حفظ حق سقط جنین برای زنان؛ فایده آن برای مردان چیست؟
عجیب است اما مانند دیگر مسائل مرتبط با تساوی جنسیتی، جایگاه مردان در ارتباط با سقط جنین به ندرت مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد.
از جهاتی، دلیل موجهی برای چنین چیزی وجود دارد: سقط جنین مسألهای مرتبط با سلامت زنان (و البته افراد تراجنسیتی و غیرباینری است که رحم دارند) و مرتبط با این است که آنان حق داشته باشند برای آنچه در و برای بدنشان اتفاق میافتد، تصمیم بگیرند.
میتوان گفت مورد تهدید قرار گرفتن حق سقط جنین در بسیاری کشورها به رغم تمامی پیشرفتها در حوزه دانش پزشکی و امکانات در دست در قرن ۲۱، ناشی از تمایل جوامع پدرسالار به اعمال کنترل بر آزادی زنان است و احساس ناامنی ریشهدار درباره فرآیندهای مرتبط با باروری که مردان سلطهای بر روند آن ندارند.
سیاست در سطح جهان همچنان عرصهای بسیار مردانه است و بنابراین اغلب مردان در موضع قدرت قرار دارند. به این ترتیب آنان برای کاهش اختیار زنان بر بدنشان رأی صادر میکنند. تصاویر مردان قانونگذاری که قوانین مرتبط با ممنوعیت سقط جنین را امضا میکنند، خود گویای این ماجراست.
افرادی که در تظاهرات جنبش مخالفت با سقط جنین شرکت میکنند، مانند آنها که بیرون درمانگاهها پلاکاردهایی شامل تصاویر و پیامهایی درباره جنین مرده به دست میگیرند و با این کار بیماران و کارکنان بهداشت و درمان را مرعوب میکنند هم اغلب مرد هستند.
البته مثالهایی از اینکه مردان سیاستمدار رأی به پیشرفت حقوق سقط جنین داده باشند نیز وجود دارد. در سال ۱۹۶۷ در بریتانیا و زمانی که ۹۶ درصد نمایندگان مجلس مرد بودند، سقط جنین قانونی اعلام شد.
زن و مرد هر دو از آزادی باروری نفع میبرند
بارداری بهندرت بدون حضور مردان (یا بهطور دقیقتر مردان همسوجنس) روی میدهد و اینکه نقش مردان در مباحث مرتبط با سقط جنین اینچنین کم مطرح میشود جالب توجه است تا جایی که گاهی انگار زنان خودبهخود باردار میشوند.
هنجار معمول دیرپا در روابط زن و مرد دگرجنسگرا، مسئولیت مدیریت روزانه پیشگیری از بارداری و دیگر ابعاد سلامت جنسی و باروری را بهگونهای نامتوازن بر عهده زن قرار میدهد. این در حالی است که سکس به عنوان چیزی که مرد برای آن پیشقدم میشود و برای لذت مرد است، جلوه داده میشود.
این است که میزان درگیر کردن مردان و پسران در مباحثات مرتبط با سکس، روابط و نقش آنها در بهداشت جنسی و تولید مثل خود و شریکشان، حتی نزدیک به کافی هم نیست.
پسران همچنان آموزش اندکی درباره بهداشت باروی زنان همچون عادت ماهانه میبینند. کمبود در این زمینه گاهی در گفتوگوهای مربوط به سقط جنین و زمانی که قانونگذاران مرد از دانش پایه درباره تولید مثل زنان بیبهرهاند خود را نشان میدهد.
در بریتانیا طی سالهای اخیر آمار وازکتومی، عمل جراحی در مردان که با بیهوشی موضعی برای پیشگیری از بارداری انجام میشود، رو به کاهش بوده است؛ در حالی که وازکتومی عملی نسبتا آسان است.
در نتیجه، یک گام مهم رو به جلو برای مردان این است که بدانند از حقوق زنان برای سقط جنین چه مزایا و بردهایی برای آنها حاصل میشود. مثلا در بریتانیا ۴۵ درصد بارداریها ناخواسته است و مردان بیشماری که قصد و آمادگی پدر شدن نداشتهاند، برای آنکه شریک جنسیشان توانسته سقط جنین داشته باشد، توانستهاند آزادانهتر زندگی کنند و کارنامه کاری پربارتری داشته باشند.
با آزادی برای داشتن فرزند تنها در زمانی که افراد آمادگی آن را دارند، یک مرد احتمالا میتواند دفعات بسیار بیشتری نسبت به یک زن از والد شدن ناخواسته در طی زندگیاش اجتناب کند؛ حتی اگر خود لزوما از چنین امتیازی آگاه نباشد.
در بریتانیا ۸۶ درصد مردم، از جمله مردان، با سقط جنین موافق هستند و از حقوق مرتبط با سقط جنین حمایت میکنند. اغلب مردم ایالات متحده هم با داشتن این حقوق موافقاند؛ حال آنکه ممکن است چنین چیزی آشکار نباشد، چون اغلب مردان، به جز اقلیتی که صدای مخالفتشان را بلند میکنند، سکوت میکنند.
اما مسائل سلامت جنسی و باروری مربوط به مردان و مسئولیت آنان نیز هست. نفع صحبت کردن بیپرده و صادقانه درباره این مسائل با دوستان و فرزندان پسر، پیوستن به فراخوانها برای ایجاد تغییرات اجتماعی و همینطور اندیشیدن به اعمال مرتبط با خود فرد، عاید همه خواهد شد.
فراهم کردن امکان گفتوگو
تصمیمگیری برای سقط جنین سخت است و میتواند به طیفی از احساسات پیچیده بینجامد که روبهرو شدن با آنها ممکن است در غیاب گفتوگو درباره چگونگی مدیریت چنین احساساتی، دشوار باشد.
البته که مردان باید به یاد داشته باشند نباید سعی کنند کنترل چنین گفتوگوهایی را نیز در دست بگیرند و آن را موضوعی تنها از آن خود کنند. مردان با تحمیل خواسته یا اجبار به تولید مثل -که از نمونههای معمول خشونت خانگی به شمار میرود- تأثیر بیش از حد بر بارداری دارند.
فهم این نکته لازم است که این گفتوگوها در درجه اول و پیش از هر چیز برای حمایت از زنان به منظور داشتن حق بر بدنشان است و گوش دادن بسیار بیشتر به نیازها و تجربیات آنان، ضروری است.
تصمیم به سقط جنین در زندگی بسیاری از مردان نیز مفید واقع شده است و شاید پاسداری بهتر از چنین حقی از حقوق بنیادین بشر، تنها در گرو اذعان بیشتر به این نکته باشد که مردان نیز از سقط جنین سود و بهره میبرند.