جنگ اوکراین؛ دلیل به صدا در آمدن زنگ خطر در مولداوی چیست؟
جنگ اوکراین وارد مرحله دوم شده و به نظر میرسد هدف کنونی روسیه تثبیت کنترل کامل بر منطقه دونباس در شرق اوکراین و همچنین جنوب این کشور باشد. موفقیت احتمالی روسیه، بهمعنای اشغال حدود یکسوم از اوکراین خواهد بود که این کشور را از بنادرش در دریای سیاه جدا میکند.
اگر تمام آنچه روسیه در اوکراین میخواهد محقق شود، آینده بسیار نگرانکننده دستاندازی روسیه به مولداوی و منطقه جداییطلب ترانسنیستریا در این کشور را به دنبال خواهد داشت. مرحله دوم جنگ روسیه حاکی از جدیتر شدن تنش است.
به عقیده برخی کارشناسان، راهبرد سیاست خارجی روسیه در قبال همسایگانش تا حد زیادی با آمالوآرزوی ولادیمیر پوتین، رییسجمهور این کشور برای تبدیل کردن روسیه به قدرتی بزرگ مانند اتحاد جماهیر شوروی گره خورده است. پوتین از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با تاسف و تحت «فاجعهای جغرافیاییسیاسی» یاد میکند. بهجز سودای آفریدن دوباره جماهیر شوروی، روسیه به حکومتهایی دوست در کشورهای همسایه نیاز دارد و یا دستکم حکومتهایی که میتواند بر آنها اعمال نفوذ کند و آنها را از لغزیدن به مدار اتحادیه اروپا و ناتو بازدارد.
برای مدتها، یکی از اهرمهای اصلی روسیه برای نفوذ اینچنینی، از طریق «دولتهای دوفاکتو»، دولتهای غیررسمی، در جمهوریهای اتحادیه جماهیر شوروی سابق بود. آبخاز و اوستیای جنوبی در گرجستان، ترانسنیستریا در مولداوی و دو جمهوری خودخوانده لوهانسک و دونتسک در دونباس اوکراین از این جملهاند. این اقدامات مسکو را قادر میسازد تا بر انتخابهای سیاست خارجی در این کشورها نفوذ طولانیمدت اعمال کند.
اما غیررسمی بودن دولتهای نامبرده، چیزی از ارزش سرزمینی این مناطق کم نمیکند. روسیه با به رسمیت شناختن استقلال آبخاز و اوستیای جنوبی در گرجستان در سال ۲۰۰۸، الحاق شبهجزیره کریمه اوکراین در سال ۲۰۱۴ و به رسمیت شناختن دو جمهوری خودخوانده لوهانسک و دونتسک در شرق این کشور، دستکم تا حدودی به هدفش برای بازگرداندن دایره نفوذ مسکو در فراسوی مرزهای روسیه رسیده است. این راهبرد روسیه در اعلام آمادگی اخیر این کشور برای برگزاری «همهپرسی استقلال» در شهر مهم خرسون، در جنوب اوکراین، نمایان است.
هدف روسیه برای اشغال مناطق جنوب اوکراین گرچه ناشی از بهکارگیری چنین راهبردی است، در عین حال بازتاب آن است که روسیه چقدر از آن آمال اولیه خود فاصله گرفته است و از ضربالاجل دو ماه پیش به کییف برای تسلیم در فوریه ۲۰۲۲، به درخواست از اوکراین برای به رسمیت شناختن استقلال دو جمهوری خودخوانده لوهانسک و دونتسک و به رسمیت شناختن تعلق شبهجزیره کریمه به روسیه، بسنده کرده است.
بهمقصد ترانسنیستریا در مولداوی
اگر روسیه در اشغال اراضی اوکراین موفق شود، به گذری زمینی به ترانسنیستریا، یکی از اولین دولتهای دوفاکتویی که روسیه به رسمیت شناخت هم دسترسی پیدا میکند. احتمال دسترسی روسیه به این منطقه از زمان الحاق شبهجزیره کریمه اوکراین به خاک روسیه در سال ۲۰۱۴، همواره وجود داشته است.
با وجود خطر کشانده شدن به درگیری روسیه و اوکراین، انگیزه کمی برای حفاظت از ترانسنیتریا وجود دارد و اگر نیروهای روسیه تصمیم بگیرند به آن سو سرازیر شوند، توانایی محدودی برای مقابله با اهداف مسکو وجود دارد. چنین اقدامی از سوی روسیه، مولداوی را در برابر حمله روسیه هر چه بیشتر آسیبپذیر خواهد کرد. با در نظر گرفتن این نکته که مولداوی بههیچوجه توانایی دفاعی مثل دفاع اوکراین هم ندارد.
علاوه بر این، با توجه به جامعه قابلملاحظه روسزبان و قومیت روس ساکن مولداوی، مسکو میتواند دوباره به بهانه «نسلکشی» برای توجیه حمله نظامی به مولداوی متوسل شود و اقلیتی کوچک از طرفداران تندرو روسیه در این کشور را علم کند تا به برگزاری «همهپرسی استقلال» اصرار کنند.
فارغ از آنچه روسیه توانایی انجام آن را دارد، مسکو قصد روشنی در مرحله دوم جنگ دنبال میکند که تصاحب اراضی بیشتر اوکراین و دولتهای نیابتیاش در امتداد ساحل دریای سیاه است.
پیامدهای موفقیت احتمالی روسیه برای اوکراین بسیار آسیبزا خواهد بود. در این صورت، کنترل حکومت مرکزی به یک سرزمین محصور، با قلمرویی نابودشده از نظر اقتصادی وابسته خواهد بود و مراکز تجمع جمعیت، از جمله کییف بهسادگی در معرض آتش توپخانه و موشکهای روسی قرار میگیرد و خطوط مقدم مناطقی بهشدت بیثبات و تنها با شدت درگیری کمتر، باقی خواهند ماند. در همین حال، شمار زیادی از شهروندان اوکراین گرفتار اشغال نیروهای روس خواهند شد که جهان شاهد جنایات آنها در بوچا بوده است.
ادامه اعمال فشار بر روی پوتین
کارشناسان میگویند با وجود برآوردهایی از این دست، روشن است که اوکراین باید تا آنجا که در توان دارد از اراضی سرزمینیاش دفاع کند و غرب نیز باید به حمایت از تلاش اوکراین ادامه دهد. غرب باید این حمایت را برای اعمال راهبردی که از سرایت جنگ به کشورهای همسایه اوکراین جلوگیری میکند، سرعت و شدت ببخشد تا بهتدریج توانایی مسکو برای جنگ و نگهداری اراضی در اوکراین را کاهش دهد.
برنامه تحریمی غرب بهویژه هنگامی که پای صادرات نفت و گاز روسیه به میان میآید باید گسترش پیدا کند. تامین تجهیزات جنگی باید برای توانمندسازی اوکراین برای مقاومت و به عقب راندن مهاجمان روس افزایش داده شود که البته چنین کاری بدون خطر برای اوکراین و شرکای غربی این کشور نخواهد بود. در این صورت، روسیه حملات هواییاش را افزایش میدهد و احتمالا فهرست اهدافش، بهویژه در امتداد ساحل دریای سیاه نیز بلندتر خواهد شد. نمونه اخیر چنین احتمالی، حمله موشکی روسیه به شهر بندری اودسا بوده است.
به نظر میرسد مهار پوتین در اوکراین، تنها راه واقعی برای اجتناب از وقوع تراژدی در ابعاد بزرگتر و سرایت درگیری به کشوری دیگر است. غرب هر چه سریعتر به این نکته آگاه شود و بر مبنای آن عمل کند، احتمال بازداشتن روسیه و حفظ صلح و ثبات آتی در اوکراین و فراتر از این کشور، بیشتر ممکن خواهد بود.