یک سالگی خیزش و فشار بر خانوادههای کشتهشدگان؛ سنگ مزارهایی که در امان نیستند
فشار حکومت بر خانوادههای دادخواه تنها به احضار، زندانی کردن، بازداشت، ضرب و شتم و حصر خانگی محدود نیست. حتی سنگ مزار کشتهشدگان هم از دست ماموران امنیتی در امان نبودهاند.
عفو بینالملل در گزارشی در ۳۰ مرداد ماه از تخریب مزار دستکم ۲۲ تن از قربانیان اعتراضات سال گذشته از ۱۷ شهر ایران خبر داد.
تخریب سنگ مزارها از شکستن شیشه، تا پاک کردن نمادهای جنبش زن، زندگی، آزادی و هر نماد آزادیخواهانه، شکستن و خط انداختن سنگ صورت کشتهشدگان، تخریب گلکاریها و درختهای اطراف سنگ مزارها، پاشیدن قیر و نوشتن شعارهایی در حمایت از حکومت، دیوار کشیدن و نصب دوربینهای امنیتی، پاک کردن کلمه شهید از مزار کشته شدگان، تهدید به با خاک یکسان کردن و دزدیدن استخوانهای کشته شدگان و دفن آنها در جایی دور از دسترس خانواده بوده است. تخریبی که البته کودک و نوجوان و بزرگسال هم ندارد.
تصویر مشترک سنگ مزار تعدادی از معترضان، تفنگی است که به کبوتری شلیک میکند و صدها کبوتر از بالهای او به پرواز در میآیند و در کنار آن زن، زندگی، آزادی حک شده است:از جواد حیدری، مهندس ۴۰ساله کشته شده در قزوین گرفته تا عرفان رضایی نوایی، معترض ۲۱ساله کشته شده در آمل و ابولفضل آدینهزاده نوجوان ۱۷ساله کشته شده در مشهد و همچنین برخی دیگر از کشته شدگان.
بعد از نصب سنگ مزار جواد حیدری، ماموران امنیتی فشار زیادی بر خانواده آنها میآوردند تا سنگ مزار را تعویض کنند. خانواده در مقابل این فشار مقاومت کرد و بهایش را با زندان و بازداشتهای متعدد داد.
فاطمه حیدری، خواهر او، درباره این فشارها شانزدهم فروردین ماه در حساب توییترش نوشت: «صمد حکمیان، بازپرس شعبه پنج دادسرای قزوین، پس از بازداشت خانوادهام به پدرم گفته یا سنگ را بردار یا میاندازمت زندان. بعد از مقاومت پدر، پیرمرد هفتادساله و برادرانش بازداشت میشوند.»
گلی حسینی، مادر ابوالفضل آدینهزاده، نوجوان ۱۷سالهای که در اعتراضات مشهد با شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد، ۱۸ خرداد، در صفحه اینستاگرام خود از تخریب بخشی از مزار فرزندش خبر داد و نوشت: «درست ۹ روز مانده به تولد پسرم جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، شیشه مزار پسرم و گوی سنگ مزار پسرم رو شکستند. هفته گذشته در بیدادگاه جمهوری اسلامی حضور پیدا کرده بودیم و یکی از مواردی که بازگو کردند این بود که چرا شعار «زن، زندگی آزادی» و «مرد، میهن، آبادی» را روی مزار نوشتهاید، ما هم گفتیم هیچگونه عنوان مجرمانهای ندارد و قانونی نمیتوانید برای سنگ مزارش به ما فشار بیاورید، اما حالا میبینیم که شکستند چون حقیرند. بشکنید ما دوباره میسازیم، نه یک بار بلکه هزاران بار.»
فشار برخانواده مهسا ژینا امینی هم تنها بازداشت، احضار و دادگاهی کردن نبوده، روز ۳۱ اردیبهشت، اشکان امینی برادر مهسا با انتشار یک استوری از شکسته شدن شیشه سنگ مزار خواهرش خبر داده و گفته بود این دومین باری است که به سنگ مزار مهسا ژینا امینی خسارت وارد میشود. او نوشته بود: «شیشه سنگ مزارت هم اذیشون میکنه، هزار بار بشکن، ما باز درستش میکنیم، ببینیم کی خسته میشه.»
اشکان امینی، دوم خردادماه در صفحه اینستاگرام نوشت: «دو روز پس از شکستن شیشه بزرگ سنگ مزار ژینا، نیروهای امنیتی شیشههای کناره و بالا و تاج سنگ مزار او را نیز شکستند. مژگان افتخاری مادر مهسا امینی استوری پسرش را در صفحه اینستاگرام خود بازنشر کرد و نوشت: «با این کارها کمبود و کوچکی خود را نشان میدهند.»
زهرا سعیدیان جو ۱۹ خردادماه با انتشار ویدیویی در صفحه اینستاگرامش گفت افراد ناشناس شبانه و مخفیانه سنگ مزار برادرم را تخریب کردند. کلمه شهید را از روی سنگ مزار او حذف کردند. او نوشت: «با مخدوش کردن سنگ مزار برادرم تنها به ما نشان دادید که نباید سکوت پیشه کنیم. میلاد سعیدیان جو جوان ۲۶سالهای بود که ۲۵ آبان ماه در جریان اعتراضات مردمی در ایذه به ضرب گلوله ماموران امنیتی کشته شد.»
در اردیبهشتماه، ویدیوهایی از تخریب سنگ مزار زانیار ابوبکری بیرون آمد. واژه شهید را از کنار نامش حذف کردند. زانیار جوانی ۲۰ساله بود که سه ماه پس از جشن عقدش، روز پنجم آبان با تیراندازی ماموران حکومتی در مهاباد، کشته شد. ماموران در اقدامی مشابه عنوان شهید را از قبر آزاد حسینپور جوان کشته شده در مهاباد پاک کردند.
بیش از هفتاد کودک و نوجوان در جریان اعتراضات زن، زندگی، آزادی کشته شدند. از هستی نارویی هفتساله که چند روز قبل از رفتن به کلاس اول دبستان با شلیک پوکه گاز اشکآور در نماز جمعه خونین زاهدان کشته شد تا کیان نهساله و کودکان و نوجوانان کرد و امیرعلی موسی کاظمی دوساله.
ماهمنیر مولاییراد، مادر کیان پیرفلک، کودکی که با شلیک نیروهای حکومتی در شامگاه ۲۵ آبان ماه گذشته در ایذه کشته شد، هفدهم فروردین ماه در اینستاگرامی که بعد از کشته شدن پسرعمویش و حصر خانگی از دسترس خارج شده، نوشت که شبانه اقدام به نوشتن شعارهایی در حمایت از خامنهای بر سر مزار فرزندش کردهاند. او گفت:
«کودک معصومم از نامت میترسند، حتی از سنگ قبرت هم میترسند.»
سی خردادماه مادر امیرعلی موسی کاظمی کودک دو سالهای که دوازده اسفند سال گذشته با اصابت گلوله مأمورین حکومتی به خودروی آنها کشته شد با انتشار پستی در اینستاگرامش از شکستن شیشه سنگ مزار فرزندش خبر داد. نسیم باقری نوشت: «دیدم شیشه مزار پسرم را شکستند. دو تا آجر هم کنارش برایمان یادگاری گذاشتند.»
بیست و دوم تیرماه تصایری از تخریب سنگ مزار کاروان قادر شکری، نوجوان کشتهشده در اعتراضات پیرانشهر منتشر شد. کاروان قادر شکری تنها ۲۷ روز پس از تولد ۱۵ سالگیاش در اعتراضات پیرانشهر کشته شد.
دیوارکشی در اطراف مزار کشتهشدگان
۳۰ شهریور سال گذشته اعتراضات در مقابل فرمانداری آمل در جریان بود. زن جوان و معترضی در حال فیل گرفتن از اعتراضات، فریاد میزد: «نترسید، نترسید» اما او مهلت نیافت که جملهاش را کامل کند. او با شلیک اسلحه یک مامور سپاه از داخل فرمانداری به سرش کشته شد. او مرگ خود و جمله ناتمامش را فیلم گرفت. جملهای که ادامهاش ما همه با هم هستیم بود. اما او دیگر در میان ما نیست. او غزاله چلابی، ورزشکار و کوهنورد سی و سه ساله، اهل آمل بود. غزاله پیش از قتلش، دوبار فرم اهدای اعضای بدن در صورت مرگ مغزی را پرکرده بود. خانوادهاش اعلام کردند میخواهند اعضای بدن او را اهدا کنند اما ماموران اجازه ندادند و گفتند با این کار او اسطوره میشود. روبه روی مزارش دیوار بلندی کشیدند و دوربینهای مداربسته نصب کردند، تا مانع حضور مردم شوند. در روز تولدش تمام خیابانهای اطراف مزار او را با موانع بتنی بستند. فاطمه مجتبایی، مادرش در واکنش به تمام این محدودیتها در ایسنتاگرامش نوشت: «اگر دور مزار دخترم دیوار برلین هم بکشید باز مردم میآیند. غزاله در قلب و عمق جان مردم شهرم، وطنم و تمام دنیا جا گرفته و کسی نمیتواند او را از ذهن مردم پاک کند.»
۳۱ مرداد ماموران امنیتی در اطراف آرامستان موقوفه الجواد نوشهر دیوار کشیدند، جایی که مزار کشته شدههایی مانند حنانه کیا، حسین علی کیا و محمدرضا بالی لاشک در آن قرار دارد. معصومه آذری مادر حنانه که از ششم شهریور در بازداشت است، در آن روز با انتشار پستی در اینستاگرام از دیوار کشی حکومت دور مزار دخترش خبر داد و گفته بود شما بویی از انسانیت نبردهاید. حنانه کیا، ۲۳ ساله، ۳۰ شهریور در نوشهر به ضرب گلوله کشته شد. او را به عروس ایران میشناسند زیرا قبل از قتلش عقد کرده بود.
خط انداختن و شکستن تصویر معترضان و آتش زدن قبر
لیلا مهدوی، مادر سیاوش محمودی، دوم مرداد با انتشار ویدیوی تخریب سنگ مزار پسرش در حساب اینستاگرامش نوشت: «خراب کردن سنگ مزار، یکی از کثیفترین کارهاست که جمهوری کثیف اسلامی انجام میدهد. امروز وقتی سر مزار فرزندم رفتم و دیدم صورت سیاوش خط انداختی به حماقت و نادان بودنتان خندیدم… و به بزرگمرد بودن و نامدار بودن فرزندم افتخار کردم.»
سیاوش محمودی، جوان ۱۷ سالهای بود که در ۳۰ شهریور در محلهی نازیآباد با شلیک نیروهای حکومتی به پشت سرش کشته شد. تنها تخریب سنگ مزار نبود. دوم شهریور، ماموران امنیتی به خانه او حمله کردند و بعد از تفتیش خانه برخی از لوازم شخصی از جمله تلفن همراه او را توقیف کردند. او چهارم شهریور برای دادخواهی خون فرزند نوجوانش به دادسرای اوین احضار شد.
هفدهم مردادماه ژیلا زهرا خاکپور مادر علی سیدی، با انتشار تصاویری از تخریب مزار پسرش نوشته بود: «الان از سنگ مزارت چی میخوان؟ علی سیدی تنها یک ماه از ۲۵ سالگیاش در چهارم آبان با شلیک نیروهای امنیتی از فاصله نزدیک در پرند کشته شد.»
خواهر بهنام لایقپور، یکی دیگر از کشتهشدگان خیزش سراسری، سیزدهم آبان از تخریب مزار برادرش خبر داد. او در پستی اینستاگرامی با نشان دادن پوکههای برجای مانده از تیراندازی ماموران در محدوده مزار و محل برگزاری مراسم چهلم برادرش گفت: «دیروز در مراسم چهلم بهنام ماموران با تیراندازی به ما اجازه برگزاری مراسم را نمیداند. ماموران سنگ مزار بهنام را شکستند و ما تکههای آن را در باغ پیدا کردیم. ما نمیگذاریم خون بهنام پایمان شود. بهنام لایقپور معترضی بود که ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در سبزهمیدان رشت به ضرب گلوله ماموران امنیتی جان باخت. او اولین کشته اعتراضات در شهر رشت بود.
محمد هاشمی پسر عموی مجید هاشمی روز ۱۸ خرداد در توییتر خود نوشت: «نیروهای امنیتی خانواده مجید کاظمی را تهدید کردند که حق ندارند در روز تولد مجید بر سر مزار وی بروند. نیروهای امنیتی یک شب قبل از تولد او به قبرستان رفتند و مزار او را آتش زدند. به خانواده مجید کاظمی اجازه نصب سنگ مزار بر مزار پسرش را نمیدهند. خانواده روی مزار او گل کاشتند و روز بعد نیروهای امنیتی گلها را با خاک یکسان کردند.»
مجید کاظمی، «صالح میرهاشمی» و «سعید یعقوبی»، سه متهم پرونده موسوم به «خانه اصفهان»، بدون دسترسی به دادرسی عادلانه و با وجود مخالفتهای عمومی، اعتراض وکلا، حقوقدانان و نهادهای حقوقبشری ۲۹در اردیبهشت اعدام شدند. خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه یک روز قبل از اجرای حکم اعدام آنها، از توقف آن خبر داده بود. به خانوادههای آنها اجازه برگزاری مراسم ختم داده نشد و پیکر آنها، بدون حضور خانواده در قبرستانهای دورافتاده توسط نیروهای امنیتی به خاک سپرده شد.
تهدید به محو کردن سنگ مزارها
بیست و سوم مردادماه، امیر شهیدینژاد پدر مهرشاد شهیدی نژاد در صفحه اینستاگرامش نوشت: «دادستانی اراک به او گفته تا کنون با خانواده شما راه آمدهایم و مزار پسر ضد انقلابت را خراب نکردیم. اگر به جمع کردن مردم در قرستان ادامه دهی، نشانی از مزار پسرت باقی نمیگذاریم.» او همچنین از تخریب سی درخت کهنسال در اطراف مزار پسرش خبر داده بود. مهرشاد شهیدی، سرآشپز و دانشجوی بیستساله در چلهم مهسا با ضربات باتوم در خیابان ملک کوچه رضوان در اراک کشته شد.
شرمین حبیبی، همسر فریدون محمود، ۳۲ ساله، پدر یک پسر که با شلیک مستقیم بیش از ۲۰۰ گلوله ساچمهای و دو گلوله جنگی توسط نیروهای پلیس ضدشورش در ۲۸ شهریور در سقز کشته شد، درباره تهدیدهای نیروهای امنیتی گفته بود: «وقتی فریدون را دفن کردیم هنوز خون از بدنش میآمد. نیروهای امنیتی چندین بار مرا تهدید کردند که اگر به صحبت ادامه بدهم، جسد شوهرم را بیرون آورده و در جایی که خدا هم نمیداند دفن میکنند و تا آخرعمرم حتی نمیتوانم مزارش را پیدا کنم و سر مزارش بروم.»
خانواده سپهر اعظمی نیز خبر دادند درختی که خانواده محمدمهدی کرمی بر مزار سپهر کاشته بودند، شکسته شده است. سپهر اعظمی در وقایع چهلم حدیث نجفی در کرج با شلیک گلوله کشته شد و محمدمهدی کرمی، نیز در ارتباط با اعتراضهای همین روز با اعترافات اجباری و بدون دسترسی به وکیل و محاکمه منصفانه در ۱۷ خردادماه اعدام شد.
قبر یلدا آقافضلی دیگر کشته اعتراضات تاکنون پنج بار تخریب شده است. او معترض ۱۹ سالهای بود که روز چهارم آبان با خشونت شدید نیروهای امنیتی در خیابان انقلاب دستگیر شد، درباره نحوه دستگیریاش گفته بود: «چهل مامور به سمتش حمله کردهاند، یکی از آنها نزدیک بوده او را با موتور زیر بگیرد. بعد او را روی زمین کشیدهاند و چنان دستهایش را با دستبند بستهاند که رگهایش را حس نمیکرد.» او در ۱۵ آبان از زندان قرچک آزاد شد و در پیامی صوتی به دوستانش گفت که با وجود فشارهای بازجویانش، هرگز ابراز پشیمانی نکرده. او گفته بود که در زمان بازداشتش در زندان به شدت مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته است. یلدا هنگام آزادی از زندان و در اغلب ویدیوها و عکسهایش هفت پیروزی را نشان میداد. پنج روز پس از آزادی، یک شب خوابیده و بیدار نشده است. روی سنگ قبرش هفت پیروزی را حک کرده بودند. هفتی که سه بار توسط نیروهای امنیتی پاک شد و بعد به تخریب صورتش اقدام کردند. پدرش در واکنش به تخریبها گفت این حقارت آنها و بزرگی یلدا را نشان میدهد. بر روی سنگ قبرش نوشتهاند: «هیچ وقت زنجیر را باور نکرد.»