آفانتزیا؛ وقتی تصویری در ذهن نقش نمیبندد
سایت کانورسیشن مطلبی منتشر کرده است درباره عارضهای در افراد که موجب میشود قادر به تصویرسازی ذهنی نباشند یا توانایی آنان در این کار محدود باشد. ترجمهای از این مقاله را در ادامه میخوانید.
وقتی از بقیه بخواهید چشمانشان را ببندند و به غروب آفتاب فکر کنند، بیشتر آدمها میتوانند تصویری از خورشید در افق ببینند؛ برخی ممکن است جزییاتی جاندار، مانند رنگهای در هم آمیخته را هم تصور کنند و برخی هم شاید تصویری مبهم در ذهنشان نقش ببندد که جزییات پرآبوتابی ندارد. اما نتیجه یک پژوهش جدید نشان میدهد افرادی هم وجود دارند که هیچ تصویر ذهنیای در ذهنشان نقش نمیبندد.
غیاب تصویرسازی ذهنی، «آفانتزیا» نامیده میشود و افرادی که به آن مبتلایند اغلب از شنیدن اینکه دیگران تصاویری را با چشم ذهنشان میبینند، شگفتزده میشوند. برخی از آنها حتی میگویند وقتی دیگران از «چشم ذهن» حرف زدهاند، آنان فکر کردهاند که استعاری سخن میگویند!
از آنجا که فرآیند ذهنی درونی یک انسان برای دیگران آشکار نیست، به اشتباه افتادن در این باره که ذهن همه یکجور کار میکند معمول است.
طبق اعداد و ارقام، دستکم چهار درصد مردم جهان به آفانتازیا دچارند.
افرادی که به آفانتزیا مبتلایند میگویند قدرت تجسم تصاویر بصری را ندارند و ۹۷ درصد آنان هم از دستکم یک مشکل مشابه دیگر مثلا عدم توانایی در تصور برخی صداها و طعمها سخن میگویند.
توانایی تصویرسازی روزمره
تصاویر ذهنی در فرآیند شناختی روزمره نقش دارند؛ مثلا تصاویر دیداری و مکانی نقش مهمی در خاطرات اتوبیوگرافیک بازی میکنند.
نتایج یک پژوهش پیشین نشان میدهد افرادی که قادر به تجسم جاندار اشیا و صحنهها هستند میتوانند خاطرات خودشان را هم سریعتر و با جزییات بیشتری به یاد بیاورند.
اما افرادی که به آفانتزیا دچارند، گرچه قادرند خاطرات شخصیشان را به یاد بیاورند اما جزییات آنها کم و قدرت تجربی آن، به رغم اهمیت وقایع و تنیدگی آنها به زندگی شخصیشان، کمجانتر است.
تصاویر ذهنی همچنین در هنگام خواب دیدن حضور دارند و جالب اینکه ۶۰ درصد افرادی که به آفانتزیا دچارند میگویند که خواب میبینند و در خوابهایشان تصاویر ذهنی وجود دارد اما کیفیت تجربی آنها در خواب دیدن با افرادی که توانایی تصویرسازی ذهنی معمول دارند، متفاوت است.
این نکته که افراد مبتلا به آفانتزیا میتوانند در خواب تصاویر ذهنی ببینند حاکی از آن است که آفانتازیا میتواند کمبود تصاویر ذهنی در هنگامی باشد که فرد بیدار و آگاه است اما نمیتواند تصویر ذهنی احضار کند یا به عبارت دیگر آوردن مشکل بیشتر هنگامی است که فرد قصد میکند تصویرسازی ذهنی داشته باشد.
تصویر و خوانش
بسیاری از مردم همچنین از تصاویر ذهنی در حین خواندن بهره میگیرند و هنگام خواندن، الگوهای ذهنی ایجاد میکنند که کمک میکند معنای واژگان و جملهها را بفهمند. تحقیقات نشان میدهد انسان این الگوها را با استفاده از تصاویرسازی ذهنی ایجاد میکند.
به نظر میرسد آفانتزیا بر توانایی افراد برای ساختن الگوهای ذهنی در هنگام خواندن هم تاثیر میگذارد. طبق یک تحقیق، هنگام خواندن توصیفات صحنههای ترسناک، افراد مبتلا به آفانتزیا واکنش احساسی و جسمی کمتری دارند که نشان میدهد توانایی تصویرسازی آنان از باقی افراد ضعیفتر است.
مثلا وقتی کلمات مرتبط با تجارب حسی مثل دیدن یا بوییدن را میخوانیم، بخشهایی از مغز که مسوول چنین احساساتی است هم فعال میشود؛ اگرچه در حال حاضر تحقیقی در این باره که آیا این درباره افراد مبتلا به عارضه آفانتزیا هم صدق میکند یا نه، وجود ندارد.
حالات مختلف
افراد مبتلا به آفانتزیا همیشه غیاب تصویرسازی ذهنی را مورد منفی قلمداد نمیکنند و برخی حتی موفقیتشان در حوزههایی مثل علوم و ریاضیات را مدیون همین عارضه میدانند.
افراد مبتلا به آفانتزیا همچنین در حوزههای خلاق مثل هنرهای بصری یا نوشتن حضور دارند چون غیاب تصاویر ذهنی به معنی عدم تخیل نیست.
چندی پیش دانشگاه گلاسکو در اسکاتلند، نمایشگاهی با آثار هنرمندان مبتلا به آفانتزیا و هنرمندان هایپرفانتزیا (افرادی با توانایی تصویرسازی زنده و جاندار) برگزار کرده بود.
شناسایی عوارضی مثل آفانتزیا به محققان کمک میکند تا بفهمند «حالات شناختی» گوناگونی وجود دارد. برای برخی افراد، فکر کردن ممکن است شامل تجارب حسی آگاهانه و ناآگاهانه باشد. برای برخی دیگر، یا آنانی که آفانتزیا دارند، فکر کردن شامل دسترسی به واقعیت (فکت) است.
آفانتزیا نشان میدهد در توانایی شناختی افراد تنوع وجود دارد و بهرغم فرضیاتمان، مغز همه ما انسانها به یک شکل کار نمیکند.
تحقیقات درباره آفانتزیا تازه در آغاز راه است اما این امید وجود دارد که راهی به سوی درک بهتر ذهن انسان باشد.