نقش تربیتبدنی و جای خالی نیروی متخصص در مدارس
درس تربیتبدنی (ورزش) در سال ۱۳۰۶ بهعنوان یکی از دروس اجباری به برنامهدرسی مدارس ابتدایی ایران افزوده شد. با وجود قدمتی۹۰ساله، شاید بتوان گفت کاستیهای بسیاری در ارائه این درس وجود دارد و مدارس هنوز با مسائل و چالشهایی روبرواند که در دهههای نخست ورود این درس به برنامهها، با آن دست به گریبان بودهاند.
گذشته از کمبود فضای مناسب و لوازم ورزشی کافی جوابگوی نیاز دانشآموزان، نبود معلم ورزش، یکیاز مهمترین این مسائل است؛ زیرا باوجود گسترش رشته تربیتبدنی در دانشگاهها و فارغالتحصیلی هزاران کارشناس این رشته، بیشتر مدارس هنوز درس تربیتبدنی را به معلمان غیرمتخصص میسپارند. معلمانی که گاه حتی از پایینترین سطح صلاحیت تدریس برخوردارند یا چیزی به بازنشستگی آنها نمانده است. در بسیاری از مدارس، اداره زنگ ورزش به عهده خود معلم است و طبیعتاً ویژگیهای شخصیتی و تخصصی معلمان بر عملکرد آنها در ساعات ورزش تأثیرگذار خواهد بود.
از جمله مشکلات حاصل از نبود نیروی متخصص تربیتبدنی در مدارس، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- سپردن درس تربیتبدنی به معلمان غیرمتخصص موجب میشود بهجای پرداختن به واحد درسی خود، ساعت ورزش را به دروسی اختصاص دهند که تصور میکنند از اهمیت بیشتری برخوردار است و یا دانشآموزان در آن، عملکرد ضعیفتری دارند.
۲- نبود معلم ورزش موجب میشود معلمان با تکیه بر علایق، تواناییها و یا مهارتهای شخصی خود، کلاس ورزش را اداره کنند و بنابراین، مدارس شاهد سطح استانداردی از تربیتبدنی نخواهند بود.
۳- معلمان غیرمتخصص بهدلیل ناآشنایی با تمرینات صحیح ورزشی، دانشآموزان را در معرض صدمات بدنی گاه جبرانناپذیر قرار میدهند.
۴- معلمان غیرمتخصص قادر به تشخیص ایمنی لوازم و فضای ورزشی نیستند.
۵- معلمان غیرمتخصص اغلب طبقهبندیهای مبتنیبر نمره دانشآموزان را در زنگ ورزش مدنظر دارند و موجب سرخوردگی دانش آموزان متوسط رو به پایین میشوند.
به همین دلایل و البته دلایل دیگری که در اینجا نیامده است، استفاده از نیروی متخصص برای درس تربیتبدنی، امری بدیهی و لازم بهنظر میرسد. امری که حتی والدین و خود دانشآموزان به آن واقفاند و در بیشتر جلسات اولیا و مربیان مدارس به آن اشاره میکنند.
در کنار مشکلات ناشیاز نبود نیروی متخصص که در بالا ذکر شد، میتوان برخی مزیتهای بهکارگیری کارشناسان تربیتبدنی بهعنوان معلم ورزش در مقطع ابتدایی را چنین عنوان کرد:
۱- اجرای سطح استانداردی از تربیتبدنی برای تمامی مدارس.
۲- توجه به تربیتبدنی بهعنوان یک درس مجزا که دربرگیرنده این اهداف است: پرورش خلاقیت، پرورش اعتمادبهنفس، پرورش روحیه کنجکاوی و ریسکپذیری، آموزش کار گروهی، آموزش اهمیت برنامهریزی و عملکرد براساس طرح پیشینی، یادگیری مهارتهای اجتماعی و فردی و فرهنگپذیری با استفاده از بازیهای بومی و ملی، پرورش حس ناسیونالیسم، مهارتآموزی پایه برای ورود به شاخههای مختلف ورزشی، روحیه گذشت و جوانمردی و … .
۳- ایجاد مجال خودشناسی، خودشکوفایی و خودنمایی به دانشآموزانی که باوجود ضعف در یادگیری سایر دروس، از استعدادهای ورزشی برخوردارند.
۴- علاقهمندکردن دانشآموزان به ورزش با آموزش مهارتهای صحیح: یکیاز مهمترین کارکردهای استفاده از معلم کارشناس تربیتبدنی، این است که دانشآموزان با یادگیری مهارتهای تازه و استفاده از آنها در بازی، به این درس علاقه بیشتری پیدا میکنند و درمییابند که با حضور در کلاس ورزش و یادگیری مهارتهایی که از معلم خود میآموزند، در مسیر موفقیت قرار میگیرند؛ درحالیکه ساعتهای ورزش معلمان غیرمتخصص، اغلب به بازیهای گروهی بیهدف و تکراری اختصاص دارد که بسیاری از دانشآموزان را از ورزش دلزده میکند.
۵- استعدادیابی: معلمان متخصص تربیتبدنی با دانشی که در زمینههای مختلف ورزشی دارند، میتوانند فرصتهای مناسبی را برای تجربه رشتههای مختلف فراهم و طی سال تحصیلی، کودکان بااستعداد را شناسایی کنند. این کار به والدینی که فرزندشان از استعداد خاصی برخوردار است، امکان میدهد تا از همان دوران کودکی، استراتژی مناسبی را برای آموزش کودکان خود درپیش گیرند.
۶- شناسایی معایب، خطرها و کاستیهای فضاها و ابزار ورزشی و پیگیری برای تأمین ابزار و فضای مناسب: بهدلیل کمی بودجه، مدارس حداقل هزینه را به ورزش اختصاص میدهند. معلمان غیر متخصص بهدلیل حساس نبودن بر درس ورزش و بیاطلاعی از اهمیت سلامت فضا و ابزار ورزشی، یا مشکلات موجود را تشخیص نمیدهند، یا ضرورت رفع مشکل را احساس نمیکنند؛ درحالیکه معلمان متخصص بهسادگی از کنار چنین مسائلی نمیگذرند و در راستای رفع آن تلاش میکنند.
۷- هویتبخشی به تربیتبدنی: از مهمترین دلایل استفاده از معلمان متخصص، مسأله هویتبخشی به ورزش و تربیتبدنی است. اگرچه ورزش همواره یکیاز مهمترین نیروهای تاریخآفرین در جهان بوده، اما دنیای امروز را بهوضوح میتوان دنیای دانش، اینترنت و ورزش نامید. چنانکه کشورهای درحال توسعه مانند برزیل و توسعهنیافته مانند آفریقای جنوبی، باوجود ضعف اقتصادی، نظامی و سیاسی، تنها با تکیهبر ورزشی همچون فوتبال، میتوانند خود را درکنار یا حتی بالاتر از کشورهای توسعهیافته ببینند. بنابراین، دیگر نمیتوان ورزش را یک سرگرمی تلقی کرد؛ بلکه وقت آن رسیده است که با سرمایهگذاری و برنامهریزی صحیح از مقطع ابتدایی، این رشته را بهعنوان عاملی تعیینکننده در آینده شغلی کودکان معرفی نماییم و این مهم، تنها با بهکارگیری نیروی متخصص امکانپذیر خواهد بود.
* به بهانه خبر بازگشت معلمان ورزش به مقطع ابتدایی مدارس دخترانه