در تبوتاب تماشای «بازی مرکب»؛ چرا بسیاری از خشونت لذت میبرند؟
سایمون مککارتی جونز، استاد روانشناسی بالینی و عصبروانشناسی در کالج ترینیتی دوبلین ایرلند، به بهانه استقبال جهانی از سریال «بازی مرکب» در پژوهشی به دلیل تمایل افراد به تماشای محتوای خشونتآمیز پرداخته است.
بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در ماه سپتامبر پای تماشای سریال خشن «بازی مرکب» نشستند. درباره اینکه تماشای خشونت بر روی صفحه نمایش برای افراد بد است یا نه، تحقیقات وسیعی انجام شده و اتفاقنظر بر این قرار دارد که این امر میتواند تاثیرات منفی داشته باشد. اما سوال این است که چرا تمایل انسانها به تماشای خشونت بسیار کمتر موردتوجه قرار گرفته است؟
مرگ، خون و خشونت همیشه افراد بسیاری به گرد خود جمع کرده است. در رم باستان، انبوه جمعیت برای تماشای کشتوکشتار به کولوسئوم، تماشاخانه باستانی در شهر رم، پایتخت کنونی ایتالیا هجوم میبردند. طی قرون اخیر نیز اعدام در ملاعام یکجور فیلم موفق گیشه بوده است.
در عصر جدید هم کوئنتین تارانتینو، کارگردان آمریکایی، باور دارد که نمایش خشونت در فیلم «باحال» است و او آن را میپسندد؛ به نظر میرسد خیلی از افراد با او موافق باشند. پژوهش درباره پرفروشترین فیلمهای جهان نشان داد که ۹۰ درصد این فیلمها بخشی دارد که در آن، قهرمان فیلم در یک صحنه خشونتآمیز درگیر میشود. همچنین، بسیاری آمریکاییها از تماشای فیلمهای ترسناک لذت میبرند و بارها در سال چنین فیلمهایی را تماشا میکنند.
چه کسی فیلم خشن نگاه میکند؟
برخی افراد ممکن است بیش از سایرین از تماشای خشونت لذت ببرند. عواملی چون جنسیت، پرخاشگر بودن و کمتر بودن احساس همدلی در فرد میتواند احتمال لذت اشخاص از تماشای خشونت را بیشتر کند.
همچنین ویژگیهای شخصیتی خاصی هم در این تمایل دخیل است که مرتبط با علاقه به رسانه خشن است. افراد برونگرای طالب هیجان و افرادی که بیشتر پذیرای تجربیات زیباییشناختیاند، تماشای فیلمهای خشونتآمیز را بیشتر دوست دارند.
در مقابل، افراد سازگار که با خصوصیاتی همچون فروتنی و دلسوزی شناخته میشوند، رسانه خشن را کمتر دوست دارند.
اما آخر چرا؟
بر اساس یک نظریه، تماشای خشونت پاکسازی روانی میکند و خشونت اضافه را از وجود افراد میشوید و با خود میبرد. اما این تصور، بر اساس شواهد محکم نیست. بلکه هنگامی که اشخاص خشمگین به تماشای محتوای خشونتبار مینشینند، تمایل آنان برای ابراز خشونت بیشتر میشود.
تحقیقات اخیر جدید برگرفته از پژوهش درباره فیلمهای ترسناک، حاکی از آن است که سه دسته از افراد از تماشای خشونت لذت میبرند و هر گروه، دلایل خاص خودشان را دارند.
یک گروه «معتادان آدرنالین» نام داده شدهاند. این شخصیتهای هیجانطلب خواستار تجربیات جدید و شدیدند و احتمال بیشتری دارد که از تماشای خشونت به وجد بیایند. برخی از افراد این گروه ممکن است اشخاصی باشند که مشاهده رنج دیگران را دوست داشته باشند. سادیستها، درد دیگران را بیش از اندازه معمول حس میکنند و از آن لذت میبرند.
گروه دیگر افرادیاند که تماشای خشونت را دوست دارند چون فکر میکنند که این کار چیزی به آنها یاد میدهد. در تحقیقات مربوط به وحشت، چنین اشخاصی «زهرهترک» نامیده میشوند؛ تماشای فیلم ترسناک در این دسته همانند «معتادان آدرنالین»، باعث برانگیخته شدن احساسات شدید میشود. اما آنان این احساسات را دوست ندارند، بلکه آن را تنها برای اینکه چیزی درباره نجات و بقا به آنان میآموزد، تاب میآورند.
ویکرد این دسته به مازوخیسم ملایم شباهت دارد که لذت از تجربهای دردناک و آزارنده در محدودهای امن را در برمیگیرد. اگر انسان بتواند چنین دردهایی را تحمل کند، ممکن است چیزی به دست بیاورد. همانگونه که تماشای برنامههای کمدی دردناک و خجالتآور میتواند به ما چیزی درباره مهارتهای اجتماعی بیاموزد، تماشای فیلم خشن هم میتواند به ما مهارتهای بقا یافتن بیاموزد.
و در نهایت گروه آخر که به نظر میرسد که هر آنچه دو گروه بالا از آنها لذت میبرند را دوست دارد. این دسته اشخاص، از احساسی که در اثر تماشای خشونت به آنها دست میدهد لذت میبرند و در عین حال حس میکنند که از آن چیزی میآموزند. در ژانر وحشت، چنین افرادی «تابآورندگان سیاه» نامیده میشوند.
این فکر که افراد تماشای امن خشونت بر روی نمایشگر را دوست دارند چون فکر میکنند که چیزی به آنها میآموزد «نظریه تحریک تهدید» نامیده میشود که مطابق با مشاهداتی است که نشان میدهد افرادی که به سمت تماشای خشونت کشیده میشوند بیشتر در معرض یا ابراز چنین خشونتیاند.
تماشای امن خشونت برای افراد در حالی که به مبل تکیه زدهاند، ممکن است راهی برای آمادهسازی آنها برای دنیایی خطرناک و خشن باشد. بنابراین دلیل پسند خشونت، دلیل موجهی است. نکته جالب آن است که یک پژوهش اخیر نشان داده است که طرفداران ژانر وحشت، در دوران همهگیری کوویدـ۱۹ از نظر روانی مقاومتر از سایرین بودهاند.
آیا افراد طالب خشونتاند یا چیز دیگر؟
اما برای تجدیدنظر درباره علاقه به تماشای خشونت هم دلایل بسیاری وجود دارد. برای مثال، در یک پژوهش، محققان برای دو دسته از افراد فیلم «فراری» محصول ۱۹۹۳ با بازی هریسون فورد را نمایش دادند. به یکگروه نسخه اصلی فیلم نشان داده شد و به گروه دیگر نسخهای که تمامی صحنههای خشن از آن حذف شده بود. اما هر دو گروه فیلم را به یک اندازه دوست داشتند.
این یافته در دیگر پژوهشها هم صادق بوده که نشان میدهد درآوردن صحنههای خشن از فیلمها موجب نمیشود تماشاگر آن را کمتر بپسندد. حتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد افراد نسخه غیرخشن فیلمها را بیشتر از اصلشان دوست دارند. بسیاری افراد نیز ممکن است از چیزی که با خشونت همراه میشود لذت ببرند و نه خود آن. برای مثال، خشونت کشش و تعلیق میآفریند که ممکن است برای مردم خوشایند باشد.
احتمال دیگر این است که مردم از آنچه خشونت آنان را به آن وامیدارد لذت میبرند و نه خشونت. تماشای خشونت فرصتی برای فهم یافتن معنا در زندگی است و افراد را بر آن میدارد که به ابعاد انسانیشان بیندیشند؛ تجربهای که ارزشمند پنداشته میشود.
نظریات دیگری نیز وجود دارد. بنا بر «نظریه انتقال تحریک» تماشای خشونت موجب برانگیختگی در افراد میشود، احساسی که تا انتهای فیلم با آنها باقی میماند و پایان فیلم را برایشان دلپذیرتر میکند. فرضیه «میوه ممنوعه» نیز بر این استوار است که خشونت را امری ممنوعه پنداشتن، آن را برای افراد خوشایند میکند. همچنین تذکرات هشداردهنده بر روی برچسب فیلمها و در ابتدای آنها هم علاقه افراد به تماشای برنامههای خشن را افزایش میدهد.
در نهایت، ممکن است که اشخاص از تماشای مجازاتی که دیگران مستحق آنند لذت میبرند و نه خشونت. در حقیقت هنگامی که فکر امکان مجازات مجرمان به ذهن افراد خطور میکند، مرکز پاداش مغزشان مانند یک شهربازی غرق نور میشود. اما لازم است این نکته ذکر شود که کمتر از نیمی از خشونتی که بر روی صفحه نمایش شاهد آنیم، مجازاتی است که خیر بر شر اعمال میکند.
انگیزههای سیاسی چه؟
تمام موارد عنوانشده حاکی از آن است که شرکتهای رسانهای ممکن است خشونتی را ارائه کنند که افراد طالب آن نیستند و به آن نیازی ندارند. پس باید نقش دیگر فشارهای گروهی، سیاسی و ایدئولوژیک در تشویق به نمایش خشونت در سراسر جهان را در نظر گرفت.
بهعنوان مثال، دولت آمریکا، از هالیوود سود میبرد و بر آن تاثیرگذار است. این است که به تصویر کشیدن خشونت میتواند موجب رضایت افراد از سیاستهای دولت شود و آنان را به حمایت از مشروعیت قدرت و خشونت دولت تشویق کند و به تشخیص اینکه چه کسانی شایسته قربانی نامیده شدناند نیز کمک کند.
اما پیامی که نمایش خشونت بر روی صفحه به مخاطب میفرستد، ممکن است موجب انفصال او از دنیای حقیقی شود. هنگامی که آمار جرایم رو به کاهش است، تماشای خشونت میتواند باعث شود افراد فکر کنند که خشونت در حال افزایش است.
فیلمها درباره تاثیر واقعی خشونت بر روی بدن انسان هم دروغ میگویند. حدود ۹۰ درصد خشونت اعمالشده در فیلمها، آسیب حقیقی جسمی واردشده بر بدن قربانی را نشان نمیدهد. فیلمها همچنین میتوانند حقیقت خشونت مردان علیه زنان و کودکان را طور دیگری جلوه دهند.
این است که همه باید دائما آگاه باشند که خشونت روی صفحه نمایش، تا چه اندازه با خشونت در دنیای حقیقی متفاوت است.