شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

بوم و گل | حسین محجوبی

محجوبی در سال ۱۳۳۸ در رشته ﻣﻌﻤﺎری ﺑﺎ ﮔﺮاﯾﺶ ﻓﻀﺎی ﺳﺒﺰ از داﻧﺸﮑﺪه ھﻨﺮھﺎی زﯾﺒﺎ ﻓﺎرغ‌اﻟﺘﺤﺼﯿﻞ ﺷﺪ. اﻣﺎ ﻧﻘﺎﺷﯽ از ﮐﻮدﮐﯽ همراه لحظاتش ﺑﻮد و ھﻤﭽﻨﺎن هست.

ﮐﻮدﮐﯽ‌اش ﮔﺎھی شبیه ﺟﺎدو به ﻧﻈﺮ می‌رسد، درﺧﺘﺎن ﺗﺒﺮﯾﺰی ﺑﻠﻨﺪ، ھﻮای ﺑﺴﯿﺎر ﭘﺎک، ﻣﻨﺎظﺮ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﺑﯽ‌اﻧﺘﮭﺎ و ﺣﺘﯽ آهویی که ﺣﯿﻮان ﺧﺎﻧﮕﯽ است و دست‌آموز. ھﻨﻮز درﺧﺘﺎن ﺗﺒﺮﯾﺰی‌اش ﭼﺸﻢ‌ﻧﻮازند و ﺟﺎﯾﮕﺎه وﯾﮋه‌ای در آﺛﺎرش دارﻧﺪ.

درک ارﺗﺒﺎط ﺑﯿﻦ اﺷﯿﺎ از دﻏﺪغهھﺎی اوﺳﺖ و ﮔﺎهی درﺑﺎره ﮐﻮچک‌ترﯾﻦ اﺟﺰای ﺟﮭﺎن ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻮﺗﺮون و ﭘﺮوﺗﻮن به دور هسته اﺗﻢ آﺛﺎری ﺧﻠﻖ می‌کند؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺐ‌ھﺎﯾﺶ ﺣﻮل ﻣﺤﻮر ﯾﮏ داﯾﺮه.

از ﻧﮑﺎت وﯾﮋه درﺑﺎره اﺳﺘﺎد ﻣﺤﺠﻮﺑﯽ ﺣﻀﻮر او در هیئت ھﻔﺖ‌ﻧﻔﺮه طﺮاﺣﯽ طﺮح ﺟﺎﻣﻊ و ﺗﻔﺼﯿﻠﯽ ﺷﮭﺮ ﺗﮭﺮان در اواﯾﻞ دهه ﭼﮭﻞ اﺳﺖ. نکته ﻣﮭﻢ و ﮐﻤﺘﺮ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﯾن است که ﺗﮭﺮان ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﺑﺰرﮔﺮاه‌ھﺎی ﻓﻌﻠﯽ، ﺣﺘﯽ از ھﻤﺖ ﺗﺎ ﮐﺮج، ﺑﺮای ۳/۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ طﺮاﺣﯽ ﺷﺪه است.

ﻧﺎﺗﻤﺎم ﻣﺎﻧﺪن ﮐﺘﺎﺑﺨﺎنه ﻣﻠﯽ و ﺑﺴﯿﺎری از ﭘﺮوژه‌ھﺎی دﯾﮕﺮ، به‌خاطر رخداد اﻧﻘﻼب در اﯾﺮان، وﺿﻌﯿﺖ ﺗﮭﺮان را به ﺷﮑﻞ ﻓﻌﻠﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ داد. ﮐﺘﺎﺑﯽ در اﯾﻦ‌ﺑﺎره ﭼﺎپ شد که ﻧﺎﯾﺎب اﺳﺖ و در زﻣﺎن تصدی ﮐﺮﺑﺎﺳﭽﯽ در ﺷﮭﺮداری تهران، ﺑﺨﺸﯽ از اﯾﻦ ﭘﺮوژه‌ھﺎ از ﺳﺮ ﮔﺮفته ﺷﺪﻧﺪ.

اﻣﺎ از مهم‌ترین آﺛﺎر ﺷﮭﺮﺳﺎزی محجوبی می‌توان به ﭘﺎرک ﺳﺎﻋﯽ اﺷﺎره ﮐﺮد.

ﻣﺤﺒﺖ ﺳﺮﺷﺎر و ﺧﻮﻧﮕﺮﻣﯽ محجوبی در ﮐﻨﺎر آﺛﺎر ﺑﯽ‌ﺑﺪﯾﻠﺶ، بیننده را در ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻋﺠﯿﺐ میان ﯾﮏ رابطه روﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺎب و ﻓﻀﺎی ھﻨﺮی ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺪرن ﻗﺮار ﻣﯽ‌دھﺪ.

 

 

در ﺳﺎل ۱۹۷۳ در ﺳﻮییس، ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎه ﺑﺎل ﺑﺮﮔﺰار ﺷﺪ، ﮐﻪ اﯾﺮان ﻫﻢ ﺷﺮﮐﺖ داﺷﺖ. ﺟﺎﻟب این‌که ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺟﺎ را اﯾﺮان ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد. ورودی ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎه در یک ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﭼﻬﺎر ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻮد، ﺗﻤﺎم ﮔﺎﻟﺮی‌ﻫﺎی ﻣﻌﺮوف دﻧﯿﺎ آن‌جا ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ داشتند. آثار بزرگ‌ترین هنرمند‌ها آن‌جا ﺑﻮد و اﯾﺮان ﻫﻢ برای اوﻟﯿﻦ ﺑﺎر در ﻫﻨﺮ ﻣﺪرن دﻧﯿﺎ ﺣﻀﻮر داﺷﺖ. اﺻﻼ ما را ﻣﯽ‌دﯾﺪند برایشان ﺗﻌﺠﺐ‌آور ﺑﻮد، ﭼﻮن ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﺮدند ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﻨﯿﺎﺗﻮر دارﯾﻢ.

ﯾک ﺳﺮی از ﮐﺎرهایم درخت‌های ﺗﺒﺮﯾﺰی ﺷﻤﺎل ﺑﻮد، ﮐﻪ آن‌جا ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎخص است و اﻻن ﻫﻢ ﺑﻐﻞ ﺑاغ‌های ﭼای ﯾﺎ ﻣﺰرﻋﻪ‌ها ﻣﯽ‌ﮐﺎرند، ﭼﻮن ﺳﺮﯾﻊ رﺷﺪ می‌کنند و ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده‌ای ﮐﻪ ﺑﺮای ﻣﺮز اراﺿﯽ دارد و ﺑﺮای ﻫﯿﺰم. اﯾﻦ ﻓﺮﻣﯽ ﮐﻪ از ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ‌رﻓﺖ ﻋﺼﺮﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ‌رﻓﺘﻢ ﻃﺒﯿﻌﺖ را ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ‌ﮐﺮدم، ﭘﺎی این‌ها ﻣﯽ‌اﯾﺴﺘﺎدم، ﺑﯽ‌اﺧﺘﯿﺎر آدم را ﺑﻪ ﻃﺮف ﺑﺎﻻ ﻣﯽ‌ﮐﺸﯿﺪ.

ﻓﻀﺎﻫﺎی آﺛﺎرم ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎر از اﮐﺴﯿﮋن و ﻫﻮاﺳﺖ، ﺑﯿﻨﻨﺪه در فضای کارم تقریبا اﺛری ﻣﺎﺷﯿﻦ و ﻣﺎﺷﯿﻨﯿﺰم ﻧﻤﯽ‌ﺑﯿﻨد. ﻋﻠﺖ اﺻﻠﯽ ﻓﻀﺎﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﮐﺸﻢ ﺑﺮای اﯾﻦ ﻣﺴاﻠﻪ اﺴﺖ، ﺑﻪ ﻋﻠﺖ همین ﻧﯿﺎز است، اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﻃﺒﯿﻌﺖ دور ﺷﺪه، آن‌چنان اﯾﻦ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ او را از ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺧﻮدش دور ﮐﺮده ﮐﻪ اﺻﻼ ﻧﻤﯽ‌ﻓﻬﻤد چه ﺠﻮری زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨد. ﺷﺎدی‌ها، ﻋﺸﻖ و ﻣﺴﺘﯽ، ﮐﻪ در ﺑﻘﯿﻪ ﻣﻮﺟﻮدات ﻣﯽ‌بینی، مثل این‌که از اﻧﺴﺎن ﺧﯿﻠﯽ دور ﺷﺪه است.