ريیس بسیج جامعه پزشکی: بسیج مانع از سقط بیش از ۶ هزار جنین در بیمارستانها شد
محمدحسین زارعزاده، رییس بسیج جامعه پزشکی، از حضور مشاوران بسیجی برای شناسایی زوجینی خبر داد که قصد سقط جنین در بیمارستانها و مطبها دارند. او گفت که مشاوران بسیج تاکنون در ۹۰ درصد موارد مراجعه موفق بوده و توانستهاند از سقط بیش از شش هزار جنین جلوگیری کنند.
زارعزاده روز پنجشنبه ۱۹ مهر در گفتوگو با اعتماد آنلاین با اشاره به اینکه در ایران راههای سقط جنین سهل و آسان است، گفت بسیج از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خواسته است توزیع داروهای سقط جنین را در داروخانهها محدود کنند.
تلاش برای افزایش جمعیت
قانون جوانی جمعیت با توصیهها و تاکیدات خامنهای، روز ۲۴ مهر ۱۴۰۰ در مجلس یازدهم تصویب شد و آبان همان سال، ابراهیم رئیسی، رییس دولت سیزدهم، آن را برای اجرا ابلاغ کرد.
در بندهای مختلف این قانون، هر اقدام مغایر با فرزندآوری، لغو و مشمول مجازات شد.
پس از آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بهطور مستقیم به وزیر بهداشت دستور داد با انجام اقداماتی مانند «نظارت بر شبکه بهداشت»، موانع افزایش جمعیت را برطرف کند.
خامنهای در دیداری با پزشکیان و کابینه او به محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، دستور داد با توجه به نیاز کشور به جمعیت جوان، شخصا موضوع جوانی جمعیت و برطرف کردن موانع آن را پیگیری کند و با اقدامات لازم از جمله نظارت بر شبکه بهداشت، جلوی موانع افزایش جمعیت را بگیرد.
رفع محدودیتهایی که اعمال نمیشد
به گفته زارعزاده، پای سازمان بسیج از نخستین روزهای دولت رئیسی به مساله فرزندآوری در کشور گشوده شد و این سازمان در سالهای گذشته تلاش کرد تا از سقط جنین در کشور جلوگیری کرده و به تسهیل فرزندآوری کمک کند.
یکی از این اقدامات راهاندازی مراکز «نفس» برای جلوگیری از «قتل نفس و سقط جنین» بود.
صابر جباری، مسئول دبیرخانه قرارگاه جوانی جمعیت وزارت بهداشت، روز چهارشنبه از لغو محدودیت بارداری در سن زیر ۱۸ سال خبر داد و گفت: «گزارههای غلط و نادرستی در زمینه ازدواج، باروری و بارداری در شبکه بهداشت کشور از جمله رفع محدودیت بارداری در سن زیر ۱۸ و بالای ۳۵ سال و حرمت سقط جنین قبل از دمیده شدن روح، تبیین و اصلاح شده است.»
•
•
همزمان علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت، با تایید این که محدودیت سنی برای بارداری برداشته شده، گفت که سنین ۱۵ تا ۴۹ سال برای بارداری مناسب اعلام میشود.
سقط جنین در ایران
جباری در اردیبهشت سال جاری از راهاندازی کارگروه «پیشگیری و مقابله با سقط عمدی جنین» برای اولین بار در کشور خبر داده و گفته بود این کارگروه جزو برنامههای وزارت بهداشت پس از ابلاغ قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» بوده است.
او به تازگی در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد روزانه حداقل یک هزار (سالانه ۳۶۰ هزار) جنین در ایران سقط میشوند.
این آمار رسمی نیست و برخی مسئولان آمار واقعی را بالاتر و میلیونی میدانند.
زارعزاده با اشاره به اینکه یکی از دلایل عمده سقط جنین در کشور، مشکلات اقتصادی و فرهنگی است، درصد بارداریهای ناخواسته منجر به سقط جنین در دوران عقد را قابل توجه اعلام کرد و از تماس مراکز نفس با خیرین، برای تامین جهیزیه این افراد خبر داد.
با وجود افزایش سه برابری بودجه سازمان صداوسیما در سال ۱۴۰۳، جدیدترین افکارسنجی ایسپا نشان میدهد تنها ۱۲/۵ درصد شرکت کنندگان اخبار و ۱۱/۵ درصد شرکت کنندگان، فیلم و سریال را از صداوسیما تماشا میکنند. در گزارش سال ۱۳۹۶ همین مرکز بیش از ۵۱ درصد مردم به صداوسیما اعتماد داشتند.
ایسپا، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران، به تازگی نتایج یک نظرسنجی مربوط به اردیبهشت ۱۴۰۳ را منتشر کرد.
نتایج این طرح که با عنوان «نظرسنجی وضعیت اجتماعی-فرهنگی دانشجویان دانشگاههای دولتی» انجام شده است، نشان میدهد تنها ۱۱/۵ درصد شرکت کنندگان، فیلم و سریال را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی تماشا میکنند.
۳۹/۴ درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی گفتند فیلم و سریال را از سایتهای اینترنتی دانلود میکنند، ۱۸/۷ درصد از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی استفاده میکنند، ۱۱/۶ درصد از پلتفرمهای خارجی فیلم و سریال تماشا میکنند و ۱۰/۱ درصد هم ماهواره تماشا میکنند.
در زمینه پیگیری اخبار، یافتههای این افکار سنجی نشان میدهد سایت و خبرگزاریهای داخلی با ۲۵/۲ درصد، رتبه اول منبع اخبار شرکت کنندگان بوده، سایت و خبرگزاریهای خارجی با ۲۰/۴ درصد در رتبه دوم قرار دارند و صداوسیما با ۱۲/۵ درصد در رتبه سوم قرار گرفته است.
بر پایه این گزارش، ۸/۱ درصد شرکت کنندگان اخبار خود را از شبکههای ماهوارهای دریافت میکنند.
رسانههای اجتماعی و شهروندان در ایران
یافتههای این افکار سنجی که با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی وزرات علوم، تحقیقات و فناوری انجام شده است نشان میدهد در زمینه استفاده از پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، ۸۹/۵ درصد شرکتکنندگان از تلگرام، ۸۵/۷ درصد از اینستاگرام، ۶۶/۷ درصد از واتساپ و ۵۰/۴ درصد از یوتیوب استفاده میکنند.
پیامرسانها و شبکههای اجتماعی بومی مثل ایتا ۳۸/۴ درصد، روبیکا ۲۹/۶ درصد و بله ۲۰/۸ درصد استفاده داشتهاند.
همچنین ۲۳/۵ درصد شرکت کنندگان اعلام کردند از ایکس (توییتر سابق) استفاده میکنند.
در این نظرسنجی دو هزار و ۲۵۰ دانشجوی دانشگاههای دولتی کشور شرکت کردند.
ایسپا، آبان ماه ۱۴۰۲ نتایج نظرسنجی خود را منتشر کرد که نشان میداد در آبان ۱۴۰۲، تنها ۳۷/۹ درصد مردم در ایران اخبار را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی دنبال میکردند.
بر پایه این نظرسنجی که پنج هزار و ۸۶ نفر در آن شرکت داشتند، ۳۱ درصد مردم در ایران اخبار را از شبکههای اجتماعی و ۹ درصد هم از ماهواره دنبال میکردند.
این مرکز در سال ۱۳۹۶ گفته بود ۵۱/۵ درصد مردم به صدا و سیما اعتماد دارند و تنها ۱۲ درصد، اخبار را از شبکههای اجتماعی دنبال میکنند.
بحران مرجعیت صداوسیمای جمهوری اسلامی سالهاست مورد توجه قرار گرفته است.
افزایش دسترسی به شبکههای اجتماعی از جمله مهمترین عوامل کاهش مقبولیت صدا و سیما در بین شهروندان است.
همانطور که مقایسه نتایج طرحهای افکار سنجی این مرکز دولتی نشان میدهد، در کنار کاهش قابل توجه اعتماد شهروندان به صدا و سیما، سهم استفاده شهروندان از شبکههای اجتماعی به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، وریشه مرادی (جوانا سنه)، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، از صبح پنجشنبه ۱۹ مهر ماه در اعتراض به بلاتکلیفی و محرومیتهای ایجاد شده برای او و افزایش میزان صدور و اجرای احکام اعدام برای زندانیان در ایران، دست به اعتصاب غذای نامحدود زد.
طبق اطلاعات رسیده، این زندانی سیاسی اعتصاب غذای خود را همزمان با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام آغاز کرده و اعلام کرده که اعتصاب غذایش از لحاظ زمانی نامحدود خواهد بود.
مرادی دلایل اعتصاب خود را اعتراض به اعدامهای اجرا شده در ماههای گذشته، صدور احکام ناعادلانه اعدام اخیر برای زندانیان سیاسی و اعتراض به بلاتکلیفی و محرومیتهای ایجاد شده برای خود در زندان اوین عنوان کرده است.
مرادی از اردیبهشت امسال با دستور قاضی صلواتی از حق تماس و ملاقات با خانواده و وکیلهای خود محروم شد.
حق تماس او از چندی پیش برقرار شده اما همچنان از حق ملاقات با خانواده و وکلای خود محروم است.
او که از حدود ۱۵ ماه پیش به صورت بلاتکلیف در اوین زندانی است، با اتهامات «بغی و عضویت در یکی از گروههای اپوزیسیون مخالف نظام» مواجه است که میتواند به صدور حکم سنگینی نظیر اعدام بینجامد.
خبرگزاری هرانا در گزارشی به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام نوشت که در بازه زمانی ۱۰ اکتبر ۲۰۲۳ تا هشت اکتبر ۲۰۲۴، دستکم ۸۱۱ نفر در ایران اعدام شدند.
طبق این گزارش، طی این مدت ۱۸۶ نفر به اعدام محکوم شدند و ۵۹ حکم اعدام نیز از سوی دیوان عالی کشور تایید شده است.
محاکمه با اتهامات سنگین
جلسه نخست دادگاه رسیدگی به اتهامات مرادی روز ۲۷ خرداد امسال در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی برگزار شد.
جلسه دوم محاکمه او بارها به بهانههای مختلف از سوی قاضی صلواتی لغو شد و نهایتا در روز ۱۴ مهر امسال برگزار شد.
خبرگزاری هرانا همان روز در گزارشی نوشت که قاضی صلواتی در اقدامی که نقض حقوق متهمین ارزیابی میشود، به هیچ یک از وکلای مرادی، اجازه دفاع از موکل خود را نداد.
طبق این گزارش، مرادی نیز با دستور قاضی صلواتی به صورت شفاهی اجازه دفاع پیدا نکرد و دفاعیات خود را به صورت کتبی به دادگاه ارایه کرد.
مرادی در مرداد امسال متن دفاعیه خود را همراه با نامهای خطاب به افکار عمومی نوشت و از مردم خواسته او و فعالیتهایش را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
او در بخشی از این نامه با بیان اینکه «داعش سرمان را میبرید و جمهوری اسلامی، سرمان را به دار میکشد»، نوشت: «هیچ دانش سیاسی-حقوقی توان حل این پارادوکس را ندارد. پس بیدار باشیم.»
بسیاری از زندانیان در ایران به ناچار از اعتصاب غذا به عنوان آخرین راه برای رسیدن به خواستههایشان استفاده میکنند و جان خود را به خطر میاندازند.
آنها اغلب در اعتراض به رسیدگی نشدن به پروندهشان، مراعات نشدن حقوقشان به عنوان زندانی یا بازداشت ماندن و بلاتکلیفیهای بلندمدت در زندان، اعتصاب میکنند.
در دهههای اخیر زندانیان سیاسی زیادی به دلیل اعتصاب غذای اعتراضیشان در زندان دچار بیماریهای مختلف و آسیبهای جدی شدند و برخی نیز جان خود را از دست دادند.
بازداشت و شکنجه
این زندانی سیاسی دهم مرداد ۱۴۰۲ همراه با ضرب و جرح شدید در حوالی سنندج بازداشت شد.
پس از آن در تاریخ ۱۷ آبان، رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در گزارشی از بازداشت مرادی و دو شهروند کُرد دیگر به نامهای پخشان عزیزی و سیروان محمدرضایی خبر دادند و آنها را عضو «پژاک» (حزب حیات آزاد کردستان) معرفی کردند.
روز چهارم مهر، حزب حیات آزاد کردستان، مرادی را «عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان» معرفی کرد و با انتشار بیانیهای خطاب به افکار عمومی و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوق بشر اعلام کرد او برای «انجام فعالیتهای سیاسی و سازماندهی زنان در کردستان» حضور داشته است.
گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال در بهمن سال گذشته از شکنجه مرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات حکایت داشت.
جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن همواره فعالان مدنی، کارگری و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است.
از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی، سیاسی و معترضان، از سوی حکومت شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.
پنجشنبه ۱۹ مهر امسال برابر با ۱۰ اکتبر، روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام است. این مناسبت در سال ۲۰۰۳ میلادی از سوی دهها سازمان مدافع حقوق بشر در سراسر جهان نامگذاری شد. خبرگزاری هرانا در گزارشی به مناسبت این روز نوشت که طی یک سال گذشته دستکم ۸۱۱ نفر در ایران اعدام شدند.
بر اساس گزارش سازمانهای حقوق بشری، روز پنجشنبه و همزمان با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام، دو زندانی با اتهامات مرتبط با «مواد مخدر» در زندان ارومیه اعدام شدند.
هویت یکی از این دو از سوی منابع حقوق بشری، برهان انصاری، اهل ارومیه احراز شده است.
هرانا در گزارشی دیگر از اعدام هفت زندانی در روز ۱۸ مهر ماه در زندان قزلحصار خبر داد.
احمد نارویی، محمد نارویی و کامران سقایی با اتهامات مرتبط با «مواد مخدر»، دو زندانی به اتهام قتل که هویت یکی از آنها آرمان هدایتی احراز شده و دو زندانی تبعه کشور افغانستان به اتهام «تجاوز به عنف»، اعدامشدگان این روز بودند.
سازمان حقوق بشری حالوش که اخبار سیستان و بلوچستان را گزارش میدهد نیز گزارش داد طی این روز حکم یک زندانی «کودک-مجرم» که پیشتر بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود، در زندان زاهدان به اجرا درآمد.
بر اساس این گزارش، مهدی براهویی در سال ۱۳۹۸، در حالی که ۱۷ سال داشت به اتهام قتل در یک نزاع دستهجمعی در شهر خاش بازداشت و مدتی بعد به اعدام محکوم شد.
همزمان، طبق گزارش سایت هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جمهوری اسلامی در بازه زمانی ۱۰ اکتبر ۲۰۲۳ تا هشت اکتبر ۲۰۲۴، حداقل ۸۱۱ نفر را در نقاط مختلف ایران به شیوه حلقآویز اعدام کرده است.
این رقم در مقایسه با زمان مشابه در سال گذشته، حدود ۲۳/۰۶ درصد افزایش داشته است.
از این تعداد چهار نفر در ملاء عام اعدام شدند و از میان قربانیانی که هویتشان احراز شده، جنسیت ۲۳ تن زن بوده و چهار تن دیگر در زمان ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشتهاند و «کودک-مجرم» بودهاند.
هرانا با بیان این که در این بازه زمانی، ۷۲۱ گزارش را در رابطه با اعدام ثبت کرده، نوشت که طی این مدت ۱۸۶ نفر به اعدام محکوم شدند و ۵۹ حکم اعدام نیز از سوی دیوان عالی کشور تایید شده است.
بنا بر این گزارش، اجرای حکم اعدام در مدت زمان مورد بررسی نسبت به مدت مشابه در سال قبل دستکم ۲۳/۰۶ درصد، صدور احکام اعدام ۱۳/۴۱ درصد و اعدام زنان نیز ۳۵/۲۹ درصد افزایش داشته است.
۱۷ مهر ماه، در آستانه با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام، «سازمان حقوق بشر ایران» و «کارزار جهانی نه به اعدام در ایران» با مشارکت سازمانها و کنشگران حقوق بشری، مدنی و سیاسی، در حمایت از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، به مدت ۲۴ ساعت بدون وقفه به موضوع اعدام در ایران پرداختند.
در این ۲۴ ساعت بسیاری از چهرههای شناخته شده ایرانی و بینالمللی در این برنامه حضور یافتند و بهطور مستقیم با اعتراضات ایرانیان در جایجای جهان همراه شدند.
اتهامات اعدامشدگان و محل اجرای احکام اعدام
بر اساس اطلاعات گردآوری شده هرانا، ۵۵/۴۹ درصد اعدامشدگان به اتهام جرایم مربوط به «مواد مخدر» و ۳۵/۵۱ درصد به اتهام «قتل» در ایران اعدام شدند.
همچنین ۲/۳۴ درصد اعدامها به اتهام «تجاوز»، ۲/۳۴ درصد با اتهامات نامعلوم، ۱/۲۳ درصد با اتهام امنیتی (جاسوسی، ترور، بمبگذاری)، ۱/۱۱ درصد به اتهام «محاربه» (غیر سیاسی)، ۰/۸۶ درصد با اتهام «محاربه» و «بغی» (سیاسی و امنیتی)، ۰/۶۲ درصد به اتهام «سرقت مسلحانه» و ۰/۴۹ درصد به اتهام «فساد فیالارض» بودهاند.
هرانا در گزارش خود نوشت صدور و اجرای حکم اعدام شهروندان در ایران در حالی رخ میدهد که بسیاری از متهمان از دسترسی به روند عادلانه دادرسی محروماند.
بیشترین اعدامهای انجام شده در استان البرز با سه زندان پرجمعیت و مهم کشور (با ۲۱/۷۰ درصد) بوده است و پس از آن استان فارس با ۹/۸۶ درصد و استان اصفهان با ۶/۷۸ درصد، بیشترین اعدام را داشتهاند.
همچنین زندان قزلحصار کرج با ۱۳۹ اعدام، زندان عادلآباد شیراز با ۷۹ اعدام و زندان دستگرد اصفهان با ۴۸ اعدام، در رتبههای اول تا سوم زندانهایی قرار دارند که اجرای احکام اعدام در آنها انجام شده است.
رکورد یک دهه اعدام در ایران شکسته شد
مجموعه فعالان حقوق بشر و مرکز عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران، با انتشار بیانیهای مشترک افزایش نگرانکننده اعدامها در ایران را محکوم کردند.
این سازمانها مجازات اعدام را نقض حق حیات و نشانهای از فساد قضایی در ایران دانسته و خواستار توقف فوری آن شدند.
آنها از جامعه بینالمللی نیز درخواست کردند جمهوری اسلامی را برای توقف اعدامها و اصلاحات قضایی پاسخگو کند.
امضاکنندگان این بیانیه با اشاره به آمار اعدامهای انجام شده یادآور شدند که امسال بالاترین تعداد اعدام زنان در دهه گذشته ثبت شده و ۲۳ زن اعدام شدهاند.
ایراناینترنشنال روز ۱۶ مهر در گزارشی با استناد به گزارشهای منابع حقوق بشری نوشت از روز دوشنبه ۹ مهر تا یکشنبه ۱۵ مهر، دستکم ۴۳ زندانی در زندانهای ایران اعدام شدند.
در این گزارش آمده است جمهوری اسلامی در هفت روز، هر روز دستکم شش نفر و هر چهار ساعت حداقل یک نفر را اعدام کرده است.
سازمان عفو بینالملل در آخرین گزارش سالانه خود با اشاره به افزایش چشمگیر اعدام در ایران نوشت نزدیک به ۷۵ درصد از کل اعدامهای ثبتشده در سال ۲۰۲۳ در جهان، در ایران انجام شده است.
طبق این گزارش، جمهوری اسلامی بعد از خیزش «زن، زندگی، آزادی»، استفاده از مجازات اعدام را برای القای وحشت در میان مردم و تشدید کنترل خود بر قدرت افزایش داده است.
افشین سهرابخان، بازرس کل استان تهران و رئیس بازرسی منطقه یک کشوری، اعلام کرد تولیدکنندگان مواد غذایی اجازه استفاده از اتباع خارجی «چه مجاز و چه غیرمجاز» را ندارند و در صورت بهکارگیری چنین افرادی، غذای تولید شده آنها به عنوان غیراستاندارد و غیربهداشتی به جامعه معرفی خواهد شد.
سهرابخان که به مناسبت ۱۹ مهر، سالروز تاسیس سازمان بازرسی کل کشور صحبت میکرد، گفت این سازمان براساس قانون نظارت بر حسن اجرای امور را برعهده دارد.
این مقام قضایی در شرایطی از نظارت قانونی صحبت میکند که بر اساس ماده ۲ آییننامه اجرایی قانون «اصلاح ماده ۱۳ مواد خوردنی، آشاميدنی، آرايشی و بهداشتی»، شرط اختصاصی برای کارکنان مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی و اماکن عمومی، داشتن کارت بهداشت است و در شرایط صدور آن هم، برای اتباع خارجی محدودیتی در نظر گرفته نشده است.
علاه بر اینها، وزارت بهداشت پیشتر اعلام کرده بود اتباع خارجی با ارائه کارت اقامت خود به جای کارت ملی میتوانند برای دریافت کارت بهداشت اقدام کنند.
به این ترتیب، مشخص نیست مقامی قضائی که وظیفهاش نظارت بر اجرای صحیح قانون است چگونه اعلام میکند اتباع خارجی مجاز که کارت اقامت دارند و طبعا شرکتهای مواد غذایی پس از اخذ کارت بهداشت آنان را استخدام کردهاند، اجازه ندارند در این مراکز کار کنند؟
علاوه بر این، این مقام قضایی مشخص نکرده بر مبنای چه قانونی، حضور کارکنان غیرایرانی در مراکز تولید موادغذایی موجب غیراستانداردشدن و غیربهداشتی شدن مواد غذایی تولیدی میشود؟
به بیان دیگر، بر اساس چه ویژگی بهداشتی یا معیار استانداردسنجی، حضور کارکنان غیرایرانی در یک شرکت تولید مواد غذایی، کیفیت مواد غذایی تولیدی را به سطح غیراستاندارد پائین آورده و به لحاظ بهداشتی هم غیرقابل مصرف میکند؟
این نگاه به اتباع خارجی دارای مجوز در ایران که اجازه اقامت، کار و حق زندگی در این کشور را دارند را نمیتوان با توجیهات امنیتی که متوجه اتباع فاقد مجوزهای قانونی میشود، موجه کرد.
نژادپرستی فرهنگی علیه افغانستانیها در ایران
غیربهداشتی و غیراستاندارد خواندن محصولی غذایی که یک فرد غیرایرانی در تهیه آن نقش داشته است، دارای سویههای نژادپرستانه است ولو اینکه فرد گوینده خود به نژادپرستانه بودن آن آگاه نباشد.
علایق نژادپرستانه، در تعریف جدید و در چارچوب ترم «نژادپرستی فرهنگی»، همه انواع برچسبهای کلیشهای را شامل میشود که میتواند گروهبندیهای مختلف غیر بیولوژیک همچون گروههای دینی/مذهبی/زبانی/قومی و فرهنگی را هدف بگیرد.
به این ترتیب در تعریف جدید، نژاد در ترم نژادپرستی، بر اساس گزارههای غیر بیولوژیکی و از منظر سیاسی و اجتماعی تعریف میشود و اندیشه، جریان و یا فردی به نژادپرستی فرهنگی متهم میشود که با نسبت دادن کلیشههای مثبت به گروه قومی/فرهنگی خود و کلیشههای منفی به دیگر گروههای قومی/فرهنگی، به همان تقسیمبندی کلاسیک نژادپرستی یعنی گروههای برتر و پستتر دامن میزند.
در این شرایط، احساسات فرد نژادپرست درباره خودش، چنان آسیبپذیر شده است که احساس میکند تنها از رهگذر بدنام کردن «دیگری» است که میتواند «ارزشهای راستین و خاص» خود را برجسته کند.
در نگاه نژادپرستانه، فرهنگ که عامل اصلی تعیین سرنوشت همه گروههای مردمی دانسته میشود، محتوای معین و غیر قابل تغییری دارد و افراد متعلق به فرهنگهای مختلف شانس چندانی برای تغییر آن ندارند.
در این چارچوب، تلقیای که فرد نژادپرست از «فرهنگ ایرانی» دارد واجد خصوصیات ارزشمندی است که در طول قرنها ثابت مانده است و از آن طرف یک «دیگری» که اینجا افغانستانی است، واجد فرهنگی بدوی شناخته میشود که صرف حضورش در یک کارگاه مواد غذایی میتواند غذای تولیدی آن کارگاه را فاقد کیفیت و سلامت کند.
در این نگاه، افغانستانی در هر جایگاهی که باشد و هرچقدر هم بخواهد ویژگیهای فرهنگی مطلوب فرد نژادپرست را کسب کنند، همچنان یک «افغانی» باقی میماند.
به این ترتیب، نگاه مقام قضایی شاغل در دستگاه بازرسی کل کشور به افغانستانیهای ساکن ایران، که بازتابدهنده نگاه ساختاری کلیت دستگاه حاکمه است، نگاهی نژادپرستانه است چون افغانستانیها به صرف ایرانی نبودن، واجد خصوصیتهای نامطلوب شناخته میشود.
سیاستهای تبعیضآمیز علیه پناهجویان و مهاجران افغانستانی در ایران، که نه تنها بر اساس وضعیت اقامتی آنها، که متاثر از نگاه نژادپرستانه عیله آنان اعمال میشود، ابعاد گوناگونی دارد و صحبتهای مقام بازپرسی کشور تنها جلوهای از این سیاستها را که نقض حقوق بشر و موازین بینالمللی است، بازتاب میدهد.
محدودیتهای ثبتنام در مدارس کودکان افغانستانی برای ثبتنام در مدارس دولتی یا حضور در دانشگاهها با موانع اداری و قانونی روبهرو هستند. یا به بهانه نداشتن مدارک هویتی مدنظر مدرسه از ثبتنام این کودکان خودداری میشود، یا نسبت به بچههای ایرانی از آنها پول و شهریههای بیشتری درخواست میشود یا در مدرسه و کلاسهای درس با تبعیضهایی مواجه میشوند که مورد تائید و پشتیبانی ساختارهای رسمی است.
عدم ثبتنام کودکان افغانستانی فاقد اوراق قانونی در مدارس در حالی صورت میگیرد که طبق اصل ۱۳۸ قانون اساسی، کودکان فاقد مدرک هویتی که از نظر سنی شرایط نامنویسی و تحصیل در نظام آموزشی رسمی کشور را دارند، حق دارند با دریافت «کارت حمایت تحصیلی» وارد مدارس و نظام آموزشی کشور شوند.
تحصیلات دانشگاهی برای اتباع افغانستانی هم که به شکل پناهجو یا مهاجر و به صورت قانونی در ایران زندگی میکنند رایگان نیست و بسیاری از این دانشجویان برای تحصیلات دانشگاهی با مشکلات متعددی از جمله هزینه بالای تحصیل یا مشکل تمدید روادید اقامتی مواجه میشوند. علاوه بر اینها افغانستانیها در ایران حق تحصیل در ۲۳ رشته و گرایش دانشگاهی و تقریبا اکثر رشتههای فنی و حرفهای را هم ندارند.
تبعیض در حوزه اشتغال طبق قانون کار ایران، اتباع خارجی میتوانند فقط در شغلهای مجاز که از طرف دولت تعیین میشود فعالیت کنند. در این میان، مهاجران افغانستانی تنها در برخی مشاغل خاص مجاز به کار هستند. این مشاغل در چهارگروه «کورهپزخانه»، «کارهای ساختمانی»، «کارگاههای کشاورزی» و «سایر مشاغل» که شامل شغلهایی از قبیل تولید کود شیمیایی، سوزاندن زباله و... است دستهبندی شده است.
در این شرایط هم بسیاری از کارگران افغانستانی از حقوق و مزایای کاری برابر با کارگران ایرانی برخوردار نیستند و در معرض استثمار قرار دارند و نبود حمایت و حفاظت قانونی این استثمار را سیستماتیک میکند.
فقدان بیمه درمانی و خدمات حمایتی
عدم دسترسی به پوشش بیمهای و حمایتهای اجتماعی، وضعیت اقتصادی و بهداشتی پناهجویان و مهاجران افغانستانی را در ایران پیچیدهتر کرده و آنها را در معرض تبعیض جند لایه قرار میدهد.
و در موردی که در دنیا مطلقا نظیر ندارد، شورای عالی پیوند عضو ایران، قانونی مصوب کرده که بر اساس آن پیوند اندام ایرانیان به اتباع خارجی ممنوع است و مقامات وزارت بهداشت با این عنوان که این قانون برای حفظ حرمت ایرانیها لازم است اجازه نمیدهند حتی در شرایطی که اهدای عضو ممکن باشد و حتی در صورتی که بیمار افغانستانی در خطر مرگ باشد، پیوند عضو انجام شود.
محدودیتهای جغرافیایی و حق سکونت جمهوری اسلامی، حق انتخاب محل زندگی را از مهاجران و پناهجویان افغانستانی سلب کرده است. زندگی و کار و حتی صرف حضور اتباع افغانستانی در شانزده استان ایران به طور کامل ممنوع است و در ۱۲ استان دیگر نیز در برخی شهرها و منطقهها اقامت آنها ممنوع هست.
افغانستانیهای دارای کارت آمایش (پناهجویان دارای مجوز قانونی) هم فقط حق تردد در استانی را دارند که کارتشان از آنجا صادر شده است و برای سفر به بیرون از استان باید درخواست مجوز کنند و در صورت تائید درخواست، هزینه این مجوز را پرداخت کنند.
سیاستهایی که برای اتباع خارجی تدوین میشود و در عمل با توجه به مهاجرپذیر نبودن ایران، تنها متوجه پناهجویان افغانستانی ساکن ایران میشود، هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد.
در تازهترین مورد، طرحی در کمیسیون امور داخلی مجلس در دست بررسی است که بر اساس آن، اقامت دائم اتباع خارجی در ایران حذف شده و به جای آن سه نوع اقامت موقت یک ساله، سه ساله و هفت ساله برای آنها در نظر گرفته شده است.
بازگشت حسینعلی امیری، رئیس سابق دادگستری استان فارس و قاضی بدنام و ضدیهودی شیراز به این منطقه، اینبار در قامت استاندار فارس. او کسی است که پیشرفت خود در سلسلهمراتب قدرت جمهوری اسلامی را مدیون برخوردهای افراطیاش با یهودیان شیراز است.
ماجرا به ۲۶ سال پیش بازمیگردد، زمانی که حسینعلی امیری رئیس دادگستری فارس بود. در اواخر دهه ۱۳۷۰ بهیکباره اعلام شد که ۱۳ یهودی به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شدهاند. اتهامی که جمهوری اسلامی پس از انقلاب بارها و بدون ارائه مدارک معتبر برای برخورد با یهودیان و بهائیان از آن استفاده کرده است.
این بازداشتها در دورهای صورت گرفت که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، اصل هولوکاست و کشتار یهودیان در دوران هیتلر را زیر سؤال میبرد و زمینهساز چنین برخوردهایی با یهودیان در سطوح پایینتر نظام میشد.
در شیراز، شهری که در دهه ۱۳۶۰، شانزده مرد و زن بهائی به اتهاماتی بیاساس از جمله جاسوسی برای اسرائیل از جمله در در میدان چوگان این شهر به دار آویخته شدند، یک دهه بعد و در دهه ۷۰ نیز ۱۳ یهودی به اتهام مشابه بازداشت شدند.
یکی از دو صحنهگردان اصلی این ماجرا، جوان حزباللهی و جویای نامی به نام حسینعلی امیری بود که اکنون از سوی دولت پزشکیان به عنوان استاندار فارس منصوب شده است. امیری به شهری بازمیگردد که ۲۶ سال پیش در آن یکی از صحنهگردانان اصلی توطئهای علیه یهودیان بود. توطئهای که ابعاد جهانی پیدا کرد و حتی علی ربیعی، دستیار اجتماعی پزشکیان و یکی از چهرههای امنیتی آن زمان، به محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، اعلام کرده بود که اتهام جاسوسی علیه بازداشتشدگان یهودی نادرست است.
صحنهگردان دوم و قدیمیتر این پرونده، اصغر ترابپور، معروف به حاج مجید بود. یکی از قدرتمندترین چهرههای امنیتی فارس در دهه خونین ۱۳۶۰. ترابپور بیش از سه دهه در سمت رئیس زندانهای استانهای فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد فعال بود و زندانیان آن دوران از روایتهای وحشتناکی از شکنجهها در دوران او سخن میگویند.
ترابپور نقش اصلی را در اعدام بهائیان در دهه ۶۰ و همچنین کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در این سه استان، بهویژه در زندان مخوف عادلآباد شیراز بر عهده داشت.
اکنون و با حکم دولت پزشکیان، این دو چهره سالهای وحشتبار استان فارس، بار دیگر در این استان در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند: حسینعلی امیری به عنوان استاندار فارس و اصغر ترابپور، که اکنون از ریاست سازمان زندانها بازنشسته شده است، به عنوان رئیس ستاد دیه این استان.
امیری و ترابپور امروز به جای اینکه به جرم نقض گسترده حقوق بشر در مقابل دادگاه قرار بگیرند در سایه دولت پزشکیان و قوه قضاییه محسنی اژهای مورد توجه و عنایت خاص قرار گرفتهاند. اما مردم فراموش نمی کنند و کشف حقیقت و اجرای عدالت شامل مروز زمان نمیشود.