جنگ اسرائیل و حماس چگونه آینده را تغییر داده است؟
قتلعام صدها اسرائیلی به دست جوخههای مرگ حماس نشان دهنده فروپاشی فاجعهبار استراتژی امنیتی اسرائیل است. این کشور باید بپذیرد مدل قدیمی «بازدارندگی دفاعیاش» مرده است. فارین پالیسی و فارین افرز در گزارشهایی به بررسی چگونگی روند جنگ اسرائیل و حماس و آینده پیش رو در غزه پرداختند.
بنا بر گزارش فارین افرز، وزیران دفاع و اطلاعات اسرائیل مسوولیت خود را پذیرفته و مطمئنا پس از پایان جنگ استعفا خواهند داد اما بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، تاکنون از پذیرفتن مسوولیت فاجعهای که تحت رهبری او رخ داده، خودداری کرده است.
نخستوزیر اسرائیل به مانور دادن میان انحراف و انکار ادامه و وعده «پاسخ پس از جنگ» را میدهد.
دکترین امنیتی اسرائیل
فارین افرز نوشت طی سالها درگیری میان حماس و اسرائیل، مشخص بود قدرت نظامی این گروه در حال افزایش است. از جمله دسترسی به سلاحهای بهتر مانند راکتهایی با برد بالا و مجهز به کلاهکهای بزرگتر، همراه پهپادهایی که از هوا و دریا میتوانند اسرائیل را تهدید کنند.
همچنین آشکار بود که حماس در حال ساخت شبکهای بزرگ و پیچیده از تونلهای زیرزمینی است. در طول هر درگیری، حماس تمام تلاش خود را به کار میبرد تا نیروهای دفاعی اسرائیل را بکوبد و به مناطق اطراف مرز غزه برسد.
اسرائیل هم در این میان توان دفاع ضد موشکی و ضد تونل خود را افزایش داد و در نتیجه عملیاتهای حماس تا قبل از حمله هفتم اکتبر عمدتا با شکست مواجه شدند.
این شکستها با وجود تواناییهای رو به رشد حماس، اسرائیل را متقاعد کرد که استراتژی دفاعیاش کارآمد است.
مقامهای اسرائیلی به این نتیجه رسیدند که تلاش برای نابودی کامل نیروهای حماس بسیار پرهزینه خواهد بود و ممکن است مشکلات خطرناک جدیدی ایجاد کند.
درگیریهای قبلی اسرائیل با حماس از نظر دامنه محدود میماند، معمولا بین چند روز تا چند هفته به طول میانجامید و سرانجام با نوعی آتشبس با میانجیگری مصر، همراه با تحریمهای اقتصادی پایان مییافت.
درگیریهای محدود، همراه با پذیرش ضمنی حکومت حماس در غزه از سوی اسرائیل با هدف نتانیاهو برای تجزیه نظام فلسطین همراستا بود. اسرائیل میتوانست با اجازه دادن به حماس برای حفظ کنترل نوار غزه، تشکیلات خودگردان فلسطین را در کرانه باختری تضعیف کند.
این رویکرد اسرائیل به حماس اجازه داد منابع مورد نیاز خود را برای تبدیل شبهنظامیانش به گروهی بسیار توانمند به دست آورد.
برنامهریزی حماس برای هفت اکتبر
بر اساس گزارش فارین افرز، در این بین حماس از سال ۲۰۱۸ سازماندهی به اصطلاح راهپیماییهای «بازگشت» را آغاز و تعداد زیادی از فلسطینیها را به تجمع در نزدیکی حصار مرزی با اسرائیل تشویق کرد.
حماس جنگجویان مسلح خود را در میان جمعیت معترض پنهان و از معترضان بهعنوان پوششی برای رسیدن به حصار مرزی استفاده میکرد.
این گروه سعی میکرد از این طریق، حملاتی را علیه واحدهای نیروهای دفاعی و شهرهای اسرائیلی در نزدیکی غزه انجام دهد.
ارتش اسرائیل توانست با متفرق کردن جمعیت، هدف قرار دادن رهبران و کشتن صدها نفر در طول چندین ماه، مهاجمان را دفع و از شکستن خط مرزی جلوگیری کند.
با این حال راهپیماییها راه را برای جنگجویان حماس در حمله هفتم اکتبر به خاک اسرائیل آماده کردند.
در هفتههای قبل از کشتار، حماس بار دیگر تجمعات گستردهای را در نزدیکی حصار مرزی شکل داد. همچنین تراکتورهایی به بهانه کارهای کشاورزی و آمادهسازی برای تظاهرات به منطقه مرزی آورده شدند.
حماس در روز هفتم اکتبر از این تراکتورها برای خراب کردن حصار مرزی و باز کردن راه جوخههای مرگ خود استفاده کرد.
آیا اسرائیل واقعا میتواند حماس را نابود کند؟
مقامات اسرائیلی هدف خود را از جنگ، از بین بردن آخرین ردپای حماس تعیین کردهاند؛ نه تنها از بین بردن تاکتیکی سر حماس، بلکه از بین بردن تواناییهای این گروه برای داشتن هر گونه توانایی نظامی یا قضایی در غزه.
فارین پالیسی در گزارشی به تحلیل هدف اسرائیل برای نابود کردن کامل حماس پرداخت و نوشت پیشبینیها برای آنچه در غزه پیش خواهد آمد، نیازمند گذر زمان است.
تهاجم زمینی ارتش اسرائیل به نوار غزه با انبوهی از ساختمانهای بلند متراکم، با نبرد علیه دولت اسلامی (داعش) در موصل عراق طی سال ۲۰۱۶ مقایسه شده است. نبردی که یکی از سنگینترین جنگهای شهری جهان از زمان جنگ جهانی دوم بود. هر چند در حال حاضر شدت عملیات بمباران اسرائیل از شدیدترین حملات هوایی در نبرد ائتلاف تحت رهبری آمریکا در موصل، فراتر رفته است.
فرانک لوونشتاین، فرستاده ویژه سابق وزارت امور خارجه آمریکا در مذاکرات اسرائیل و فلسطین به فارین پالیسی گفت: «در واقع هدف نظامی اسرائیل تنها با بمباران بخش قابل توجهی از غزه قابل دستیابی است.»
نیروهای دفاعی اسرائیل به قصد کاهش تلفات غیر نظامیان، بارها از یک میلیون شهروند شمال غزه خواستهاند این مناطق را تخلیه کنند و هشدار دادهاند هر کسی که بماند «همدست» حماس در نظر گرفته خواهد شد.
بر اساس برآوردهای اسرائیل حدود ۳۵۰ هزار غیرنظامی در غزه باقی ماندهاند. برخی از آنها برای جابهجایی خیلی پیر یا بیمار هستند. بعضی دیگر میترسند هرگز اجازه بازگشت به خانههایشان را پیدا نکنند.
کسانی که به جنوب گریختهاند نیز همچنان در معرض بمباران قرار دارند زیرا حملات هوایی اسرائیل سراسر نوار غزه را هدف گرفته است.
ماهها، نه هفتهها
فارین افرز در گزارش خود نوشت از آنجایی که اسرائیل عملیات زمینی را در مقیاس بزرگ در غزه آغاز میکند، بسیار مهم است بدانیم شکست سریع حماس غیرممکن خواهد بود.
بر خلاف اکثر عملیاتهای قبلی اسرائیل از زمان جنگ اول لبنان در سال ۱۹۸۲، این کشور به یک کمپین طولانی برای تخریب، انزوا و ریشهکن کردن حماس در غزه نیاز دارد.
این کمپین برای دستیابی به نتایج پایدار باید شامل تلاشهای دیپلماتیک، اطلاعاتی، حقوقی و اقتصادی باشد و مورد تایید شرکای منطقهای و بینالمللی قرار بگیرد.
بنابراین اسرائیل نمیتواند کارزار کنونی خود علیه حماس را از عملیاتهای قبلی در غزه الگوبرداری کند. در عوض، استراتژیستهای اسرائیلی باید از درگیریهای طولانیتر تاریخ اسرائیل از جمله جنگ استقلال ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۹، جنگ فرسایشی ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ و عملیات سپر دفاعی در سال ۲۰۰۲ الهام بگیرند.
البته باید در نظر داشت پارادایم جنگ طولانی مشکلات خاص خود را دارد. برای مثال جنگ طولانی اسرائیل در لبنان حکایت هشداردهندهای به همراه داشت. این عملیات که در سال ۱۹۸۲ با نابودی موفقیتآمیز سازمانهای مسلح فلسطینی در لبنان و اخراج یاسر عرفات، رهبر فلسطینی از بیروت آغاز شد، اسرائیل را به باتلاق لبنان کشاند و وارد جنگ طولانی با حزبالله کرد. این جنگ عملا تا عقبنشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ ادامه یافت.
این میراث، بخش اعظم منطق رویکرد مناقشه محدود با غزه و بیمیلی اسرائیل را برای انجام عملیاتهای زمینی گسترده و تعیینکننده در دو دهه گذشته توضیح میدهد.
جبهههای دیگر
فارین افرز نوشت اسرائیل باید به موازات عملیات غزه، طبق یک استراتژی دفاعی قوی برای خنثی کردن همه تهدیدات وارد عمل شود.
حلقههای ترور تهران در اطراف اسرائیل، دیر یا زود و مطمئنا قبل از تلاش جمهوری اسلامی برای تبدیل شدن به یک قدرت مجهز به سلاح هستهای باید از بین برود.
جمهوری اسلامی در حال انجام جنگی چند جانبه علیه اسرائیل از عراق، لبنان، سوریه، یمن و همچنین از داخل جمعیت فلسطینی در کرانه باختری است و تهدید نیروهای تروریستی نیابتیاش نیز افزایش یافته. بنابراین اسرائیل باید مقابله با «محور مقاومت» ایران را به بالاترین اولویت ملی در سالهای آینده تبدیل کند.
شکست حماس چه معنایی دارد؟
تعیین معنای شکست حماس از سوی اسرائیل مهم است. فراتر از شکست نظامی و پایان دادن به حکومت حماس در غزه، اسرائیل باید قدرت حماس را در ابعاد دیگر مورد توجه قرار دهد.
ریشهکن کردن این گروه بهعنوان یک جنبش ایدئولوژیک و اجتماعی که اکنون در جامعه فلسطین نفوذ عمیقی دارد، مهمتر از در هم شکستن آن در میدان جنگ است.
به نوشته فارین افرز، باید با ایدئولوژی و روایتهای رادیکال حماس که تهدیدی برای کشورهای عربی میانهرو و اسرائیل است، با اتحاد صداهای محلی و منطقهای مقابله شود.
به عبارت دیگر، اسرائیل باید راهکاری برای گردهم آوردن طرفهای فلسطینی و منطقهای برای ایجاد راهحلی پایدار پیدا کند.
غزه جدید، اسرائیل جدید
زمانی که اسرائیل به اهداف نظامی خود در برابر حماس دست یافت، باید با مسایل بزرگتری مقابله کند. اولین مورد، چگونگی تثبیت غزه است.
اسرائیل نمیتواند حکومت در غزه را به عهده بگیرد چون دولت باید مسوولانه عمل کند و به طرفهای ذینفع و شرکا اجازه دهد نیازهای مردم غیرنظامی فلسطین را تامین و از ظهور مجدد تهدیدات تروریستی جلوگیری کنند.
به گفته فارین افرز، حمایت شرکای جهانی و منطقهای اسرائیل از تشکیل یک دولت میانهرو، قانونی و مسوولانه فلطسطینی در غزه حیاتی خواهد بود. این شرکا شامل کشورهای حاشیه خلیج فارس و اعضای «پیمان ابراهیم» و شرکای منطقهای قدیمیتر اسرائیل مانند مصر و اردن هستند.
در اصل غزه باید در نهایت به وسیله شهروندان غزه و فلسطینیهای توانمندی اداره شود که از حمایت منطقهای و بینالمللی و همچنین نظارت دقیق برای جلوگیری از تجدید حیات تروریسم برخوردارند.
عربستان سعودی و قطر
حمله حماس ضربه بزرگی به تلاشها برای عادیسازی روابط بین تلآویو و ریاض وارد کرد. اگرچه احتمال پیشرفت رسمی و قابل توجه مذاکرات عادیسازی همزمان با وقوع جنگ بسیار کم است اما عربستان سعودی همچنان یک بازیگر مهم در کمک به شکلدهی آینده غزه و روابط اسرائیل و فلسطین است.
به نوشته فارین افرز، نقش قطر باید محدود باشد. این کشور میلیاردها دلار را برای حماس به منظور ساختن «ارتش تروریستی»اش فراهم کرده است.
قطر همچنین از طریق نفوذ قدرتمند شبکه الجزیره در سراسر جهان عرب از اهداف حماس و میزبانی از رهبری سیاسی حماس در دوحه حمایت کرده است.
تشکیلات خودگردان
در حالی که تشکیلات خودگردان فلسطین علاقهای به اداره غزه ندارد، رهبران عرب و غربی اصرار دارند بخشی از پایان بازی غزه باشد.
جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا نیز امیدواری خود را برای «راهحل دو کشوری» ابراز کرده است اما در شرایط فعلی این چشمانداز دور از دسترس به نظر میرسد.
فارین افرز نوشت چنین چشماندازی با وجود اعضای دست راستی دولت فعلی اسرائیل که تشکیلات خودگردان را عامل ترور میدانند، همخوانی کمی دارد.
جنگ در خانه
اسرائیل برای بازیابی تعادل در وضعیت دفاعی خود به یک روند طولانی و دردناک نیاز دارد. اگر این کشور تزلزلناپذیر به وظایف اساسی خود متعهد نشود، به زودی ممکن است خود را در بحران وحشتناک دیگری بیابد.
انرژی وحدت ملی که پس از حملات حماس این کشور را گرد هم آورده است، نویدبخش رویارویی موفقیتآمیز اسرائیل با چالشهاست.
آمی آیالون، مدیر سابق شینبت به فارین پالیسی گفت: «ما میخواهیم دولت اسرائیل را امن و بدون از دست دادن هویتش بهعنوان یک دموکراسی یهودی ببینیم. این تنها مفهوم قابل قبول است زیرا در غیر این صورت ما یک دولت آپارتاید ایجاد کرده و هرگز امنیت نخواهیم داشت.»