غلامحسین صدری افشار؛ فرهنگنویسی با ایدههای مبتکرانه
غلامحسین صدری افشار، فرهنگنگار و مترجم نامی روز سه شنبه ۲۸ فروردین در بیمارستانی در تهران درگذشت و یک روز بعد( ۲۹ فروردین ۱۳۹۷) پیکرش در آرامستان بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
صدری افشار اگر چه در زمینه ترجمه و تالیف برخی کتابها، دستی چیره داشت اما عمده شهرتش به سبب انتشار فرهنگ فارسی به فارسی است که در آن سبک و روشی ویژه را در تعریف و معادلیابی واژهها به کار گرفت که با شیوههای گذشتگان تفاوت داشت.
او خود در نشست نقد و بررسی ویرایش قبلی این فرهنگ که آذرماه ۸۸ در شهر کتاب برگزار شد، شیوه خود را متاثر از فرهنگی نامید که سعید نفیسی چند حرف اول آن را انجام داده بود. بعدها دکتر حسن انوری در نشست تقدیر از صدری افشار در خانه کتاب گفت که «مرجع آقای صدری افشار برای لغات و عبارات فرهنگ یادشده، روزنامههاو مجلات وکتابهای سی سال اخیر بوده است.»به این معنا که آنها کاربردهای واژهها در فرهنگ روزانه مردم در مطبوعات و کتابهای فارسی را ملاک و شاهد مثال هر عبارت و کلمه برای تعریف آن قرار میدادند.
او به همراه خانمها نسرین و نسترن حکمی نزدیک به ۳۵ سال قبل کار فرهنگنویسی به زبان فارسی را آغاز و نخستین بار آن را در سال ۱۳۶۹ با عنوان فرهنگ فارسی امروز منتشر کردند. ویرایش بعدی این کتاب در سال ۱۳۷۷ و شیوه ابتکاری که آنها برای تعریف واژهها و اصولا نحوه گزینش واژهها به کار بردند، جایزه کتاب سال در بخش کتابهای مرجع و فرهنگنامه را نصیب آنها کرد.
بعد از آن انتشارات فرهنگ معاصر که ناشری معتبر و تخصصی در حوزه انتشار کتابهای مرجع بود و هست، به سراغ آقای صدری افشار و خواهران حکمی آمد و با در اختیار نهادن امکانات این موسسه، فضا را برای انتشار مجموعهای از فرهنگهای فارسی به فارسی زیر نظر این گروه آماده کردند.
در بیش از یک و نیم دههای که از همکاری این گروه با انتشارات فرهنگ معاصر میگذرد، بیش از ۷ عنوان فرهنگ تالیف و منتشر شد که جمله آنها کتاب(فرهنگ فارسی جیبی) است که در دست انتشار قرار دارد و پیشبینی میشود به همراه کتاب فرهنگ فارسی تازهترین و آخرین کتابهایی باشند که صدری افشار در تدوین و تالیف آنها مشارکت داشت. ویرایش و روزآمدسازی که عموما در آثار مرجع تولید شده در ایران و به خصوص فرهنگ لغت انجام نمیگیرد، از ویژگیهای آثار منتشره از سوی آقای صدری افشار و انتشارات فرهنگ معاصر بود، به نحوی که در فاصله ۱۵ سال سه تا ۴ بار کتابها با ویرایش و اضافهشدن لغات و عبارات تازه منتشر شد.
کتاب تک جلدی«فرهنگ فارسی» که اوایل تابستان ۱۳۹۶ و در بالای ۱۹۰۰ صفحه قطع رحلی کوچک منتشر شد، آخرین دستاورد و به نوعی چکیده فرهنگنگاری مستقل در ایران به شمار میرود. این کتاب چه از جهت محتوا و چه از نظر کتاب آرایی و تجلید و اختصار در بهرهگیری از صفحات( سه ستونه کردن لغات وشرح آنها) فاصله فراوانی با دیگر آثار مرجع منتشر شده در ایران دارد.
این فرهنگ چنانکه مولفان و ناشر در مقدمه توضیحدادهاند، «محصول ۳۳ سال کار مستمر مولفان آن در زمینه فرهنگنویسی و دو سال بازبینی و تصحیح دوباره است که با مطالعه مرجعهای گوناگون، یاری خواستن از اهل فن و بهرهگیری از نقد و نظرها و ویرایشهای مکرر فراهم شده است». تفاوت این فرهنگ با ویرایشهای قبلی در این است که اسامی اعلام(افراد و جایها و دیگر نامها) به همراه واژههای قدیمی و کهن پرکاربرد و واژههای امروزین را در خود جای داده است تا عملا یکی از کاربردیترین فرهنگهای زبان فارسی را در دسترس علاقهمندان قرار دهد.
ترجمه تاریخ علم جرج سارتن و چاپ مقدمه علی اکبر ولایتی بدون اجازه صدری افشار
کار برجسته دیگر صدری افشار در حوزه ترجمه رخ داد. او برخی از کتابهای مهم در حوزه تاریخ معاصر ایران و نیز دانش و علم را برگردان فارسی کرد که از جمله آنها میتوان به «تاریخ در ایران» کتابفروشی ابن سینا ۱۳۴۵، سرگذشت سازمانها و نهادهای علمی و آموزشی در ایران، وزارت فرهنگ وآموزش عالی (۱۳۵۰)، کتابنامه علوم ایران (۱۳۵۰ از سوی مرکز اسناد و مدارک علمی وزارت علوم)، تاریخ ریاضیات (۱۳۵۶ انتشارات توکا)، مقدمه فرهنگ مترجم که چهار بار تجدید چاپ شده و واژهنامه فنی که بیش از ۷ بار تجدید چاپ شده است و از آنها مهمتر مقدمه پنج جلدی جرج سارتن بر تاریخ علم را می توان نام برد.
این کتاب قبل از انقلاب به سفارش وزارت علوم وقت برگردان فارسی شد اما انتشارش تا سال ۱۳۸۳ به طول انجامید تا اینکه در این سال از سوی انتشارات علمی و فرهنگی در بیش از ۴ هزار صفحه منتشر شد.
صدری افشار در گفتوگویی که تیرماه ۱۳۹۲ با نشریه شماره ۵۱۷ نوید آذربایجان انجام داد، ضمن گلهمندی از نحوه انتشار کتاب در چاپهای بعدی گفت که کتاب را به جای چاپ نخست چاپ دوم زدند تا عملا از جایزه کتاب سال محروم بماند و نیز افزود: «بعدها در نمایشگاه کتاب متوجه شدم که این کتاب بار دیگر و بدون در نظر گرفتن امتیاز چاپ و مترجم چاپ شده است. آقای زارع رئیس انتشارات علمی فرهنگی برای اینکه خود شیرینی کند، بدور از اخلاق با مقدمهای جدید از آقای ولایتی(علی اکبر- وزیر خارجه پیشین و مشاور رهبر) کتاب را چاپ کردند، سپس کتاب را در سایتها گذاشته و نوشتند با مقدمه دکتر ولایتی بدون اینکه حتی کوچکترین اشاره ای بنام مترجم کنند. به نظرم دوستان می خواستند اظهار فضل کنند و گرنه به این راحتی نمی توان چنین کاری انجام داد.»
فعالیتهای مستمر مطبوعاتی
در کارنامه کاری صدرافشار فعالیتهای مطبوعاتی نیز نقشی پررنگ داشت. او از سالهای اولیه دهه ۳۰ به نوشتن مطلب و مقاله و یادداشت برای مطبوعات روی آورد و بعدها با نشریه سخن علمی همکار شد و در کنار آن با دوست و همراهش، پرویز شهریاری به نگارش مقالات و یادداشتهای مختلف در نشریات پرداخت.
بعد از انقلاب سردبیر نشریهای به نام هدهد شد و پس از آن و به رغم کار فشرده روی فرهنگ و ترجمه به شکلی منظم در برخی از شاخصترین نشریات و مجلات فرهنگی مطلب و نوشته منتشر میکرد که از جمله آنها میتوان به انتشار یادداشتها و یا معرفیکتابهایی اشاره کرد که برای فصلنامه نگاه نو مینوشت.
خاطرهای شیرین از همصحبتی با جعفر پیشهوری
صدری افشار سال ۱۳۱۳ متولد شد. در سن سه سالگی مادرش و در ۸ سالگی پدرش را از دست داد و چنانکه در همین گفت وگو اشاره کرده است، به خواست خود به پرورشگاه میرود و در فاصله سالهای زندگی صدری افشار سه مقطع مهم و خبرساز وجود دارد که خود او نیز در معدود گفت وگوهایش به آنها اشاره کرده است. نخست مواجهه با جعفر پیشهوری، دوم مواجهه با محمدرضا پهلوی و رفتن به دربار و اقامت چند ساله در آن و سوم تسویه و اخراج از وزارت علوم در بعد از انقلاب.
صدری افشار با اشاره به وضعیت اسفبار پرورشگاه ارومیه که او در آن زندگی میکرد، به دیداری که پیشهوری از پرورشگاهشان( در دوره سیطره فرقه دموکرات بر اورمیه) داشت اشاره کرد و گفت که روزی پیشهوری به پرورشگاه آمد و از اوضاع خورد و خوراک ما پرسید که من سخت گله کردم. بعد از رفتن او و«… خارج از مسائل سیاسی و تبعات آن، شرایط قبلی ما قابل مقایسه با زمان وی نبود. قبل از حکومت یکساله ما در ساختمان کوچکی در حد فاصل مدرسه لعیا و بیمارستان بودیم که قبلا سربازخانه بود. بدون هیچ امکاناتی تنها بر روی یک گلیم می خوابیدیم.
طی فاصله زمانی کوتاه، برای هر نفر یک تخت، کمد، لحاف و تشک و ... تهیه کردند. حتی برای پرورشگاه زمین ورزشی و پارالل ژیمناستیک درست کردند. کیفیت غذا هم که خیلی فرق کرده بود. واقعا همه چیز کیفیتش فرق کرده بود.»
شعر خوانی برای «شاه سابق ایران» و رفتن به کاخ سعدآباد
سال ۱۳۲۶ و در ۱۳ سالگی محمدرضا پهلوی به ارومیه میآید و همزمان دیداری از پرورشگاهی صورت میدهد که صدری افشار در آن بود. «خواندن شعری برای شاه سابق سبب میشود تا شاه ایران به او علاقهمند شده و دستور دهد او را به تهران بیاورند.» سه ماه بعد و در مرداد ماه ۱۳۲۶ غلامحسین ۱۳ ساله به قصر شمس میرود اما وضعیت دربار به رغم تمامی امکاناتی که برای او فراهم شده بود، مورد رضایت او قرار نمیگیرد و با سماجت از دربار می آید و به پرورشگاه باز میگردد.
خود در این باره به نشریه نوید آذربایجان میگوید« من این وضعیت را نتوانستم تحمل کنم و بعد سه ماه گفتم که میخواهم برگردم اورمیه پیش دوستانم. ممانعت به عمل می آوردند. ولی وقتی بیتابی من را دیدند قبول کرده و من را دوباره به اورمیه برگرداندند. اما دائما با اورمیه در تماس بوده و جویای وضعیتم بودند.»
رخداد سوم به اخراجش از وزارت علوم دوره بعد از انقلاب باز میگردد که سبب شد تا او عملا به سمت کار مستقل فرهنگنگاری روی بیاورد.
در کارنامه کاری صدری افشار چند دفتر شعر هم وجود دارد، اما تجربه اصلی او در فرهنگنویسی است که به گفته خودش از سال ۱۳۴۵ در بنیاد فرهنگ ایران آغاز شد و تا واپسین روزهای عمرش استمرار یافت.
فرهنگنامه تدوین شده از سوی او اگر چه از سوی محافل رسمی، به خصوص فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ریاست غلامعلی حداد عادل، هیچگاه به رسمیت شناخته نشد، اما دریافت جایزه کتاب سال و نیز انتشار آن از سوی یکی از شاخصترین ناشران کتابهای مرجع و اقبال مخاطبان و اهل فن از این اثر نفوذ آن در میان مردم و اهل فن را نشان داد.