از خشم و خون تا اتحاد و ائتلاف؛ مسیر انقلاب از کدام خیابان میگذرد؟
وبسایت کانورسیشن در مقالهای تحلیلی-پژوهشی به وجوه اشتراک برخی انقلابهای مهم مدرن، طبیعت اعتراضات قرن ۲۱ و راه رسیدن از اعتراض به انقلاب پرداخته است که ترجمهای از آن را در ادامه میخوانید.
ما انسانها در زمانهای زندگی میکنیم که وضع موجود را به نحوی خشونتآمیز به چالش میکشد. زمانه، زمانه اعتراضاتی است که طی سالهای اخیر از هنگکنگ تا عراق و کاتالونیا و شیلی را درنوردیده و به «جنبش علیه انقراض» هم رسیده است.
این دست اعتراضات معمولا در رسانهها صرفا به عنوان جلوهای از خشم نسبت به نظام نمایش داده میشود و البته که با نمایش ۱۵ ثانیهای روی صفحه که آمیزهای از رنگ، دود و خون است، به کار پوشش تلویزیونی میآید.
اما این اعتراضات چه معنایی دارند؟ آیا انقلابی در پس آنهاست یا تنها یک سلسلهانفجار خشم بر سر موضوعی خاص و در نتیجه محکوم به نابودی هستند؟
مشخصههای کلیدی یک انقلاب
نگارنده مطلب، مورخی متخصص در زمینه انقلاب فرانسه (۱۷۹۹-۱۷۸۹)، شباهتها میان پنج انقلاب جهان مدرن: انقلاب انگلستان (۱۶۴۹)، انقلاب آمریکا (۱۷۷۶)، انقلاب فرانسه (۱۷۸۹)، انقلاب روسیه (۱۹۱۷) و انقلاب چین (۱۹۴۹) را در زیر گرد آورده است که میتواند دلیل روی دادن انقلاب و مسیر گذار مشخص آن را توضیح دهد.
خصوصیات کلیدی انقلاب این است:
۱- اهداف طولانیمدت و محبوبیت یک ایدئولوژی اجتماعی-سیاسی که در مخالفت با ایدئولوژی رژیم قرار میگیرد.
۲- جرقههایی کوتاهمدت که اعتراضاتی گسترده در پس آنها میآید.
۳- لحظات درگیری خشونتآمیز بین معترضان و رژیم که صاحبان قدرت از کنترل آن درمیمانند و بخشهای مختلف نیروهای مسلح ناچار به فرار از دست معترضان میشوند.
۴- تقویت اتحادی گسترده و پیروزمندانه در برابر رژیم حاکم.
۵- وجود جناحهایی در اتحاد انقلابی که برای به دست گرفتن قدرت با یکدیگر رقابت میکنند.
۶- رهبران انقلابی که وقتی قدرت را از آن خود میکنند، نظم را از نو میچینند و تثبیت میکنند.
اعتراضات چه کم دارند که تبدیل به انقلاب نمیشوند؟
بررسی الگوی پنج انقلاب مهم جهان مدرن، نشان میدهد که چرا اکثر اعتراضات دنیای معاصر هنوز آنچنان که باید و شاید انقلابی نیستند.
در مورد اعتراضات عراق (۲۰۲۰-۲۰۱۹)، تصور انقلاب ممکن بود چون رژیم نشان داد حاضر است شهروندان خودش را بکشد (دستکم ۳۰۰ معترض در اکتبر ۲۰۱۹ کشته شدند).
چنین رویکردی اغلب به این معناست که هر امتیاز دادنی به معترضان از سوی حکومت، ناگزیر ناکافی است و در نتیجه انقلابی در پی خواهد داشت.
اما نکته اینجاست: مردم بسیار بیشتر خشمگین میشوند تا اینکه علیه رژیم حاکم بشورند و به همین دلیل است که اعتراضات جهان امروز، بهندرت به انقلاب میانجامند.
در مواردی دیگر از سالهای اخیر، فوران خشم مردمی در اعتراضات لبنان و عراق تا زیمبابوه و شیلی است که در آن کینه مردم متمرکز به اسناد فساد گسترده نخبگانی است که به ریش کوچکترین هنجارهای شفافیت و برابری میخندند و پول دولتی را به جیب خودشان و دوست و آشنایانشان میریزند.
پس باید بین انقلابهای بزرگ که ساختارهای اجتماعی و سیاسی را تغییر میدهند، با کودتاهای نخبگان مسلح و همچنین اشکال معمول اعتراض بر سر موضوعات خاص، تمایز قائل شد.
یک مثال از اعتراضات گسترده، پرخشونت و در نهایت موفقیتآمیز در سالهای اخیر، اعتراضات اکوادور در اکتبر ۲۰۱۹ بود که دولت این کشور را مجبور به لغو بسته ریاضتی کرد.
اعتراضات سالهای اخیر در هنگکنگ و کاتالونیا اما به دسته دیگری تعلق دارند و در آنها، بیشتر اهداف محدودی برای رسیدن به خودمختاری سیاسی وجود دارد تا اهداف عمومی که در دیگر انقلابها به چشم میخورد.
مشخصه انقلاب موفق چیست؟
مشخصه تمامی انقلابهای موفق این است: در ابتدا، اتحادهای گستردهای تشکیل میدهند که سرچشمه گرفته از نارضایتی عمیق گسترهای از گروههای اجتماع است که به گرد اپوزیسیون علیه رژیم، یک حلقه ائتلاف میبندند.
انقلابهای موفق با اعتراضات گسترده آغاز میشوند اما اعتراضات وسیع نیز اگر نتوانند متحدانه بهگرد اهداف اصلی جمع شوند، شکست خواهند خورد.
مثال بارز در این زمینه بهار عربی است که پس از جوانه زدن در سال ۲۰۱۰ میلادی، با امید و آرزوهای فراوانی توام بود اما به استثنای مورد تونس، از رسیدن به تغییری معنادار بازماند.
اتحادهای انقلابی در لیبی، به سرعت درگیر جنگ داخلی شدند و در مواردی مثل سوریه و مصر، از خلع سلاح نیروهای مسلح بازماندند.
قرن ۲۱، عصر اعتراضاتی با مشخصههایی نو
البته که با تمام آنچه ذکر شد، قطعیتی درباره اینکه جنبشهای اعتراضی به کجا ختم خواهند شد وجود ندارد. مساله این است که بسیاری از طغیانهای قرن ۲۱ تغییرات انقلابی به دنبال ندارند. پس باید نگاه کرد و دید علت چیست و اینکه این قیامها چه مشخصات جدیدی دارند.
یکی از رویکردهای مؤثر در فهم تاریخ دیرباز و نهاد اعتراض، متعلق به چارلز تیلی، جامعهشناس و نظریهپرداز آمریکایی است.
پژوهشهای تیلی درباره تاریخ اروپا دو مشخصه کلیدی در اعتراضات را نشان میدهند:
۱- اعتراض و انقلاب سیال است و نه ایستا
اول اینکه، اشکال اعتراض، متاثر از تغییرات گسترده در ساختار اقتصادی و اجتماعی، طی زمان تغییر میکند. مثلا شورشهای مرتبط با خوراک در جوامع پیشاصنعتی، به ایجاد اعتصاب، به عنوان شیوهای از اعتراض انجامید.
امروزه، گستریدن فراملی جنبش شورش علیه انقراض، نشانه تولد عصری جهانی است. دیگر اعتراضات هم نشان میدهند نحوه اعتراض و تاکتیک آن در قرن ۲۱ عوض شده است.
۲- انقلاب کار یک روز و دو روز نیست
نظریه دوم چارلز تیلی درباره اعتراض جمعی، مسالمتآمیز و خشونتآمیز هر دو، این بود که انقلاب بیش از اینکه به دوره ناآرامی انقلابی محدود باشد، فراگیر است و این بهویژه درباره انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه صادق است.
چنین انقلابهایی، نمایش مستمر رقابت بین هماوردان برای دستیابی به قدرت است که این خود بخشی از تاروپود تاریخی تمامی جوامع است.