نرگس، نیکا، توماج؛ از جنبش زنان تا نسل «زد»
آن نافرمانی که برای زنان از نخستین روزهای پس از انقلاب ۵۷ آغاز شد، چگونه به نافرمانی «نسل زد» پیوند خورد؟
ژینا امینی، نیلوفر حامدی، الهه محمدی، نیکا شاکرمی، مهدی یراحی، خدانورلجهای، توماج صالحی، سامان یاسین، نسرین ستوده، نرگس محمدی، صدیقه وسمقی، آنیشااسداللهی و صدها نام دیگر، افرادی هستند که از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی بارها و بارها به عنوان سمبل مبارزه و مقاومت درباره آنها شنیدهایم.
نقطه مشترکی که همه این افراد بر آن ایستادهاند تلاقی زن بودن و جوان بودن است؛ دو گروهی که مطالباتشان در تضاد شدید با منافع و اقتدار جمهوری اسلامی قرار دارد، دو گروهی که انتظاراتشان حتی از سطح مطالبات جامعه مدنی هم فراتر رفته و از این رو در شکل دادن به جنبشی پیشرو و آوانگارد موفق بودهاند، دو گروهی که نه تنها در چشمانداز حکومت فعلی ایران هیچ آیندهای برای خود نمیبینند بلکه از هنجارهای جامعه پدرسالار نیز عبور کردهاند، حتی با خانوادههای خود نیز سر سازگاری ندارند و پیش از اینکه در برابر نظام سیاسی بایستند شورش را از خانهها و مدرسهها و خیابانها شروع کردهاند.
از رومیناها گرفته تا نیکاها؛ در روسری از سر برداشتنها، در جسارت شکل دادن به الگوهای مدرن در روابط جنسی، در شکستن هنجارهای ناموسی، در فرار از دست پدران کنترلگر؛ در همه اینها نشان دادهاند که «نافرمان» هستند. اما این نافرمانی که برای زنان از نخستین روزهای پس از انقلاب ۵۷ آغاز شد چگونه به نافرمانی «نسل زد» پیوند خورد؟
نسل زد در زمینه الگوهای برابری جنسیتی از چه ویژگیهایی برخوردار است که اینگونه با مطالبات زنان همراه شده؟ میان ژینا امینی، نیکا شاکرمی، توماج صالحی و نرگس محمدی چه نقطه اشتراکی وجود دارد که آنها را در مسیر مبارزه با تبعیض و بیعدالتی همراه و هقدم ساخته است؟
نسل زد که در جهان با عنوان عامیانه «زومر»ها هم شناخته میشوند همان دهههشتادیهای ایران هستند؛ نسلی که از ابتدای تولد، شاهد پیشرفت اینترنت و تکنولوژیهای دیجیتالی بودهاند و به همین دلیل به آنها بومیهای دیجیتال هم میگویند. دیدگاه سیاسی آنها متفاوت است، محافظهکاری سیاسی نسلهای قبل را ندارند و باورهای سیاسیشان پیشروتر و آوانگاردتر است. گزارش تحقیقی «زمان سرمایهگذاری مجدد بر زنان فرارسیده است» که توسط سازمان هیفور شی(HeForShe ) درسال ۲۰۲۳ تهیه شده است نشان میدهد که نسل زد، در خط مقدم جنبشهای برابری جنسیتی قرار دارند. آنها به تغییر دادن هنجارهای اجتماعی علاقهمندند، نابرابریها را به چالش میکشند و به جهانی فراگیرتر و عادلانهتر میاندیشند.
در این گزارش تحقیقی بر این مساله تاکید میشود که نسل زد برابری جنسیتی را در کنار مسائل مرتبط با محیطزیست و حقوق جامعه الجیبیتیکیو+آ در اولویت قرار میدهند و بر این باور هستند که برای دستیابی به برابری، تنوع و دربرگیری اجتماعی یک امر ضروری است. جین تونگ، پروفسور روانشناسی در دانشگاه سن دیهگو و نویسنده کتاب «نسلها» در یادداشتی در توصیف ارتباط نسل زد با مفاهیم برابری جنسیتی میگوید که نگاه نسل زد به مفهوم جنسیت به طور کلی انعطافپذیرتر از نسلهای دیگر است، به رویکرد «غیرباینری» گرایش زیادی دارد و هنجارهای جنسیتی سنتی را رد میکند. به نظر میرسد تعهد این نسل به شناخت و احترام به هویتهای جنسیتی متنوع، راه را برای جامعهای برابر و فراگیرتر هموار میکند که در آن همه افراد بتوانند خود را آنگونه که هستند ابزار کنند. از سوی دیگر نسل زد به شکل قابلتوجهی در فعالیتهای برابری جنسیتی و فمینیستی مشارکت دارد. در واقع آنها در خط مقدم جنبشهایی از جمله «میتو» هستند و برای پایان دادن به آزار جنسی و خشونت جنسیتی مبارزه میکنند، کمپینهایی برای مبارزه با تبعیض جنسیتی در رسانههای اجتماعی به راه میاندازند، طومارهای آنلاین درست میکنند و بحثهای جهانی متعددی با محوریت فمینیسم، حقوق زنان و جامعهیالجیبیتیکیو+آ شکل میدهند.
در ایران اما رویکرد نسل زد را میتوان حتی دربرگیرندهتر از جنسیت دانست. جنبش زن، زندگی، آزادی نشان داد که نسل زد به مساله نابرابری جنسیتی با تاکید بر عوامل دیگری از جمله گرایش جنسی، طبقه اقتصادی و گروه اتنیکی توجه دارد. دسترسی به اطلاعات گسترده از طریق فضای دیجیتال این نسل را بیش از هر زمان درباره مسائل مرتبط با تبعیض جنسیتی، تبعیض مضاعف و ستمهایتقاطعی کنجکاو کرده است به گونهای که در جنبش اخیر شاهد بودیم که چگونه مطالبات زنان، جوانان، جامعه الجیبیتیکیو+آ و گروههای اتنیکی تحت ستم به هم نزدیک شدند و در پیوند با هم مطالبه تغییر ساختار سیاسی را رقم زدند.
بومیهای دیجیتال که از فضای دیجیتال فراتر رفتند
تلاش نسل زد در همه جوامع برای به چالش کشیدن تعصبات و کلیشهها یک ویژگی به آنها بخشیده که دیگر نسلها کمتر از آن برخوردار بودهاند و در این مسیر استفاده آنها از روشهای آموزشی دیجیتال تاثیرگذار بوده است. در ایران هم با وجود محدودیتهای متعدد در زمینه استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی، نسل زد توانسته پیوند درونی خود و حتی پیوند با جهان را حفظ کند و از تاثیر و تاثر الگوهای این نسل در سایر جوامع بهرهمند شود. برای مثال این نسل میتواند تحتتاثیر گفتمانهایی از نسل زد در جهان قرار گرفته باشد که با ضرورت استقلال افراد در ارتباط با بدنشان مرتبط هستند.
از سوی دیگر تعهد این نسل به ارزشهای فمینیستی قوی است و بسیاری از مردان جوان از این نسل خود را فمینیست میدانند و از برابری جنسیتی حمایت میکنند. شکلگیری کمپینهای جهانی از جمله «هی فور شی»، شبکهها و سازمانهایی که به آموزش مردان در زمینه برابری جنسیتی میپردازند از جمله گرایشهایی هستند که در نسل زد پررنگتر به چشم میخورد. این اتفاق در جامعه ایران هم رخ داده و همان نقطهای است که مبارزان جنبش زن، زندگی، آزادی در آن ایستادهاند.
دو سال پیش از جنبش ژینا، شکلگیری کمپینهایی که در آن مردان از مفاهیمی همچون «ناموس» و ناموسپرستی اعلام انزجار کردند آن هم درحال که خبرهای متعدد از قتل ناموسی زنان در ایران به گوش میرسید، شاید از نخستین نشانههای شکلگیری این گرایش در میان مردان جوان بود. اما در جنبش زن، زندگی، آزادی این گرایش روشنتر خود را نمایان کرد. برای مثال وقتی مهدی یراحی، مرد خواننده عرب ایرانی سرود «روسریتو در بیار» را میخواند، یعنی دارد خلاف هنجارهای جامعه مردسالاری حرکت میکند که در آن تا سالها پیش از این زنان هم مجبور بودند با واگنهای وحشت گشت ارشاد مقابله کنند و هم با فشارهای خانوادههای محافظهکار. مشارکت مردان برای شعلهورتر کردن جرقهای که زنان در مبارزه با حجاب اجباری برافروخته بودند گویای این است که مردان نسل زد شاید به این درک رسیدهاند که باید فعالانه برای همبستگی با زنان و گروههای به حاشیهرانده به دلیل جنسیت مشارکت داشته باشند و این به آینده بهتر و پویاتر برای همه جامعه منجر خواهد شد. از این رو اگر از بعد جنسیت نگاه کنیم در جنبش ژینا، نسل زد توانست اهداف مشترکی را با جنبش زنان شکل دهد.
نسل زد در جهان از پلتفرمهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی به عنوان ابزاری قدرتمند برای افزایش آگاهی استفاده میکند و گاه حتی مفاهیم مرتبط با برابری جنسیتی را با روشهای سادهتر، طنزآمیزتر و سرگرمکنندهتر از طریق این پلتفرمها ارائه میدهد.اما در ایران، نسل زد از این الگوی جهانی عبور کرد و به دلیل قرار گرفتن در شرایط یک خیزش سیاسی، توانست از رسانههای اجتماعی برای نشان دادن همبستگی خود با مطالبات زنان استفاده کند. این همبستگی البته به پلتفرمهای دیجیتال محدود نشد و به خیابانها کشیده شد و این نقطه اتصال زنان با جوانان را قویتر کرد. نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ سالهای که در نخستین روزهای اعتراضات بر بلندی رفت و روسری خود را سوزاند و شعار داد و دانشآموزانی که در آغاز شکلگیری جنبش ژینا اعتراضات گستردهای را در مدرسهها شکل دادند و در ادامه به خیابانها آمدند از جمله روشنترین مصادیق این ادعا هستند.
نمایندگان بسیاری از نسل زد و نمایندگان بسیاری از جنبش زنان که در حال حاضر در زندان به سر میبرند، مشغول گذراندن حکمهای صادر شده هستند، و به اعدام محکوم شدهاند، بخش بزرگی از پازل جنبش زن، زندگی، آزادی را در کنار هم شکل دادهاند و این پازل به احتمال با نمایندگان متعدد و متکثر دیگری از زنان و نسل زد تکمیل خواهد شد چرا که هردوی این گروهها هم در جهان و هم در ایران در خط مقدم بسیاری از جنبشهای اجتماعی قرار گرفتهاند و دستکم در حال حاضر به یکدیگر نیز پیوند خوردهاند.