چگونه اقتصاددانان فواید اقدام برای تغییر انرژیهای فسیلی را دستکم میگیرند؟
همزمان با برگزاری نشست آبو هوایی گلاسگو، دیمیتری زنگلیس، اقتصاددان و کارشناس حوزه اقتصاد و محیط زیست، در مقالهای تحلیلی به موضوع کربنزدایی از منظر اقتصادی پرداخته است.
او در این مقاله میگوید برخلاف آنچه اقتصاددانان سنتی به آن باور دارند، کربنزدایی و تولید انرژیهای پاک اتفاقا بسیار مقرون به صرفهتر از استفاده از سوختهای فسیلی است. این اقتصاددان مینویسد اگر از همین حالا دست به کار شویم به سرعت میتوانیم با وارد کردن فناوریهای جدید سطح تولید و بهرهوری را بالا ببریم و در نهایت انرژی ارزان و مقرون به صرفه تولید کنیم.
به نوشته او، هزینههای دست روی دست گذاشتن بسیار بیشتر از هزینه کربنزدایی در اقتصاد جهانی است که از زمان انقلاب صنعتی از طریق سوختهای فسیلی تغذیه و تامین شده است. شاید امروزه که بروز آتش سوزیها و سیلهای فاجعهبار هر روزه هزینههای گزاف تغییرات ویرانگر اقلیمی را به ما یادآوری میکند این ایده بدیهی به نظر برسد اما ۱۵ سال پیش حرف زدن در این باره بسیار ساختارشکنانه بود.
او میافزاید در نشستی در همین رابطه در سال ۲۰۰۶ در آن شرکت کرده، اولین بار بود که یک دولت از کشورهای گروه ۷ از تجزیه تحلیلهای اقتصادی برای کاهش فوری انتشار گازهای گلخانهای استفاده کرد و پس از گذشت ۱۵ سال نتایج و توصیههای آن همچنان معتبر و کارآمد است.
در این نشست همچنین محدودیتهای استفاده از الگوهای اقتصادی رایج و سنتی برای پاسخ به سؤالات در زمینه تحولات تولید انرژی ارائه داده شد. این امر البته باعث ایجاد یک رقابت ناسالم در میان اقتصاددانان شد تا پیشفرضهای خود را در زمینه هزینههای کاهش گازهای گلخانهای برای دستیابی به نتایجی متناقض ارائه کنند.
این مساله خود نشاندهنده یک مشکل دیرینه در دنیای اقتصاد است. الگوهای اقتصادی سنتی فرضشان این است که اقتصاددانان میتوانند پیشاپیش هزینه فناوریها، ترجیحها و رفتارهای جدید مصرفکنندگان را در آینده پیشبینی و برآورد کنند. بنابراین در مورد انتقال به انرژیهای سبز نیز فناوریها، ترجیحها و رفتارهای مصرفکننده هستند که هزینه آن را تعیین میکنند. به عبارت دیگر برآوردهای ما از این موارد بر اساس مفروضاتی از پیش تعیین شده است که ممکن است دقیق نباشند.
واقعیت این است که تکنیکی که به عنوان «تحلیل هزینه-فایده» شناخته میشود و زیربنای اصلی الگوهای اقتصادی است برای ارزیابی ریسکها و انتقالهای بزرگ در زمینه مقابله با تغییرات آب و هوایی طراحی نشده است. توجه به این واقعیت مهم است زیرا رویکردهای سنتی همواره خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی را دست کم گرفته و هزینههای انتقال به کاهش کربن را بیش از حد اعلام کردهاند و همین امر باعث شده اقدامها در زمینه سیاستگذاری به تاخیر بیافتند.
با اینکه پیشبینی هزینه یک انتقال نظاممند بسیار پیچیده است، اتخاذ زودهنگام فناوریهای جدید و پاک باعث ایجاد خلاقیت و نوآوری در کل اقتصاد میشود و یادگیری و تجربه جدیدی را در طول مسیر ایجاد میکند.
این امر موجب صرفهجویی بیشتر با افزایش سطح تولید میشود زیرا کسبوکارها محصولات خود را هوشمندانهتر و کارآمدتر تولید و توزیع میکنند و هزینهها را بهطور چشمگیری کاهش میدهند. این به نوبه خود به کارگیری فناوریهای جدید را جذابتر میکند و چرخهای از نوآوری، سرمایهگذاری و کاهش هزینهها را ایجاد میکند.
به عنوان مثال، هزینه تولید برق با پنلهای خورشیدی و هزینه ذخیرهسازی آن در باتریهای لیتیوم یونی در دهه گذشته بیش از ۸۰ درصد کاهش یافته است. صرفنظر از نیاز به کربنزدایی، مردم اکنون از برق ارزانتر و استفاده از خودروهایی با عملکرد بهتر بهرهمندند. اقتصاددانان هرگز این را پیشبینی نکردند و بازارها نیز هرگز بدون توجه و نیاز به دستیابی به انرژیهای پاک به تنهایی این امکانات را ارائه نمیکردند.
اتفاقی که افتاد این بود که ظرفیت تولید انرژیهای تجدیدپذیر سریعتر از آنچه انتظار میرفت رشد کرد، زیرا هزینههای نصب و راهاندازی انرژیهای تجدیدپذیر به شدت کاهش یافت و هزینهها به این دلیل به شدت کاهش یافت که ظرفیت تولید سریعتر از آنچه که انتظار میرفت، رشد کرد.
الگوهای اقتصادی سنتی نمیتوانند با چنین عوامل بیثباتکنندهای که توسط این بازخوردهای تقویت کننده ایجاد میشوند و به سرعت هزینهها را کاهش میدهند، کنار بیایند، در نتیجه کاملا آنها را کنار میگذارند. بنابراین الگوهای استاندارد پیشبینی اقتصادی و انرژی به روشنی دههها اشتباه بودهاند.
«هزینه کربنزدایی در درازمدت چقدر خواهد بود؟»
هیچ تحلیل «هزینه-فایدهای» نمیتواند پاسخ مناسب برای این سوال داشته باشد و همه چیز به انتخابها و اقدامهایی که امروز و در آینده انجام میشود بستگی دارد.
پس از رسیدن به یک نقطه عطف، چنین بازخوردهای تقویتی گذار به شبکههای فناوری جدید را به یک فرآیند خودپایدار تبدیل میکند. اگر مصرفکنندگان بدانند انتقال به سیستم کمکربن مقرون به صرفه است در آن سرمایه گذاری خواهند کرد.
اتخاذ سیاستهای بلندپروازانه برای انتقال به انرژیهای پاک در نهایت میتواند بدون هزینه باشد و پس از پرداخت هزینه سرمایهگذاریهای اولیه، احتمالا به طور قابل توجهی مقرون به صرفه خواهد بود.
هنگامی که دستگاه نوآورانه تولید انرژی پاک، روشن و شروع به کار کرد، این پتانسیل را دارد که نسبت به نمونه سنتی آن کارآمدتر، نوآورانه و سازندهتر شود. پایین آوردن شدید قیمتها در بخشهای فناوریهای جدید باعث رشد اقتصادی در این بخشها میشود و در نهایت تاثیر مثبتی بر رشد بهره وری خواهد داشت.
بهجای تلاش بیثمر برای پیشبینی آینده با استفاده از ابزارهای غلط اقتصادی، منافع ما با هدایت و طراحی برای آن بهتر تامین میشوند. کارشناسان حوزه اقتصاد در موقعیت بهتری نسبت به دیگران برای کنار آمدن با ریسک و عدم قطعیت ناشی از آن قرار دارند. با گذشت ۱۵ سال از نشست سال ۲۰۰۶، همچنان میتوانیم با اطمینان کامل بگوییم که خطرات اقدام کردن بسیار کمتر از خطرات اقدام نکردن است و از آن مهمتر اینکه ما میتوانیم این خطرات را مهار کنیم.
جامعه جهانی این قدرت را دارد که یک اقتصاد پاکتر، ایمنتر و پایدارتر و در عین حال کارآمدتر، نوآورانهتر و سازندهتر را به یک پیشگویی که خود را محقق میکند تبدیل کند. در حالی که رهبران جهان در گلاسگو برای آخرین نشست آب و هوایی سازمان ملل متحد گرد هم آمدهاند، درخواست برای اقدام فوری از هر زمانی مبرمتر است.