جنگ در غزه چگونه به یهودیستیزی و خطر اسلامگرایی افراطی در بریتانیا دامن زد؟
نشریه بریتانیایی تلگراف در یادداشتی به تفسیر سیاست خارجی بریتانیا در خصوص بحران خاورمیانه و بازتاب آن در داخل کشور پرداخت و نوشت نمایندگان پارلمان این کشور باید سرانجام درباره خطر اسلامگرایان بیدار شوند.
تلگراف با اشاره به تاثیر مهم سیاست خارجی بر امنیت داخلی نوشت حمایت از اسرائیل، مجازات به همراه دارد.
بر اساس گزارش این نشریه، مایک فریر، نماینده حزب کارگر، در انتخابات بعدی پارلمان بریتانیا از سمت نمایندگی فینچلی و گلدرز گرین کنارهگیری خواهد کرد.
او در گفتوگو با تلگراف تاکید کرد که فشاری زیادی بر همسر و خانوادهاش وارد میشود.
فریر سالهاست اذیت و آزار در رسانههای اجتماعی، تهدید به مرگ، گرافیتیهای خصمانه، تلاش برای باز کردن پنجره دفتر حوزه انتخابیهاش و یادداشتهای گستاخانهای را که به شیشه جلوی ماشینش چسبانده میشوند تحمل کرده است.
او بعضی اوقات ملاقاتهای مردمی خود را در یک مسجد انجام میداد.
یک روز، گروه خودخوانده «مسلمانان علیه جنگهای صلیبی» به زور وارد مسجد شدند و او را «خوک همجنسباز یهودی» خطاب کردند.
اخیرا معلوم شد که علی حربی علی، اسلامگرای افراطی چندین بار به جلسات فریر رفته و در نهایت یک روز مسلح وارد دفتر او شده اما خوشبختانه آن روز این نماینده برای رایگیری به پارلمان فراخوانده شده بوده.
شب کریسمس سال گذشته، دفتر حوزه انتخابیه فریر شکسته و به آتش کشیده شد.
پلیس دو نفر را در ارتباط با این حمله دستگیر کرد که در حال حاضر در انتظار محاکمه خود هستند.
اگرچه فریر از پلیس محلی در فینچلی تمجید میکند، اما اعتقاد دارد سطح تهدیدها در حال بدتر شدن است و به همین دلیل فکر میکند زمان بازنشستگیاش فرا رسیده است.
بیبیسی در گزارشهای مربوط به تصمیم فریر از ذکر این نکته که چه گروه یا افرادی با یهودیستیزی دست به تهدید او زدهاند، خودداری کرده است.
با اینحال فریر در این مورد بدون پردهپوشی اعلام کرد تمام تهدیدی که با آن روبهرو شده از جانب اسلامگرایان بوده است.
تلگراف در ادامه به نقل از او نوشت: «اگر نتوانیم علت را بگوییم، نمیتوانیم مشکل را هم حل کنیم.»
بر اساس این گزارش، موضوع فقط این نیست که بپرسیم پس از آقای فریر چه کسی نماینده فینچلی و گلدرز گرین خواهد بود و آیا این شخص جرات خواهد داشت به همان شدت فریر موضع طرفداری از اسرائیل اتخاذ کند؟
این واقعیت که اسلامگرایی در این اقدامات و تهدیدها نقش محوری دارد نشان میدهد این گرایش مناطق وسیعی از بریتانیا را فرا گرفته است.
علی حربی در ادامه نقشه خود یک نماینده دیگر را به نام سر دیوید ایمس در آوریل سال ۲۰۲۲ به قتل رساند و در همان صحنه قتل دستگیر شد.
علی، نماینده حزب محافظهکار را هدف قرار داد اما معمولا نمایندگان حزب کارگر بیشتر از محافظهکاران تحت فشار اسلامگرایان قرار دارند زیرا اغلب از حوزههایی میآیند که تعداد زیادی رایدهنده مسلمان در آن مناطق حضور دارند.
گرچه اکثر مسلمانان، اسلامگرایان افراطی نیستند اما جای تعجب ندارد که گروههای افراطی در مناطق مسلماننشین، شانس بالاتری برای ترغیب و جذب نیرو دارند. بنابراین آن دسته از نمایندگان حزب کارگر که به شدت در برابر اسلامگرایی مقاومت دارند، بیشترین میزان فشار را از جانب این گروه تحمل میکنند.
تلگراف در ادامه نوشت این یکی از دلایلی است که واکنش قاطع سر کییر استارمر، رهبر حزب کارگر بریتانیا به قتلعام حماس در هفتم اکتبر و حمایتش را از حق اسرائیل برای دفاع از خود، دارای اهمیت میکند.
اگر استارمر راه دیگری در پیش گرفته بود، حزب کارگر در دام اسلامگرایان گرفتار میشد.
تلگراف افزود صلح و امنیت داخلی باید بدون توجه به نظرات متفاوت یا بروز احساسات شدید در مورد سیاست خارجی، به ویژه در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین حفظ شود.
به گفته فریر، با توجه به میزان ترس ناشی از قتلعام حماس و حامیان آن، پلیس باید کسانی را که در تظاهرات حمایت از این گروه شبهنظامی شرکت دارند، دستگیر کند.
تلگراف تاکید کرد برای یهودیها یا غیر یهودیها و برای دموکراسی پارلمانی تاسفبار است که طرفداری از اسرائیل به یک خطر شغلی حتی مهلک تبدیل شده و دفاتر نمایندگان به قلعههای محافظت شده تبدیل شوند: «به تغییر تدریجی سیاست در سطوح بالاتر نگاه کنید. به نظر میرسد تمرکز بر صلح در سیاست، اغلب واقعیت خشن جنگ را نادیده میگیرد.»
دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا گفت این مسوولیت بریتانیا است که چشمانداز تشکیل کشور مستقل فلسطین را ترسیم و درباره به رسمیت شناختن آن فکر کند.
اظهارات او صرفا تکرار سیاست سنتی بریتانیا مبنی بر راهحل دو دولتی است اما کامرون دو نکته را به موضوع اضافه کرد: اول اینکه قتلعام حماس باید تشکیل دولت جدید مستقل را تسریع کند. مورد دیگر اشاره به این بود که به رسمیت شناختن چنین دولتی میتواند آیندهنگرانه باشد.
دولت جو بایدن نیز نظری مشابه دارد؛ حتی اگر در ظاهر و به صراحت کامرون این موضع را عنوان نکند. با این حال تلاش آمریکاییها نیز حمایت از راهحل دو کشوری است.
راهحل دو کشوری ممکن است در تئوری خوب به نظر برسد اما به چندین مورد بستگی دارد. یکی از موانع اصلی فقدان یک نهاد فلسطینی قابل اعتماد است که اسرائیل بتواند برای اطمینان از آسیب نرساندن به شهروندانش یا تصرف سرزمینش به آن تکیه کند.
به نظر میرسد کامرون که زمانی موضع سختی در مورد ارتباط بین تروریسم و سیاست خاورمیانه داشت، اکنون در حال ایدهآلسازی صلح است.
او حتی ممکن است قصد تقلید از آرتور بالفور، نخستوزیر سابق بریتانیا را داشته باشد که بعدها وزیر امور خارجه شد.
اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ حمایت خود را از ایجاد یک خانه ملی یهودی در فلسطین و در عین حال حمایت از حقوق جوامع غیریهودی ابراز کرد.
تلگراف در انتهای گزارش خود نوشت آیا کامرون خود را بهعنوان بالفور امروزی برای فلسطینیان تصور میکند؟ اگر چنین است، او باید به خاطر داشته باشد که بر خلاف مورد بالفور، دولتی که کامرون خواستار تشکیل آن است، مسوول آینده فلسطین نیست.
بیانیه کامرون، نه صلح، بلکه مماشات را به همراه خواهد داشت.