جای خالی ایران در دانشوریِ شهروندی
مرد سیهچرده نیمهعریان، تیرکمانش را حمایل کرده و به دنبال شکار است. نامش کاروهاست. بومی بیابان کالاهاری، با وسیلهای جیپیاس مانند در دست، به شکار میرود و هر جانور مرده و زندهای که میبیند، در آن ثبت میکند. اطلاعاتی که او از این طریق به دست دانشمندان و پژوهشگران میرساند، کمکی است یگانه. ساکن بیابان کالاهاری در این راه تنها نیست. از همقیبلهایهایش تا ساکنان سرزمینها دیگر، میلیونها نفر در ارتقای علم بومشناسی، داوطلبانه مشارکت میکنند. این داوطلبان بیمزد و منت، شهروندان دانشور (Citizen Scientist) نام گرفتهاند: کسانی که در یکی از مهمترین و پرهزینهترین مراحل تولید علم، یعنی جمعآوری دادههای محیطی، نقشی اثرگذار ایفا میکنند. جامعه ایران اما کجای این کهکشان علمی ایستاده است؟
- کاشت دیروز
بذر دانشوریِ شهروندی (Citizen Science) دو قرن پیش کاشته شد؛ زمانی که تقریباً تمامی دانشمندان برای گذران زندگی، مشاغل دیگری داشتند. بنجامین فرانکلین (۱۷۰۶-۱۷۹۰م) و چارلز داروین (۱۷۰۶-۱۷۹۰م) را میتوان بهعنوان دو نمونه برجسته برشمرد. اولی، مخترع، فیزیکدان و سیاستمدار آمریکایی که چاپخانه داشت؛ و دومی، زیستشناس و طبیعتشناس مشهور انگلیسی که وقتی با کشتی بیگل به سفر تحقیقاتی رفت، دستیار بیمواجب کاپیتان رابرت فیتزروی بود.
دانشوری شهروندی به مفهوم امروزی آن، شاید نخستینبار در دسامبر سال ۱۹۰۰ کلید خورد، با پروژه شمارش پرندگان در کریسمس. این پروژه را انجمن ملی آدوبان در آمریکا به اجرا گذاشت. فرانک چَپْمن (۱۸۶۴-۱۹۴۵)، پرندهشناس و از مبدعان کتاب راهنمای صحرایی، پیشنهاد داد در تعطیلات سال نو، شکارچیان بهجای شکار پرندگان، آنها را بشمارند. آن زمان ۲۷ پرندهنگر به این پیشنهاد پاسخ مثبت دادند. «بنیاد انگلیسی برای پرندهشناسی» در سال ۱۹۳۲ تاسیس شد و پرندهنگرهای آماتور انگلستان را تشویق کرد که در پیشبرد علم بومشناسی و حفاظت از طبیعت کمک کنند. این اقدام سبب شده امروز شمار دادههایی که در شبکه ملی تنوع زیستی نگهداری میشود، از ۳۱ میلیون مورد بگذرد و ۲۷ هزار گونه گیاه و جانور را شامل شود.
- برداشت امروز
شهروندان دانشور، امروزه در پروژههای تغییرات اقلیمی، گونههای مهاجم، زیستشناسی حفاظت، بهسازی محیط، پایش کیفیت آب، جمعیتشناسی جانوران، بررسی وضعیت رشد گیاهان و بسیاری دیگر از فعالیتهایی شرکت میکنند که به پایش و مشاهده مستقیم در منابع طبیعی مربوط میشود. در این رابطه، تکنولوژی و بهویژه اینترنت، مهمترین وظیفه را به عهده دارند؛ اما نحوه مشاهده و ثبت آن، اهمیت بهمراتب بالاتری دارد.
یکی از نخستین فعالیتها در زمینه ثبت مشاهده جانوران، سیستمی است به نام سایبرترکر (CyberTracker). وسیلهای شبیه جیپیاسهای دستی که برای شکارچیان بیابان کالاهاری طراحی شد. کسانی که سواد خواندن و نوشتن ندارند، اما ردزنان قابل و شکارچیان ماهری هستند. این سیستم توسعه پیدا کرد و در کشورهای دیگر مثل اسپانیا، آفریقای جنوبی و مغولستان نیز بهکار گرفته شد.
«ارثواچ (دیدهبان زمین)» (Earthwatch) مؤسسهای است غیرانتفاعی که سالانه از دادههای هزاران شهروند، در پروژههای مختلف بهره میبرد؛ کسانی که برای تعطیلات به سفر میروند یا در شهرهایشان در تردد هستند، میتوانند همزمان در پروژههای تحقیقاتی به دانشمندان یاری برسانند.
امروز هر پروژهای که به دادههای انبوه زمینی نیاز داشته باشد، لاجرم باید از کمک شهروندان دانشور بهرهمند شود. بهعنوان مثال، برای بررسی وضعیت گونههای مهاجم، در آمریکا «مؤسسه ملی برای مطالعه گونههای مهاجم» در کلرادو از دادههای شهروندان استفاده میکند تا روند تغییرات و وضعیت این گونههای جانوری یا گیاهی را در سراسر کشور مورد ارزیابی قرار دهد.
«آینچرالیست» (iNaturalist) از نمونههای موفق دانشوریِ شهروندی است. یک شبکه اجتماعی که برای علاقهمندان به طبیعت راهاندازی شده است تا هر گونهای را که میبینند همراه با عکس و موقعیت جغرافیایی آن، از طریق تلفن همراه خود ثبت کنند. عکس و اطلاعات مربوط به گونهها که تازهواردین به این شبکه ارسال میکنند، باید از سوی متخصصان یا کسانی که پیشتر صلاحیتشان در شناسایی گونهها اثبات شده است، تأیید شود. این روش به جمعآوری همگانی دادهها (crowdsourcing data) معروف است.
در مقایسی کوچکتر، در حومه تورنتو در کانادا نیز در سال ۲۰۱۶، پروژهای با کمک شهروندان و عموماً دانشآموزان آغاز شد تا میزان تصادفات جادهای لاکپشت، قورباغه، پستانداران، مارها و پرندگان در یک منطقه ثبت و ضبط شود. برای این کار، نخست ۲۲ داوطلب انتخاب شدند و مورد آموزش قرار گرفتند تا گونهها را از هم تشخیص دهند و بتوانند با اپلیکیشنی که برای همین منظور طراحی شده بود، کار کنند. تبلتی به هر یک از این داوطلبان داده شد تا دو روز در هفته بین ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر، جانوران مرده را در یک کیلومتر و ۳۰۰ متر از چهار جاده نزدیک به هم، ثبت کنند. این داوطلبان بیش از ۶۰۰ مورد تصادف جانوران با خودرو را ثبت کردند. بالاترین میزان تصادفات به قورباغه و کمترین آن به مار اختصاص داشت.
- ایران خسته
در نیمه نخست دهه ۸۰ شمسی، در ایران، دستههایی کمتعداد، به همراه یک محیطبان راهی بیابان میشوند. این شاید نخستینبار است که تعدادی از تشکلهای زیستمحیطی داوطلبانه به یاری سازمان محیطزیست آمدهاند. وظیفهشان، آماربرداری از طعمههای یوزپلنگ است. دوربین شکاری بر گردن و کولهپشتی بر دوش، از سپیدهدم تا اندکی بعد از طلوع، هر جانوری که میبینند را ثبت میکند. پیش از این که پا به بیابان بگذارند، آموزش دیدهاند که کجا بروند، چگونه منتظر بمانند و چه چیزهایی را ثبت کنند.
پس از این تجربه بود که چندبار دیگر نیز از تشکلهای زیستمحیطی کمکهایی مشابه گرفته شد. همچنین در پژوهش مربوط به بارندگی در ایران، مشاهدات کاربران گوشیهای همراه، مورد استفاده قرار گرفت؛ اما هنوز روشهایی که در آفریقا یا مغولستان برای جمعآوری دادههای محیطی و حیاتوحش از طریق شهروندان دانشور متدوال است، احتمالاً بهدلیل نگاه امنیتی حاکم، در ایران روایج نیافته است. ایران خسته برای عبور از بحرانهای زیستمحیطی نیازمند مشارکت همگانی است. دانشوری شهروندی یکی از مهمترین روشهای این مشارکت همگانی است که زیر سایه سنگین جو امنیتی و تقسیمبندی خودی و غیرخودی محقق نمیشود.