سجادی تایید کرد؛ پیگیری توماس باخ باعث شد کسی با الناز رکابی برخورد نکند
حمید سجادی، وزیر ورزش و جوانان دیشب در یک برنامه تلویزیونی بدون اشاره به نام الناز رکابی، مدعی شد قهرمان سنگنوردی زنان ایران خودش از مسابقه بدون حجاب عذرخواهی کرده و پس از ورود به ایران درخواست دیدار با وزیر را داشته است.
الناز رکابی، قهرمان سنگنوردی ایران در هفتههای شروع اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی در فینال مسابقات قهرمانی سنگنوردی آسیا در کره جنوبی بدون حجاب اجباری شرکت کرد.
پس از این خبرهای مختلفی درباره فشارها و تهدیدهایی که برای الناز رکابی و خانوادهاش وجود دارد، منتشر شد؛ از جمله حبس در سفارت ایران در سئول، تهدید برای عذرخواهی و همچنین حبس همراه با خانواده در هتل المپیک.
رکابی یک روز پس از ورود به ایران، با حمید سجادی دیدار کرد. اطلاعرسانیهای پیدرپی درباره وضعیت الناز رکابی در ایران منجر به حمایتهای بینالمللی از او شد. از جمله تماس تلفنی توماس باخ، رییس کمیته بینالمللی المپیک.
شب گذشته حمید سجادی، وزیر ورزش تایید کرد که پیگیریهای شخصی توماس باخ رییس کمیته بینالمللی المپیک باعث شده که برخوردی با الناز رکابی نشود: «زنگ زد به ورزشکار ما که اوضاع چطور است؟ گفتهاند در ایران با شما فلان رفتار شده.»
سجادی مدعی شد قهرمان سنگنوردی زنان ایران خودش از مسابقه بدون حجاب عذرخواهی کرده و پس از ورود به ایران درخواست دیدار با وزیر را داشته است.
پیش از این گفته شده بود توماس باخ در تماس تلفنی مستقیم با الناز رکابی، دختر تاریخساز ورزش ایران از او خواسته هر ماه با او در ارتباط باشد و در صورت ایجاد هرگونه مشکل او را مطلع کند.
باخ در این گفتوگوی تلفنی، از سنگنورد ایرانی خواسته تمریناتش را ادامه دهد و برای حضور در رقابتهای المپیک آماده باشد. تماس تلفنی باخ، پس از بازگشت رکابی به ایران و به درخواست مارکو اسکولاریس، رییس فدراسیون جهانی ورزشهای صعودی برقرار شده.
ادعاهای وزیر ورزش درحالی است که پس از مسابقه بدون حجاب رکابی، خبر رسید او تحت فشار است تا عذرخواهی کند. پس از ورود به ایران هم رکابی بدون دسترسی به موبایل، با خانوادهاش در هتل المپیک حبس شد. پس از آن هم خبر حبس خانگی او در زنجان منتشر شد.
مدتی بعد، خانهباغ خانواده رکابی تخریب شد. داوود رکابی برادر الناز رکابی با انتشار عکسی از خراب شدن خانه باغ خانوادگی آنها توسط جمهوری اسلامی نوشت: «عدالت کجایی، ما که نگفتیم سایزش چنده و رنگش بیریخته، زندگی به تن ما فریسایزه، هرچی داد پوشیدیم، غم بود، خنده بود، تلخ بود، زهر بود...»