌اند که ۱۵۰۰ صفحه دارد، چه‌طور قاضی توانسته در یک هفته این پرونده را بخواند و حکم ناعادلانه اعدام به پسرم بدهد؟ آن‌ها برای کشتن پسرم از علم قاضی استفاده کرده‌اند.»