صدای بلند مقاومت از بند زنان زندان اوین

مسعود کاظمی
مسعود کاظمی

ایران‌اینترنشنال

«برای من خط مقدم زن، زندگی، آزادی بند نسوان اوین است. بیخ بیخ گوش استبداد. خط مقدم همه نشدن‌ها، نداشتن‌ها، و اجبارها. خط مقدم جنگیدن برای ذره‌ای بیشتر توی حیاط ماندن و آسمان را دیدن. برای گرفتن قرصی و ذره‌ای از درد آرام شدن.»

این بخشی از نامه سپیده رشنو، فعال مدنی مخالف حجاب اجباری به سروناز احمدی، زندانی سیاسی زن محبوس در بند زنان زندان اوین است. نامه‌ای که در روزهای سرد دی‌ماه ۱۴۰۲ در رسانه‌ها هم منتشر شد.

بیش از چهار سال پیش از انتشار این نامه، سرپرست وقت دایره نظارت بر زندان اوین، در نامه‌ای خطاب به دادستان وقت تهران از او خواسته بود بند زنان زندان اوین تخلیه و زندانیان به زندان شهرری منتقل شوند.

بر اساس سندی که گروه هکری «عدالت علی» در اختیار ایران اینترنشنال قرار داده، این مقام قضایی در روز ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۹۸، خطاب به دادستان وقت تهران، علی القاصی‌مهر نوشته بود که زندانیان سیاسی زن در اوین «مشکلات بسیاری» برای زندان ایجاد کرده‌اند.

اسناد گروه هکری «عدالت علی» که در اختیار ایران اینترنشنال قرار گرفت
اسناد گروه هکری «عدالت علی» که در اختیار ایران اینترنشنال قرار گرفت

او اذعان کرده بود که این زنان هم «از موقعیت زندان اوین، به عنوان مهم‌ترین زندان کشور برای رسیدن به مقاصد خود» استفاده می‌کنند و هم توانسته‌اند «تعداد زیادی از پرسنل زندان» را با اقداماتشان به خود «مشغول» کنند.

این سخنان از سوی مقام‌های قوه قضاییه‌ای که سرسخت‌ترین تمهیدات سرکوب و امنیت را به کار بسته‌اند، اقرار به شکست است.

سرپرست وقت دایره نظارت بر زندان اوین نهایتا خواستار آن شده بود که این زندانیان زن به زندان شهر ری منتقل شوند.

زمانی که این مقام قضایی خواستار تعطیلی بند زنان زندان اوین شد، هنوز اعتراضات سراسری آبان ۹۸ رخ نداده بود و جمهوری اسلامی با موج سهمگین خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» روبه‌رو نبود. هنوز از دل بند زنان زندان اوین، «برنده جایزه نوبل صلح» به جهان معرفی نشده بود، اما همان زمان هم تلاش کردند تا زندانیان زن اوین را به دیگر زندان‌های کشور تبعید کند.

چهارم دی سال ۱۳۹۸ بود که نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی پس از ضرب و شتم به دست غلامرضا ضیایی، رییس وقت زندان اوین به زندان زنجان تبعید شد. اقدامی که واکنش‌های بسیاری در رسانه‌ها داشت.

در اسفند ۱۳۹۹ هم مریم اکبری منفرد، از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی زن به زندان سمنان و آتنا دائمی، فعال حقوق بشر به زندان لاکان رشت تبعید شدند.

جمهوری اسلامی تلاش کرد هم‌زمان با آزار و اذیت زندانیان زن، بند زنان زندان اوین را از زنان مبارز زندانی خالی کند، اما نشد و نتوانست.

نوبل صلح در بند زنان اوین

بند زنان زندان اوین حالا و در نوروز ۱۴۰۳ همچنان مملو از زنانی است که در حبس‌اند، اما کنش‌گری آن‌ها نسبت به چند سال قبل کمتر که نشده، چند ده قدم هم به پیش رفته‌اند.

نرگس محمدی که پس از آزادی از زندان زنجان، مجددا در آبان ۱۴۰۰ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، در آذر سال ۱۴۰۲، جایزه نوبل صلح را به نام خود زد تا به واسطه آن صدای «بند زنان زندان اوین» را چندین برابر بیش از سال ۹۸ به گوش مردم ایران و جهان برساند.

پس از خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱، بند زنان اوین که قرار بود از چهره‌های مبارز خالی شود، این‌بار میزبان حضور زنان نه‌چندان مشهور اما مبارزانی از کف جامعه شد. از روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی، تا مخالفان حجاب اجباری و شهروندان معمولی که در جریان خیزش بازداشت شده بودند و کنار هم آمدند.

کنش‌گری زنان زندانی در اوین، پس از خیزش انقلابی رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته و در مقاطعی، نقش راهبری خیزش پس از آرامش پادگانی در خیابان را ایفا کرد.

نامه‌های بهاره هدایت؛ شکست تابوی براندازی از درون زندان

بهاره هدایت، زندانی سیاسی با سابقه در جمهوری اسلامی که زمانی حدود یک دهه از عمر خود را در بند زنان اوین سپری کرده، پس از خیزش انقلابی مجددا بازداشت شد. او در دوره حبس چندین نامه سرگشاده نوشت که در آن بر لزوم براندازی جمهوری اسلامی تاکید کرد.

این چهره جنبش دانشجویی ایران در بهمن ۱۴۰۱، خطاب به فرهاد میثمی نوشت «جمهوری اسلامی چه با قانون حجاب و چه بی‌قانون حجاب، باید برود.»

او از درون زندان تابوی تاکید صریح بر براندازی را شکست.

هدایت در نامه‌ای دیگر در خرداد ۱۴۰۲ نوشت «تسخیر خیابان کافی نیست و کارویژه نیروی سیاسی طراز اول آن است که به تسخیر قدرت بیندیشد.» و در نامه‌ای دیگر هم تاکید کرد «حکومت توتالیتر تلاش می‌کند به خاک و خون کشیدن هزاران جوان را عادی جلوه دهد.»

نامه‌های بهاره هدایت هرکدام یک‌به‌یک موجب شکل گیری مباحث و گفت‌وگوهای متفاوت و بسیاری در فضای سیاسی ایران شد، چرا که نه از خارج از مرزهای کشور که از درون زندان اوین بر می‌آمد.

همچنین اعتصاب غذای او در آستانه سالگرد کشته شدن مهساژینا امینی از درون زندان بود که بازتاب گسترده‌ای داشت.

هدایت اخیرا اعلام کرد که به نظر پزشکان، در آستانه ابتلا به بیماری سرطان است.

فریاد «خامنه‌ای ضحاک؛ می‌کشیمت زیر خاک» مقابل در زندان

در اسفند ۱۴۰۱، سپیده قلیان، زندانی سیاسی، چهره‌ای دیگر بود که حرکتی شجاعانه کرد و چشم‌ها را دوباره به سمت اوین برگرداند.

او دقایقی پس از آزادی از اوین، درست مقابل این زندان، شعار «خامنه‌ای ضحاک، می‌کشیمت زیر خاک» سر داد. ویدیوهای آن به سرعت در رسانه‌ها منتشر و دست به دست شد.

این شعار البته برای قلیان هزینه گزافی داشت و ساعاتی پس از آن، چند خودرو پر از ماموران لباس شخصی در جاده قم به اراک به خانواده ‫سپیده قلیان حمله کردند و پس از درگیری، این فعال مدنی را بازداشت کردند.

سپیده قلیان از همان روز تاکنون، همچنان در بند زنان زندان اوین محبوس است.

اعتراض جهانی به اعدام معترضان

پس از اجرای حکم اعدام چند تن از معترضان خیزش انقلابی، باز هم این صدای بند زنان اوین بود که بلند شد.

روز ۱۰ بهمن سال ۱۴۰۱، بهاره هدایت، نرگس محمدی، سپیده قلیان، عالیه مطلب‌زاده، هستی امیری، نوشین جعفری و رها عسگری‌زاده، هفت زندانی آن زمان بند زنان، از افکار عمومی خواستند برای توقف حکم «اعدام» معترضان از پای ننشینند.

آن‌ها به این اعدام‌ معترضان و همچنین اعدام‌های ساختگی برای گرفتن اعتراف اجباری اعتراض و انزجارشان را از حکم اعدام و شکنجه جسمی، روحی و روانی و تهدید به اعدام، اعلام کردند.

بهمن سال ۱۴۰۲ و در پی اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، دو زندانی سیاسی و عقیدتی، اعتراض بند زنان بار دیگر و به شکلی گسترده‌تر انجام شد. ۶۱ زندانی سیاسی و عقیدتی در این بند اعلام کردند که «در اعتراض به اجرای احکام اعدام و برای توقف آن» اعتصاب غذای عمومی خواهند کرد.

زنان زندانی در اوین همچنین در اعتراض به اعدام وفا آذربار، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و محسن مظلوم، چهار زندانی سیاسی کرد هم اعلام اعتصاب غذا کردند.

پس از اعلام اعتصاب غذا از بند زنان زندان اوین، شماری از فعالان سیاسی در نقاط مختلف جهان، و همچنین زنان برخی زندانیان سیاسی سابق اعلام کردند که در همراهی ، اعتصاب غذا خواهند کرد.

موج جهانی که پس از این اتفاقات رخ داد، موجب شد موضوع اعدام‌ها در ایران، بار دیگر در معرض افکار عمومی در رسانه‌های بین‌المللی قرار گیرد.

بدرقه مقام‌های قضایی با فریاد «مرگ بر دیکتاتور»

«روز ششم دی ماه، زمانی که قضات دادگاه انقلاب و مقامات قضایی به بند زنان آمدند و مواجهه و مقاومت زنان در مقابل سرکوب، شکنجه، زندان و اعدام شکل گرفت، صحنه‌هایی به یاد ماندنی به تصویر کشیده شد.»

این روایت نرگس محمدی از حضور مقام‌های قضایی در بند زنان زندان اوین است.

بر اساس گزارش‌ها، در جریان بازدید قضات دادگاه انقلاب و مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی از زندان اوین، شماری از زنان زندانی سیاسی شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر جمهوری اسلامی» و «زن، زندگی، آزادی» سر دادند و سرودهای انقلابی خواندند.

همان زمان منابعی از زندان به ایران‌اینترنشنال خبر داده بودند که زندانیان سیاسی زن خطاب به بازدیدکنندگان گفته‌اند «در میان شما قضاتی چون افشاری و عموزاد و دادیارها و عوامل دادسرای امنیت حضور دارند که طی سال‌های اخیر بیشترین احکام ظالمانه و ضد بشری را صادر و اجرا کرده‌اند. احکام اعدام معترضان به دست شما و سایر عوامل جمهوری اسلامی صادر و اجرا شده است. آمده‌ایم بگوییم دست از اعدام معترضان بردارید و چرخه خشونت مرگ‌بار علیه مردم این سرزمین را متوقف کنید.»

این سخنان در زندان خطاب به مقام‌هایی که خود عاملان و آمران حکم زندان هستند، ورای شجاعانه بودن، به زیر کشیدن اقتدار کسانی‌ است که حتی در زندان هم از صدای این زنان آرام ندارند.

قطع تلفن، ملاقات و محدودیت برای زنان اوین

مسئولان قضایی جمهوری اسلامی شاید در پس این رخدادها احساس پشیمانی کردند که چرا در همان سال ۱۳۹۸، بند زنان زندان اوین را به زندان شهرری منتقل نکردند. اما باز هم کوشیدند برای این زنان مشکلاتی ایجاد کنند.

روز ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ خبر رسید که ۱۳ زن زندانی سیاسی در اوین از حدود دو هفته پیش از آن از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده محروم شده‌اند. به این افراد به صورت شفاهی گفته شده بود دست‌کم تا یک ماه تماس‌هایشان و تا سه هفته ملاقات‌هایشان قطع خواهد بود.

این مجازاتی بود که مقام‌ها در برابر اعتراض زنان در زندان برای آن‌ها در نظر گرفتند.

کلیدواژه «آپارتاید جنسیتی»

نرگس محمدی روز ششم بهمن سال گذشته در نامه‌ای از زندان اوین، از دبیر کل سازمان ملل متحد خواست «آپارتاید جنسی و جنسیتی» را همانند آپارتاید نژادی، به عنوان یکی از مصادیق جنایت علیه بشریت در اسناد بین‌المللی جرم‌انگاری کند.

همچنین در میانه اسفندماه، ۱۱ زندانی سیاسی زن در نامه‌ای از زندان اوین با گرامیداشت هشتم مارس، روز جهانی زنان، تاکید کردند «مرئی کردن آپارتاید جنسیتی می‌تواند در مسیر مبارزه علیه تبعیض و ستم راهگشا باشد.» نسیم سلطان‌بیگی، آنیشا اسداللهی، مهوش ثابت، نرگس محمدی، سپیده قلیان، ویدا ربانی، گلرخ ایرائی، جوانا سنه (وریشه مرادی)، پخشان عزیزی، فریبا کمال‌آبادی و محبوبه رضائی، امضاکنندگان این نامه بودند.

این اعتراض به کلیدواژه‌ای برای اعتراض موثر تبدیل شد.

مهر سال ۱۴۰۲، ده‌ها چهره سرشناس و فعال حقوق بشر در نامه‌ای سرگشاده از کشورهای عضو سازمان ملل خواستند آپارتاید جنسیتی را در پیش‌نویس کنوانسیون جنایت علیه بشریت بیفزایند.

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه پیشین آمریکا، شیرین عبادی و ملاله یوسف‌زی، دو برنده جایزه صلح نوبل، از امضاکنندگان این نامه هستند.

اعتراض و اتحاد در عین تکثر ایدئولوژیک

کنش سیاسی زندانیان زن زندان اوین صرفا محدود به موارد یاد شده نیست و نخواهد ماند. یکی از مهم‌ترین نکات قابل توجه این کنشگری سیاسی، اتحاد و هم‌صدایی زندانیان زن اوین با گرایشات مختلف سیاسی است.

بند زنان زندان اوین، زندانیانی از چپ‌ترین مواضع سیاسی تا راست‌ترین آن‌ها را در بر گرفته است. زندانیان جمهوری‌خواه و مشروطه‌خواه، چپ و راست که در کنار هم و با وجود اختلاف نظر سیاسی، حکومت را به چالش کشیده‌اند.

یک روز آواز خواندند و روز در بزنگاهی دیگر شعار دادند و نامه‌هایی نوشتند که جهانی شد. اعتصاب غذا کردند اما سکوت نه.

دقیقا در همان جایگاهی که سپیده رشنو اشاره کرده بود؛ «خط مقدم زن، زندگی، آزادی». زنانی که در حبس، استخوان در گلوی حکومت شده‌اند و پیشروی مقاومت.