روایت یک مستندساز اصول‌گرا از سرکوب‌ها در تهران و زاهدان: بسیجی‌ها زدند و فحش ناموسی دادند

جواد موگویی، مستندساز نزدیک به نهادهای حکومتی در هشت پست در اینستاگرامش، روایتی شبه‌حکومتی به دست داده است از اعتراضات مردم در تهران و کتک خوردن شدید خودش، خوردن «فحش ناموس» از سوی نیروهای بسیج و حضور نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران با لباس شخصی در میان معترضان.

موگویی که گزارش‌ها و فیلم‌هایش از افغانستان و طالبان انتقادات زیادی به دنبال داشت، همچنین روایتی از شلیک گلوله در زاهدان به معترضان به نقل از یکی از نیروهای بسیج -که دوست اوست- بیان کرده و از قول این نیروی بسیجی نوشته: «آن‌قدر شلیک کردم که لوله کلاشنیکف سرخ شده بود‌.»

موگویی نوشته که مهدی، فرزند احمد توکلی، نماینده سابق مجلس و از چهره‌های شاخص اصول‌گرا، با او تماس گرفته و گفته که: «ببین چند ون گشت ارشاد چگونه کشور را به پرتگاه می‌برد.»

او از مشاهدات خود از میدان ولی‌عصر نوشته است: «چقدر بچه‌های اطلاعات سپاه بد تیپ عوض می‌کنند! آخر شلوار پارچه‌ای با کتونی! یعنی الان لباس‌مبدل شدید؟! حداقل چهار تا شعار بدید شک نکنند!.»

موگویی همچنین به مکالمات خود با یکی از دوستانش اشاره کرده که او گفته: «تا یک ماه همین بساط است. بعد تجمعات می‌شود مناسبتی؛ ۱۶آذر، ۱۳آبان و ...»

این مستند ساز اصول‌گرا نوشته قصد داشته یک دختر را که به دست نیروهای بسیج افتاده و به جوی آب پرت شده و حدود ۶۰ کیلو وزن داشته، نجات دهد و به آنان گفته که: «نزنید می‌میره.»

بر اساس روایت موگویی، به دنبال این واکنش او، بسیجی‌ها ۱۴ گلوله پلاستیکی به او شلیک کرده‌اند و یکی از آنان به او «فحش مادر» داده و پس از لگد زدن او به این بسیجی، ۱۰ نفر دیگر بر سرش ریخته‌اند و کتکش زده‌اند. او سخت کتک خورده و ضربات سنگینی هم به سرش وارد آمده.

موگویی نوشته که در ون نیز کتک خورده و در حالی که یکی از نیروهای سپاه پاسداران مشغول گفت‌و‌گو با او و دلجویی از او بوده، بی‌هوش شده است.

او به نقل از یکی از پاسداران نوشته که این بسیجی‌ها «زیر نظر سپاه محمدرسول‌‌الله تهران‌» فعالیت می‌کنند و «دهه هفتادی و هشتادی‌» هستند.

موگویی که خود را قهرمان کیک‌بوکسینگ و رزمی‌کار معرفی کرده، نوشته است که اگر این‌چنین نبوده، قطعا با آن شدتی که کتک خورده، به کما می‌رفته. او تاکید کرده که نحوه مواجهه حکومت با معترضان «تاکتیک پهن‌کردن ماجراست، نه جمع کردن» و «ادامه نفرت‌‌پراکنی است: همان کاری که فارس، کیهان و همشهری در افکار عمومی می‌کند.»

او در پایان آخرین پست خود که روز ۱۲ مهر منتشر کرده، نوشته است: این «دهه‌هشتادی‌های شیک‌پوش» از جمهوری اسلامی چه تصویری دارند؟ ۷-۸ ساله بودند که رخداد ۸۸ دیدند. ۱۶ساله که شدند اعتراضات دی ۹۶ دیدند. ۱۸ساله که شدند اعتراضات آبان ۹۸ دیدند. حال که دانشجو شدند امروز را دیدند. این نسل فقط درگیری خیابانی و خون‌ریزی دیده و لاغیر.»

روایت یک بسیجی از شلیک به معترضان در زاهدان

موگویی در این پست‌ها اما به تماس تلفنی خود با یکی از نیروهای بسیج در زاهدان اشاره کرده است.

بر اساس این روایت، این نیروی بسیج گفته: «دیروز آنقدر شلیک کردم که لوله کلاشنیکف سرخ شده بود‌. رسما جنگ شهری بود.»

او گفته است: «نماز جمعه که تمام شد عده‌ای به کلانتری حمله می‌کنند. به‌ نظرم ماموران دست‌وپایشان را گم می‌کنند و زود گلوله ساچمه‌ای می‌زنند. یک‌دفعه کامیونی وارد کلانتری می‌شود! جات خالی! جنگ تمام عیار بود؛ رگبار گلوله بود که از بغلم رد می‌شد. ۴ نفر از ما و ۴۰ نفر از مقابل کشته شدند. مسوول اطلاعات سپاه استان همان اول شهید شد. گلوله درست خورده بود به گردنش. یحتمل تک تیرانداز زده بود.»

روز جمعه ۸ مهر ماه، تجمعی پس از نماز جمعه در زاهدان در اعتراض به تجاوز فرمانده انتظامی چابهار به یک دختر نوجوان بلوچ شکل گرفت که با سرکوب خونبار ده‌ها معترض از سوی ماموران امنیتی همراه شد.

عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، در پیامی ویدیویی، کشتار نمازگزاران این شهر از سوی حکومت را «فاجعه» و «ظلم بزرگ بی‌سابقه» خواند و گفت که لباس‌ شخصی‌ها به سمت سر و قلب مردمی که در حال بازگشت به خانه‌های خود بودند و سلاحی نداشتند، تیراندازی کردند.