از هازارد تا زانیولو دورنمای یورو 2020 چگونه است؟ - بخش دوم
در مطلب قبلی در مورد دورنمای چهار تیم از هشت مدعی اصلی این رقابتها و سود و زیان احتمالی آنها از تعویق بازیها صحبت کردیم. حالا نوبت چهار مدعی دیگر مسابقات است. با این توضیح که مطلب حاضر بدون اطلاع از بازیکنانی است که احتمالا در ماههاى منتهى به یوروى سال آینده مصدوم میشوند و جام را از دست میدهند.
آلمان: یک سال شیرین
قهرمان سه دوره بازیها، از جمله تیمهایی است که از تعویق رقابتها بهره خواهد برد. شکست سنگین در جام جهانى 2018 با قرار گرفتن در انتهای جدول مرحله گروهی، برای آلمانها که به چنین نتایجی عادت ندارند، بسیار تلخ بود، اما حتی این موضوع هم باعث نشد، یوآخیم لو شغلش را از دست بدهد. آلمانها به وضوح در مرحله بازیابی قدرتشان هستند. آنها سال گذشته در لیگ ملتهای اروپا هم در گروهی 3 تیمی، سوم شدند، ولی در دور انتخابی یورو 2020 شرایط بهتری داشتند و بالاتر از هلند، رقیب قدیمی در صدر جدول قرار گرفتند. با از راه رسیدن چند نوستاره نظیر لوکاس کلوسترمن، یولین برندت و کای هاورتز فوتبال آلمان در انتظار روزهاى بهترى است. این جوانان آینده دار از تاخیر یک ساله یورو براى کسب تجربه و پیشرفت استفاده میکنند.
یوآخیم لو در چند ماه گذشته دو ستارهاش نیکلاس سوله و لروی سانه را به دلیل مصدومیت در اختیار نداشت. این دو قرار بود طى دو ماه آینده به میادین بازگردند ولی مسلما نمیشد انتظار زیادی از آنها داشت. با انتقال بازیها به سال بعد سوله و سانه میتوانند دو ستون آلمانها براى رسیدن به قهرمانی باشند .
اما علامت سوال در چارچوب دروازه سر جاى خود باقی است. مانوئل نویر و مارک آندره تراشتگن که هر دو به جمع پنج دروازه بان برتر دنیا تعلق دارند، باید طی یک سال آینده باز هم بر سر انتخاب مرد برتر بجنگند. نویر تصمیم گرفته راه بوفون را در پیش بگیرد و فعلا قصدى براى کناره گیرى از تیم ملى ندارد. تراشتگن هم از نشستن روی نیمکت تیم چهار ستاره خسته شده. نبرد این دو از مصائب شیرین یواخیم لوو خواهد بود .
اسپانیا: فرصتى براى پایان تلاطم
بعد از یک دهه درخشان و با افول نسل ژاوی و اینیستا، فوتبال ملى اسپانیا برخلاف فوتبال باشگاهی این کشور دچار افت شد. قهرمان دو دوره از سه دوره آخر این بازیها نتوانست در جامهاى جهانی ٢٠١٤ و ٢٠١٨ و یورو ٢٠١٦ به جایی برسد. آنها هنوز بازیکن با استعداد تولید میکنند، ولى مشکل اصلی ماتادورها تصمیم گیریهاى عجیب فدراسیون فوتبالشان است. نیمکت مربیگرى لاروخا از سال ٢٠١٦ تا امروز شش تغییر به خود دیده و به ترتیب دل بوسکه، لوپتگی، هیرو، انریکه، مورنو و دوباره انریکه روى آن نشستهاند. چنین چیزی حتی در بدترین روزهای تاریخ فوتبال اسپانیا هم رخ نداده است.
انریکه بعد از بازپسگیرى سمتش از مورنو که چندان هم محترمانه نبود، از این تاخیر یک ساله یورو استقبال میکند. این یک سال فرصت مناسبی است که او تیمی منسجمتر و هماهنگتر روانه میدان کند و نیز موقعیت خوبى براى جوانانى نظیر فران تورس، دنى المو، رودرى و ایار سابال است که خود را به تیم اصلی تحمیل کنند. از سوی دیگر با این تعویق یک ساله خسوس ناواس و سانتی کاسورلا که سنشان بالا رفته، نباید به حضور در مسابقات چندان امیدوار باشند. سرخیو راموس و سرخیو بوسکتس ستونهای اصلى تیم ملی اسپانیا هم باید خود را براى یک تورنمنت مشکل دیگر آماده کنند. تورنمنتی که شاید آخرین تلاش آنها براى دستيابى به یک موفقیت بزرگ ملى باشد. راموس در صورت قهرمانی، با سه جام قهرمانی یورو به رکوردى افسانهاى خواهد رسید، اما فراموش نکنیم که کاپیتان اسپانیا، تابستان سال آینده، ٣٥ ساله خواهد شد.
انگلستان: زمانى براى باتجربه شدن جوانان
در بین تیمهاى اروپایی هیچ کدام مثل انگلستان بازیکنان جوان و با استعداد در اختیار ندارد. گرت ساوتگیت با اتکا به تیمی که میانگین سنی آن ٢٤/٦ سال است و طبق ادعاى سایت ترانسفر مارکت قیمت بازیکنانش حدود ١/١٨ بیلیون پوند تخمین زده میشود، قصد دارد اولین عنوان قهرمانى اروپا را نصیب کشورش کند. آنهم در حالی که فینال بازیها در ومبلى لندن برگزار میشود و مردم انگلستان به خاطر دارند که ساوتگیت بود که نتوانست پنالتی خود را مقابل آلمان در نیمه نهایی یورو ٩٦ در نسخه قدیمی ومبلى تبدیل به گل کند.
همانند دیگر تیمهاى اروپایی، انگلستان هم میتواند به این تاخیر یک ساله به چشم یک فرصت نگاه کند. از همه مهمتر اینکه هرى کین و مارکوس رشفورد الان مصدوم هستند و بعید بود در یورو، آماده و سرحال باشند. فصل بد دله على را هم فراموش نکنیم که باید در این یک سال استعدادش را بیشتر شکوفا کند و پیشرفت کند. جوانان مستعد انگلستان، جیمز مدیسن، میسون مانت، ترنت الکساندر آرنولد، بن چیلول و جیدون سانچو که فصل فوق العادهاى را سپرى میکردند هم میتوانند در این فرصت یک ساله کاملتر و باتجربهتر شوند. نقطه ضعف انگلستان درون دروازه است. جایى که جوردن پیکفورد آن توازن لازم را ندارد و ضریب اشتباهات بالایی دارد. او نباید دیوید جیمز دیگرى براى سه شیرها باشد.
با توجه به این موارد باید اذعان کرد، تیمیکه در جام جهانى ٢٠١٨ پس از ٢٨ سال به نیمه نهایی بازیها رسید، با چهرهاى جوان شده توانایی این را دارد که به ناکامیهاى سنتى انگلیسىها در بازیهاى ملى پایان دهد.
ایتالیا: مسیر قهرمانی از لومباردی میگذرد
لاجوردىپوشان برخلاف جام جهانى که آن را چهار بار فتح کردهاند، فقط یک قهرمانی در یورو دارند که آنهم به ٥٢سال قبل برمیگردد. در این فاصله آنها دو بار در جمع چهار تیم برتر یورو بودهاند که دو بار آن تا مرز فینال پیش رفتهاند، اما دست خالی ماندهاند. بعد از حذف شدن در ضربات پنالتی مقابل آلمان در یورو ٢٠١٦ ، با بیکفایتی کارلو تاوکیو، رییس وقت فدراسیون فوتبال ایتالیا، سکان هدایت تیم ملى به جان پیرو ونتورا سپرده شد که سیاهترین دوران فوتبال این کشور را با عدم صعود به جام جهانى رقم زد. آمدن روبرتو مانچینی طى دو سال گذشته امید بخش بوده و این موضوع در نتایج آتزورى کاملا مشهود است.
تعویق یورو تا سال بعد، از جهاتی براى ایتالیا هم میتواند مثبت ارزیابى شود. مهمترین موضوع، حضور نیکولو زانیولو، پدیده جدید فوتبال ایتالیا است که به دلیل مصدومیت، یورو را از دست میداد. همچنین این یک سال فرصت خوبی برای استفانو سنسی، هافبک بازیساز اینتر است که در پنج ماه گذشته چند بار آسیب دیده و از فرم مناسب دور است. مویس کین، مهاجم جوان و مستعد ایتالیا هم میتواند با انتخاب تیمى مناسب این دوران افولش در اورتون را به پایان برساند. میتوانیم از نیکولو بارلا و فدریکو کیهزا، دو جوان مستعد ایتالیا نیز طى یک سال آینده انتظار پیشرفت داشته باشیم.
اما مسائل دیگری هم وجود دارد. چیرو ایموبیله که بهترین فصل فوتبالىاش را میگذراند و قبل از تعطیلی بازیها با زدن ٢٧ گل در صدر جدول گلزنان سرى آ قرار داشت، بازیکنی پر افت و خیز و یک فصلى است. او قبلا هم ثابت کرده که میتواند بعد از یک فصل عالى در فصل بعد به همان اندازه بد باشد. ستونهاى دفاعى ایتالیا، بونوچی و کیهلینی تازه از مصدومیت برگشته، تابستان آینده به ترتیب ٣٣ ساله و ٣٦ ساله میشوند.
و در آخر به کرونا میرسیم که دلیل تعویق بازیها و نگارش این سطور بود. ایتالیا و منطقه لومباردی در شمال ایتالیا، بیش از هر جاى ديگرى در دنیا از این ویروس زخم خورده است. ایتالیاییها معمولا در چنین مواردی با انگیزهتر و منسجمتر میشوند. کافى است ماجراى تبانى سالهاى ١٩٨٢ و ٢٠٠٦ را به یاد بیاوریم که انگیزش و همبستگی بیشتر تیم ملی و قهرمانى جهان را در پى داشت. ایتالیاییهاى فوتبالى و وطنپرست، روى این عنصر خیلى حساب باز کردهاند.