دادگاه ياسوج حکم به توقف عمليات ساخت و ابطال قراردادهای سد خرسان ۳ داد

شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی یاسوج با شکایت ۱۰ نفر از اهالی استان‌های كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال و بختیاری حکم به توقف عمليات ساخت و ابطال همه قراردادهای «سد خرسان ۳» داد. برخی این رای را بزرگ‌ترین دستاورد جنبش محیط زیستی کشور در حوزه آب دانسته‌اند.

به گزارش روزنامه اعتماد، این رای در تاریخ ۲۸ دی‌ بر اساس دادخواستی مبنی بر صدور قرار دستور موقت توقف عملیات اجرایی «سد خرسان ۳» و ابطال قراردادهای منعقد شده درباره آن، از سوی قاضی رضا بهمنی، رییس شعبه نهم دادگاه عمومی و حقوقی ياسوج صادر و به تازگی ابلاغ شده است.

برخی فعالان محیط زیست و حقوقدانان کشور بر این باورند که این یک رای تاریخی و بزرگ‌ترین دستاورد جنبش محیط زیستی کشور در حوزه آب است.

به باور این افراد، از میان ۲۵ سدی که در سرشاخه‌های کارون احداث یا تعریف شده، سد خرسان ۳، مهلک‌ترین و مخرب‌ترین است.

رحمان وفانژاد، نماينده خواهان‌هاي پرونده توقف سد خرسان ۳ درباره مراحل صدور این رای به روزنامه اعتماد گفت: «تیرماه امسال دادخواستی مبنی بر صدور قرار دستور موقت توقف عملیات اجرایی سد خرسان‌ ۳ و ابطال قراردادهای منعقده ذیل سد به دلیل عدم رعایت تشریفات قانونی با اعمال آخرین اصلاحیه قانون دیوان عدالت اداری به دادگاه عمومی حقوقی یاسوج مطرح کردیم.»

او ادامه داد که در این دادخواست ۱۵ دستگاه وزارتی، شرکتی و سازمانی را طرف دعوی قرار دادیم و نهایتا دادگاه در ۲۸ دی‌ماه رای بدوی را صادر و ابلاغ کرد.

مهدی هداوند، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره این رای به اعتماد گفت: «این رای نخستین رای صادر شده در حوزه آب است و برای جنبش محیط زیستی یک دستاورد محسوب می‌شود و موجب همبستگی و مسرت کنشگرانی است که از یک حق بین نسلی دفاع می‌کنند و در سال‌های گذشته با بی‌مهری‌های فراوان مواجه بودند.»

اسفندماه سال گذشته، اعتمادآنلاین در گزارشی نوشت که مطالعات سد خرسان ۳ از سال ۱۳۸۶ شروع و از سال ۹۰ هم عملیات اجرایی آن آغاز شد.

پس از آن در سال ۱۴۰۱ عمليات ساخت این سد با ارتفاع ۱۹۵ متر و حجم یک هزار ۱۸۵ میلیون متر مکعب آب، با حضور سه شرکت «مدیریت تانا انرژی»، «توسعه منابع آب و انرژی» و «پرهون طرح» آغاز شد.

در طرح سدسازان، بدنه سد در ۴۴ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری و حدود ۷۰ درصد مخزن سد در استان کهگیلویه و بویراحمد قرار می‌گیرد.

نماينده خواهان‌های پرونده توقف سد خرسان ۳ گفت از منظر محیط زیستی بخشی از پرتراکم‌ترین جنگل‌های بلوط زاگرس در مخزن این سد قرار می‌گیرد و بر اساس آمارهای اسمی و غیر واقعی ۳۸ هزار اصله بلوط کهنسال از رویشگاه جنگلی و مراتع لردگان و منطقه حفاظت شده دنا به زیر آب می‌رود. ذخیره‌گاه زیست‌کره دنا به عنوان میراث جهانی با چالشی بزرگ هم از نظر بین‌المللی و هم تغییرات اقلیمی مواجه می‌شود.

وفانژاد با بیان اینکه «با احداث این سد حداقل ۱۷ روستا با جمعیتی افزون بر ۱۰ هزار نفر به‌طور کامل به زیر آب می‌رود و هفت روستا نیز آسیب جدی می‌بینند»، اضافه کرد: «جمعیتی در کشاورزی، دامداری و صنایع دستی تولیدکننده‌اند، در صورت ساخت سد، مجبور به مهاجرت از خاک خود هستند. در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توانند به عنوان مصرف‌کننده در حاشیه شهر یاسوج، که خود بزرگ‌ترین منطقه حاشیه‌نشین کشور را دارد، ساکن شوند.»

وفانژاد، از بین رفتن آبشارهای آتشگاه و مُنج و بیش از ۲۰ هکتار گورستان باستانی با قدمت بیش از چهار هزار و ۵۰۰ سال را از دیگر تبعات ساخت این سازه دانسته است.

محمد درویش، کنشگر محیط‌زیست سال گذشته در گفت‌وگویی ساخت سد خرسان را فاجعه‌ای بزرگ دانسته و گفته بود این سد هم ده‌ها روستا را زیر آب می‌برد و هم باعث مهاجرت گسترده چند هزار نفر می‌شود. علاوه بر این دست‌کم حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار درخت از بین می‌ر‌ود، آن‌هم درختان ارزشمند زاگرس که حداقل ۱۰۰ سال عمر دارند. دولت می‌خواهد طرح یک میلیارد درخت را اجرا کند، ولی سدهایی که می‌سازد که تعداد زیادی درخت را از بین می‌برد.

در یک سال گذشته مردم منطقه سادات محمودی از توابع شهرستان دنا، بارها با برپایی تجمعاتی نسبت به احداث سد خرسان ۳ اعتراض کردند.

سیاست سدسازی جمهوری اسلامی در دهه‌های گذشته همواره با انتقاد فعالان محیط زیستی مواجه بوده است.

سدهای بزرگی که به ویژه در سه دهه‌ اخیر در هر گوشه‌ و کنار ایران بنا شده‌اند از دید بسیاری از فعالان محیط زیست نه فقط کمکی به حفظ منابع آبی ایران نکرده‌اند، بلکه به خشکسالی و خالی شدن سفره‌‌های زیرزمینی نیز دامن‌ زده‌اند.

پیشتر اسماعیل کهرم یکی از فعالان محیط زیست در ایران به تاثیر سدها در خشکیدن تالاب‌هایی همچون «بختگان»، «طشک» و دریاچه ارومیه اشاره کرده و گفته بود سدی مانند «شفارود»، درختان هزارساله منطقه «هیرکان» را نیز در معرض نابودی قرار داده است.

منتقدان سدسازی می‌گویند اثرات مخرب ناشی از این صنعت پایدار و غیرقابل بازگشت خواهد بود و حتی تخریب سدها نمی‌تواند اکوسیستم منطقه آسیب دیده را احیاء کند.