پدر شدن سخت است و مردان در این راه نیاز به کمک دارند

پدر شدن می‌تواند زمان سخت و طاقت‌فرسایی برای مردانی باشد که تازه پدر شده‌اند و ما بیشتر و بیشتر درباره تاثیر این موضوع بر سلامت روان مردان می‌شنویم. برخی تحقیقات نشان می‌دهد از هر ده مرد یک نفر از افسردگی در دوران پس از زایمان رنج می‌برند.

وب‌سایت خبری تحلیلی کانورسیشن مقاله‌ای کارشناسی در این زمینه منتشر کرده که در ادامه می‌آید.

در حالی‌که اطلاعات و حمایت‌های بهداشت روانی لازم برای مادران در دوران پس از زایمان قابل‌دسترس است، بسیاری از پدران در این دوران از دریافت اطلاعات و حمایت یکسان محروم می‌مانند. تحقیقات نشان می‌دهد مردان حمایت مورد نیاز خود را، چه برای سلامت روانی خود و چه در مورد چگونگی حمایت و کمک به همسرشان در این دوران، دریافت نمی‌کنند.

شناسایی و حمایت از مردانی که در این زمینه مشکل دارند ضروری است. اقدام در این زمینه نه تنها سلامت مردان را بهبود می‌بخشد، بلکه تحقیقات اخیر نشان داده، درمان افسردگی والدین (هم در مادران و هم در پدران) ممکن است فواید بلندمدتی برای سلامت روان کودک نیز داشته باشد.


حمایت از مردانی که تازه پدر شده‌اند

به عنوان بخشی از یک مطالعه بزرگتر که به سلامت روان پس از زایمان می‌پردازد، پژوهشگران با هفت پدر مصاحبه کردند و از آنها در مورد تجربیاتشان از پدر شدن، تعامل با ماموران سلامت و بهداشت و تجربه آنها در حمایت از همسر خود در مبارزه با افسردگی، پرسیدند.


همه این پدرها احساس می‌کردند در مورد حمایت از همسر خود و «محافظ» خانواده بودن، زیر فشار قرار دارند؛ درحالی‌که احساس می‌کردند مهارت و دانش لازم برای انجام این کار را ندارند. به طور کلی، همه این پدرها موافق بودند که داشتن اطلاعات بیشتر در مورد دوره پس از زایمان و افسردگی ناشی از آن بهتر به آنها کمک می‌کند از همسر خود حمایت کنند تا تاثیر آن بر مادر و نوزاد را کاهش دهند.


با این وجود، همه این پدرانی که با آنها مصاحبه شد احساس می‌کردند سیستم خدمات درمانی و کارکنان آن با این دیدگاه موافق نیستند و آنها اغلب از فرآیند تصمیم‌گیری در مورد گزینه‌های درمان و حمایت، کنار گذاشته می‌شوند. این مسئله‌ باعث ایجاد حس نارضایتی و ناامیدی نسبت به سیستم در آنها شده بود؛ به ویژه به این دلیل که نمی‌دانستند چگونه می‌توانند از همسر خود در فاصله بین جلسه‌های مشاوره روانی حمایت کنند.


هر هفت پدر احساس می‌کردند حتی اگر برای حمایت از همسرشان، کمک به سلامت روانی خودشان و یا انجام وظایف جدیدشان به‌عنوان پدر، نیاز به کمک داشته باشند، نمی‌توانند با مامور بهداشت و سلامت درباره آن صحبت کنند. مطالعات دیگر نیز نشان داده مردان برای استفاده از این خدمات نادیده گرفته می‌شوند و یا احساس می‌کنند حق استفاده از این خدمات را ندارند.

دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است باعث ایجاد چنین احساسی در مردان شده باشد. دلایلی مانند اینکه مردان باید قوی و نباید احساساتی باشند، یا اینکه گاهی مردان به دلیل کارشان نمی‌توانند در ملاقات‌های ماموران بهداشت و سلامت حضور داشته باشند تا بتوانند در مورد مشکلات روحی و روانی خود با آنها صحبت کنند.


مشکلات روحی و روانی

با اینکه همه مردانی که با آنها مصاحبه شد خواهان دریافت حمایت برای سلامت روحی و روانی خود نبودند اما آنهایی که مایل به دریافت کمک و حمایت در این زمینه بودند احساس می‌کردند جایی نیست که آنها از آن کمک بگیرند.

چهار نفر از این پدران احساس می‌کردند که اگر بخواهند حمایتی را بپذیرند، حمایت غیررسمی بهداشت روانی (مانند صحبت با دوستان یا پدران دیگر) را ترجیح می‌دهند. اما همه متفق القول بودند که مشاوره روانی برای مردان وجهه خوبی ندارد و «مردانگی» آنها را زیر سوال می‌برد.

این مسئله نگران‌کننده است، زیرا درصد نسبتا بالایی از مردان که مشکلات روحی و روانی دارند به دنبال کمک و مشاوره روانی نمی‌روند. یکی از دلایل این امر این است که متخصصان سلامت روان اغلب مردان را در اولویت نمی‌دانند و مردان نیز تمایلی ندارند در این‌باره ابراز نیاز کنند.

از دیگر دلایلی که نبود حمایت‌های روحی و روانی برای مردان را نگران کننده می‌کند، افزایش خطر این مشکلات برای مادر و پدری است که نوزادشان تازه متولد شده؛ که اغلب به دلیل تغییرات مهم زندگی و نیاز به سازگاری با مجموعه‌ای از نقش‌ها و وظایف جدید اتفاق می‌افتد. مطالعات نشان می‌دهد که حدود ۵ تا ۱۰ درصد از پدران افسردگی در دوران بارداری [همسران] را تجربه می‌کنند و۵ تا ۱۵ درصد دیگر نیز اضطراب را در این دوره تجربه می‌کنند.

با این وجود در بریتانیا معمولا فقط سلامت روان مادران باردار در دوران بارداری غربالگری می‌شود. به همین دلیل سلامت روان مردان در دوران بارداری نیازمند ارزیابی منظم است. این کار باعث می‌شود بیماری‌های روانی در مردان بیشتری تشخیص داده شده و مورد درمان قرار بگیرند که نه تنها برای پدران، بلکه برای مادران و کودکان نیز مفید است.

با اینکه در این تحقیق با تعداد کمی از پدران مصاحبه شده، اما تحقیقات دیگر در این زمینه نتایج مشابهی داشته است. در کنار حصول اطمینان از اینکه مردان در این دوران کسی را دارند که با او صحبت کنند و یا جایی که بتوانند برای درخواست کمک به آن مراجعه کنند، تحقیقات همچنین نشان می‌دهد که افزایش سواد پدران در زمینه سلامت روان می‌تواند به مردان کمک کند در صورت نیاز بیشتر به دنبال کمک باشند.

در حالی که نیاز به حمایت از پدران در دوره پس از زایمان به رسمیت شناخته شده و برخی خدمات ویژه برای پدران نیز راه اندازی شده، اما تحقیقات محدودی در مورد اینکه چه حمایت‌هایی برای پدران قابل‌قبول و موثر است، وجود دارد. به همین دلیل پژوهش‌ها باید در جهت تحقیق در این زمینه باشد که ماموران و سایر خدمات بهداشت و سلامت چگونه می‌توانند با پدران بیشتر ارتباط برقرار و از آنها به گونه‌ای مطلوب حمایت کنند.