پایان سیاسیترین و پرحاشیهترین سال فوتبال ایران
احسان اکبری سال ١۴٠١؛ پرحاشیهترین و حتما سیاسیترین سال تاریخ فوتبال ایران. سال گره خوردن ششمین حضور ایران در جام جهانی به نام مهسا امینی و زیر سایه سنگین خیزش انقلابی مردم. سالی که با شکست شاگردان اسکوچیچ برابر کرهجنوبی آغاز شد و با بازگشت قلعهنویی به تیم ملی به پایان رسید.
به ابتدای سال برگردیم و چند روز پس از باخت مقابل کره جنوبی.
مشهد، دیدار ایران لبنان؛ مسابقهای که به دلیل برخورد وحشیانه نیروهای امنیتی با زنانی که میخواستند بازی را در ورزشگاه تماشا کنند، حسابی جنجالی شد. جنجالهایی که البته نه فدراسیون فوتبال را پاسخگو کرد و نه فیفای جیانی اینفانتینو را.
هرچند عدم موضعگیری جدی بازیکنان تیم ملی علیه برخوردهای زننده با زنان در مشهد پایهگذار واکنشهایی بی سابقه در تاریخ فوتبال ایران شد؛ قهر مردم با تیم ملی.
شهریور ماه، روی کار آمدن دوباره مهدی تاج و بازگشت کارلوس کیروش؛ آخرین حربه جمهوری اسلامی برای جلوگیری از یک آبروریزی در سیاسیترین گروه جام جهانی بود.
اولین اردوی تیم ملی با کیروش در اتریش همزمان شد با کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد و آغاز خیزش انقلابی مردم علیه جمهوری اسلامی.
روزهایی تاریخی که در آن خبری از همراهی ملیپوشان با معترضان نبود تا مردمی بودن بازیکنان به شکل جدی زیر سوال برود و به نوعی از قهر ملی منجر شود؛ قهری که تا آنجا پیش رفت که برخی در شبکههای اجتماعی تیم فوتبال ایران را تیم جمهوری اسلامی میخواندند نه تیم ملی.
اوج گرفتن اعتراضات سراسری در ایران و همراهی ایرانیان خارج از کشور با خیزش علیه جمهوری اسلامی، حکومت را به واکنش جدی برای مقابله با بحران برگزاری جام جهانی در قطر واداشت؛ از یک سو جهان شاهد همدستی قطر با جمهوری اسلامی برای جلوگیری از حضور خبرنگاران ایرانی حاضر در رسانههای آزاد مانند ایران اینترنشنال بود و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی مشغول اعزام صدها نفر از عوامل حکومتی به قطر برای کنترل اوضاع در دوحه.
ورود تیم ملی به دوحه اما کافی بود تا کابوس جام جهانی برای جمهوری اسلامی رقم بخورد. نام مهسا امینی بارها در ورزشگاه فریاد زده شد و نشستهای خبری به خوبی نشان داد، صدای مردم ایران به گوش رسانههای بینالمللی رسیده.
از طرف دیگر در زمین چمن هم شاگردان کیروش سنگینترین شکست تاریخ فوتبال ایران در جام جهانی را برابر انگلستان متحمل شدند.
پیروزی تیم ملی برابر ولز اما همراه شد با انتشار تصاویری عجیب از خیابانهای ایران؛ تصاویر نیروهای سرکوبگری که برای چند ساعت از کشتن و زخمی کردن مردم معترض دست برداشتند و به ساز فرماندهان خود رقصیدند.
بازی سوم، سیاسیترین بازی تاریخ جام جهانی بود و برای شاگردان کیروش، بازی مرگ و زندگی. ایران در صورت مساوی برابر امریکا میتوانست برای اولینبار از گروه خود در جام جهانی صعود کند. اتفاقی که نیفتاد تا مردم، خوشحال از باخت نمایندگان جمهوری اسلامی به خیابان بیایند و در اتفاقی بیسابقه شکست تیم کشورشان در جام جهانی را جشن بگیرند.
ناکامی دستگاه مفصل پروپاگاندای جمهوری اسلامی در جام جهانی آنقدر برای حکومت سنگین بود که در بندرانزلی دست به جنایت زد. مهران سماک، جوانی که تنها جرمش بوق زدن در ماشین از سر شادی پس از حذف تیم ملی در جام جهانی بود، همان شب به ضرب گلوله ماموران کشته شد.
حالا در روزهای پایانی سال ١۴٠١ امیر قلعهنویی دوباره سرمربی تیم ملی شده.
او به خوبی میداند خودش و شاگردانش باید در سال جدید در دو جبهه بجنگند؛ هم در زمین، برابر رقبای قدرتمند آسیایی و هم در بیرون زمین برای به دست آوردن قلبهای شکسته مردم.