مستندی از زندگی کوتاهِ پیروز؛ اشتباهات منجر به مرگِ توله یوز محبوب ایرانی

پیروز، توله یوز محبوب ایران بود که ۱۰ ماه بیشتر عمر نکرد اما به چهره‌ای مشهور و نماد یوزپلنگ آسیایی بین ایرانیان تبدیل شد. «تکثیر در اسارت»، ساخته مهدی ایمانی شهمیری، مستندی است که داستان زندگی پیروز را روایت می‌کند؛ از تولد تا اشتباهات متعددی که در نهایت منجر به مرگ او شد.

پیروز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ همراه با دو توله دیگر در پارک ملی توران به دنیا آمد.

با تلف شدن دو توله دیگر، او تا ۹ اسفند همان سال و زمان مرگش، تنها فرزند باقی مانده «ایران و فیروز» بود.

مستند «تکثیر در اسارت» در هفدهمین جشنواره «سینما حقیقت» به نمایش درآمد و جراحی سزارین ایران، ماده یوز محصور در توران را برای تولد توله‌هایش نمایش داد.

این مستند تصاویری دارد که می‌توان از روی آن‌ها علت مرگ فوری دو توله یوز و مرگ زودهنگام و متاخر پیروز را ارزیابی کرد.

نویسنده‌ای که نامش برای حفظ امنیت او منتشر نشده است در یادداشتی به تحلیل مستند و سیر اشتباهاتی پرداخته است که از سوی تصمیم‌گیرندگان سازمان حفاظت محیط زیست در مورد تولد تا مرگ پیروز رخ دادند.

سزارین بی‌دلیل یوزِ مادر

شرایط و نحوه انجام جراحی در این فیلم آن‌قدر غیر اصولی است که حتی با نمونه‌های مشابه دام‌های مزرعه و صرفا دارای ارزش اقتصادی مثل گاو، گوسفند و بز هم برابری نمی‌کند؛ در حالی‌ که «ایران» قطعا مهم‌ترین گربه‌سان در اسارتِ کشور و شاید دنیا باشد و انتظار می‌رفت بهترین امکانات موجود یا دست‌کم استانداردهای معمول کشور در موردش رعایت شود.

یکی از توجیهاتی که از ابتدا برای این‌چنین شرایط غیر‌‌اصولی‌ای ذکر می‌شد این بود که سزارین در شرایط صحرایی و اورژانسی انجام شده است. با این‌ حال دام‌پزشکان با جراحی حیات وحش و حیوانات اهلی در شرایط صحرایی و اورژانسی بیگانه نیستند و تحت هیچ شرایطی اصول اساسی جراحی را فراموش نمی‌کنند.

از سوی دیگر مدت زمان بارداری یوزپلنگ حدود ۹۰ تا ۹۸ روز است و طبیعتا نیاز به انجام سزارین در صورت وقوع سخت‌زایی در طول مدت این ۹۰ و اندی روز از سوی تیم درمان مد نظر قرار گرفته است. بنابراین در طول این مدت بایستی بخشی از مواد و امکانات مورد نیاز یا همه آن تهیه و تجهیز می‌شد.

ضمن اینکه در مستند پخش شده، هیچ علامتی مبنی بر سخت‌زایی یا حتی شروع پروسه زایمان ماده یوز نشان داده نمی‌شود که لزوم جراحی اورژانسی را نشان دهد.

ایران در طول مدت بارداری هیچ‌گاه معاینه یا سونوگرافی نشد اما چندین روز قبل از زایمان، مسوولان سازمان محیط زیست ایران روز و ساعت دقیق وضع حمل او را اعلام کردند؛ در حالی‌ که تشخیص دقیق روز و ساعت زایمان یک پستاندار که مدت زمان آبستنی متغیر و بین ۹۰ تا ۹۸ روز دارد غیر‌ممکن است.

این مهم، تردید بیشتری در مورد «از پیش برنامه‌ریزی شده بودن سزارین» ایجاد می‌کند.

از ابتدای طرح انتقال یوزپلنگ‌ها از پارک پردیسان به پارک ملی توران نگرانی‌ها درباره دور بودن آنان از امکانات و خدمات دام‌پزشکی خصوصا در شرایط اورژانسی مطرح شد.

نزدیک‌ترین مرکز درمانی دام‌پزشکی و دانشکده دام‌پزشکی به پارک ملی توران حدود ۱۱۳ کیلومتر فاصله دارد، در حالی‌ که زمان رسیدن به این مراکز در محل استقرار قبلی یوزها تنها ۱۰ الی ۲۰ دقیقه بود.

جراحی غیر اصولی

بررسی جزییات فیلم منتشر شده نکات تاسف برانگیزی را از پروسه زایمان سه توله یوز تلف شده نشان می‌دهد که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره شده است.

الف) نبود اتاقی مناسب برای جراحی که دارای میز ویژه، نور مناسب و تهویه صحیح باشد

در مستند دیده می‌شود که جراحی روی میزی پلاستیکی و در فضایی شبیه به یک آغل یا انبار در حال انجام است.‎

ب) استفاده نکردن از امکانات پایه‌ای و حداقلی برای بی‌هوشی و پایش آن

در مستند دیده می‌شود که حتی حداقلی‌ترین امکانات مانیتورینگ بی‌هوشی هنگام جراحی وجود ندارد؛ مثل پالس اکسی‌متر که از تمام داروخانه‌های سطح کشور قابل تهیه است.

از پوشش افراد حاضر در محل می‌توان حدس زد دمای هوای محیط پایین است و در چنین شرایطی، قاعدتا باید از پد گرمایی (هیت پد) برای حفظ دمای بدن ایران استفاده می‌شد.

ج) به کار نبردن اصول جراحی آنتی‌سپتیک

از معرفی اصول جراحی آنتی‌سپتیک به وسیله جوزف لیستر در سال ۱۸۶۷ بیش از ۱۵۰ سال می‌گذرد اما در مورد «ایران»، این اصول رعایت نشدند.

دهه‌هاست که در جهان و ایران، اصول جراحی آسپتیک به معنی استفاده از ابزار و وسایل و تجهیزات استریل برای جراحی در پزشکی و دام‌پزشکی مدنظر قرار می‌گیرد تا سلامت بیمار - انسان یا حیوان - بعد از انجام جراحی تضمین شود.

د) استفاده از تیغ به‌جای دستگاه مو زن

در تمامی کتاب‌های اصول جراحی دام‌پزشکی، استفاده از تیغ شیو برای آماده‌سازی موضع عمل به علت افزایش احتمال عفونت موضع جراحی نهی و توصیه می‌شود موهای ناحیه جراحی و اطراف آن به وسیله دستگاه مو زن (کلیپر) زدوده شود.

دستگاه کلیپر نیز مثل بقیه موارد به سادگی از یک فروشگاه لوازم خانگی یا حتی از یک آرایشگاه قابل تهیه است اما در جراحی ایران به کار گرفته نشد.

ز) نبود میز مناسب برای جراحی

در مستند دیده می‌شود که به دلیل نبود میز مناسب، از افراد حاضر در محل برای نگه داشتن دست و پای ایران استفاده می‌شود.

افزایش تعداد افراد حاضر در محیط جراحی باعث افزایش احتمال بروز عفونت می‌شود؛ به خصوص اینکه نه جراح و نه این افراد از ماسک و کلاه استفاده نکرده‌اند.

لباس مناسب اتاق عمل نیز تنها بر تن جراح است و سایر افراد حاضر در اتاق، با لباس کار عادی‌ خود حضور دارند.

س) استفاده از دست‌کش‌های غیر استریل

در مستند می‌بینیم دست‌کش‌های مورد استفاده به وسیله جراح ظاهرا از داخل یک کیسه نایلونی خارج شده و بدون رعایت اصول پوشیدن دست‌کش استریل، پوشیده می‌شوند.

از ظاهر و شکل دست‌کش‌ها مشخص است که غیر استریل و برای معاینه معمولی‌اند در حالی‌ که می‌شد دست‌کش استریل را از یک درمانگاه با قیمتی ناچیز تهیه کرد.

ظاهرا خبری از ضد عفونی کردن دست قبل از دست کردن دست‌کش نیست.

علاوه بر این موارد، جراح از گان جراحی که لباس مخصوص استریل شده هنگام جراحی است، استفاده نمی‌کند.‎

ط) استفاده نکردن از «شان جراحی» surgical drapes

یکی از اصول اساسی جراحی، ‌شان‌گذاری به معنای ایزوله کردن موضع جراحی از سایر قسمت‌های بدن بیمار است. برای این کار بایستی از پارچه‌های یک‌بار یا چندبار مصرف استریل شده با ابعاد مناسب استفاده کرد؛ به‌طوری‌ که دور تا دور موضع جراحی پوشانده شود اما در مستند دیده می‌شود که جراح یا مسوول تدارکات سایت یوزها فراموش کرده‌اند علاوه بر ست جراحی، تیغ اسکالپل و آنژیوکتی که به همراه خود برای جراحی اورژانسی دارند، بقیه مواد لازم از جمله ‌شان را هم برای مواقع اورژانسی و صحرایی بیاورند.

به نظر می‌رسد لوازم مورد نیاز جراحی در این عمل سزارین وجود ندارد در‌ حالی‌ که این ابزار، قیمتی پایین داشته و در دسترس‌اند.

این موارد نشان می‌دهند «کمبود بودجه یا امکانات» مشکل اصلی نیست بلکه نبود دانش و آگاهی در مورد اصول ابتدایی جراحی منجر به ایجاد مشکل شده است.‎

در مستند دیده می‌شود که به جای‌ شان، از چند عدد گاز، آن‌ هم فقط در قسمت قُدامی و خلفی برش استفاده شده است که همین امر احتمال وقوع عفونت و چسبندگی در داخل محوطه شکمی را افزایش می‌دهد.

ص) بُرش اشتباه سزارین

بر اساس آنچه در مستند می‌بینیم، ظاهرا برش سزارین بر خلاف آنچه در مورد گربه‌سانان توصیه می‌شود، به جای بدنه روی شاخ‌های رحم واقع می‌شود.

ط) عملیات احیای ناقص

در مستند می‌بینیم که عملیات احیا به صورت ناقص و از سوی فرد جراح انجام می‌شود و هیچ فرد آموزش دیده‌ای برای احیای نوزادان در صحنه حاضر نیست.

به علاوه، حداقل امکانات مورد نیاز برای نوزادان مثل هیت پد، محفظه اکسیژن و ... نیز وجود ندارد. در حالی‌ که انتظار می‌رفت برای این سه نوزاد یک دستگاه NICU پرتابل فراهم شود.

این دستگاه، دما و اکسیژن را برای نوزاد فراهم می‌کند و حتی با برق خودرو هم به کار می‌افتد.

ه) در مورد نوع بخیه‌ها و آنتی‌بیوتیک‌های بعد از جراحی اطلاعاتی در دست نیست

در مستند مشخص نیست که در انتهای جراحی از چه مواد بخیه‌ای برای دوختن لایه‌های برش داده شده استفاده می‌شود.

از سوی دیگر اطلاعاتی درباره داروهای بعد از جراحی مثل آنتی‌بیوتیک‌ها، ضددردها و ضدالتهاب‌ها به مخاطب مستند داده نشده است تا در نهایت بتوان تصویری واقعی‌تر از آینده ایران ترسیم کرد. گر‌چه شواهدی مانند نمایی از داروی کتامین در یکی از پلان‌های مستند، نشان دهنده استفاده از آن برای تداوم بی‌هوشی است.

استفاده از چنین دارویی در سزارین‌هایِ طولانی مدت که آنتی دوت (داروی برگشت) هم ندارد، بر زنده‌مانی توله‌ها و ریکاوری خود مادر اثر منفی دارد و وارد بدن جنین هم می‌شود.

داروهایی همچون کتامین چون توانایی عبور از سپر خونی مغزی را دارند قطعا از جفت هم عبور می‌کنند و به جنین‌ها می‌رسند. بنابراین در چنین جراحی‌هایی قاعدتا باید از داروهایی استفاده شود که بسیار کوتاه‌اثر باشند و متابولیسم آن‌ها از آنزیم‌های کبدی اثر نگیرند، چرا که نوزادان حیوانات، آنزیم‌های کبدی محدودی دارند.

اگر ریکاوری مادر از بی‌هوشی سریع رخ می‌داد، امکان اینکه نوزادان را بپذیرد هم افزایش می‌یافت و می‌شد مدت بیشتری نیز صبر کرد.

به نظر می‌رسد مدت زمان بازگشت از بی‌هوشی مادر بسیار طولانی شده و حتی بعد از دو ساعت هم احتمالا ریکاوری کامل نبوده است. نوزادان هم که با توجه به پروتکل بی‌هوشی احتمالا دچار شلی عضلات شده‌اند، نتوانسته‌اند درست از پستان مادر شیر بخورند.‎

موارد ذکر شده در سطور بالا نه یک ارزیابی سخت‌گیرانه بر اساس استانداردهای کشورهای توسعه یافته، بلکه مواردی حداقلی هستند که در حال حاضر در بسیاری از مراکز دام‌پزشکی کشور و از سوی متخصصان جراحی به طور معمول و روتین انجام می‌شوند.

تصاویر و شواهدی که در مستند می‌بینیم، تلف شدن سه یوز را تبدیل به امری کاملا قابل انتظار می‌کند اما زنده ماندن ایران با آن شرایط جراحی، بسیار جای خوش‌وقتی دارد و البته باردار شدن مجدد او، چیزی شبیه معجزه خواهد بود.

فراهم‌آوری همه یا حداقل بخشی از امکانات مورد نیاز موجود در ایران نه نیاز به هزینه آن‌چنانی داشته و دارد و نه چندان مشکل و سخت به نظر می‌رسد.

چنین چشم‌اندازی تنها به برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و اجرای آن به دور از منافع شخصی و بر اساس دانش و علم نیاز دارد.