روز جهانی جوک و لطیفه
روز شانزدهم اوت به عنوان روز جهانی «جوک» به رسمیت شناخته شده است. جوک و لطیفه که تا چند سالی قبل در ایران بسیار مورد استقبال بود، به نظرمیآید با تغییرات ارتباطی جامعه و عمدتا متمرکز شدن ارتباطات انسانی از طریق رسانههای اجتماعی از دهه قبل کمتر شده است، اما همچنان مانند اغلب کشورهای جهان، مهمترین طنز گفتاری است.
جوکها در همه جای دنیا کمابیش وجود دارند، هر چه رابطه سینه به سینه افراد بیشتر باشد، طبیعتا جوکها بیشتر خواهد بود. و هر چه که فضای طنز رسمی بستهتر باشد، خندیدن راهی جز لطیفه و جوک نمیشناسد. غالبا در حکومتهای دیکتاتوری که طنز اجتماعی و سیاسی رسمیت ندارد، ساختن جوک علیه قدرت بسیار رایج است. میگویند بعد از جنگ جهانی دوم، اولین کتابی که در آلمان منتشر شد، جوکهایی بود که علیه هیتلر ساخته شده بود. در شوروی کمونیستی نیز جوک ساختن علیه استالین رایج بود. یکی از کسانی که معروف بود علیه استالین جوک میسازد «رادک» بود.
معروف است که استالین رادک را احضار کرد و گفت:« من میدانم که تو درباره من جوک میسازی. این درست نیست.»
رادک: «چرا؟»
استالین: «چون هر چه باشد، من بهترین رهبر، معلم و دوست خلق هستم.»
رادک: « نه، این جوک را من نساختهام.»
در سالهای بعد از انقلاب ایران، جوک ساختن بسیاررایج شد، جوکهایی درباره آیتالله خمینی، منتظری، هاشمی رفسنجانی و خامنهای بسیار ساخته شد. و نکته این که جوک ساختن درباره سیاستمداران با رویکرد آنان ربط دارد.
مثلا وقتی منتظری شخصیتی منزوی از نظر حکومت شد و به مردم نزدیک شد، جوک ساختن علیه او کمتر شد، و درست برعکس جوک ساختن علیه خامنهای درست در زمانی افزونی یافت که او مواضع دیکتاتورمنشانهای اتخاذ میکرد.
جوکهای قومیتی نوعی از جوکهایی هستند که در ایران حساسیت زیادی را برانگیخته است. بهخصوص جوکهایی در مورد ترکها موجب جدی شدن چند درگیری در ایران شد و حداقل دو نفر قربانی این جوکها شدند. در حالی که جوکهای قومیتی در همه جای جهان سابقه دارد و معمولا هم مشکلی ایجاد نمیکند. جوکهای فرانسویها علیه بلژیکیها، جوکهای آمریکاییها علیه هندیها، لهستانیها، یونانیها و سیاهان معمولا رایج بوده و البته مدتهاست که حساسیت در این مورد افزونی یافته و مثلا فقط عرضهکنندگان سیاهپوست استندآپ کمدی، علیه سیاهها جوک میسازند.
زمانی که در ایران زندگی میکردم درمحفلی دوستانه مرحوم سپانلو را زیاد میدیدم، تاکید میکرد که جوکها را جمع کن، چون از بین میرود. به همین دلیل از بیست سال قبل جوکهای فارسی را جمع کردم. بر اساس تحقیقاتی که من کردم و در کتاب کشکول خودم منتشر کردم؛ جوک سازی ایرانیها تا حد زیادی ریشه در جوک سازی مردم عرب دارد. هم در حکایات طنز و هم در مورد هجوهای تند جنسی، ایرانیان از اعراب تاثیر گرفتند. در واقع حکایات لطیفه و ظریفه که هم ظریف و هم گاهی وقیح و رکیک بود از دنیای عرب وارد ایران شد.
راغب اصفهانی( متوفی به سال ۳۹۶ هجری قمری) در کتاب با ارزش نوادر( المحاضرات) لطایف زمانه خودش را جمع کرده و شخصیتهایی مانند جوحی، بهلول و کوشید از شخصیتهای جوک اوست. کوشید را من فقط در راغب اصفهانی دیدم و به نظرم یک شخصیت جوک اصفهان در سده چهارم است. در قرن هشتم، توسط عبید زاکانی در رساله دلگشا و در قرن یازدهم توسط فخرالدین علی صفی در لطایف الطوایف این لطایف جمع و منتشر شد.
اما جنس جوکهای معاصر ایران با جوکهای کلاسیک ایرانی که تا قرن سیزدهم منتشر میشد، متفاوت است.
به نظر میرسد ترجمه جوکها در دهه بیست تا پنجاه روی جوک سازی ایرانیان تاثیر گذاشته. جوکهایی که ما در مورد قزوینیها میگوییم آمریکاییها در مورد یونانیها میگویند و جوکهای رشتیها همانهاست که آمریکاییها در مورد لهستانیها میگویند و جوکهای لرها و ترکهای ما همان است که آمریکاییها درباره هندیها و سیاهان میگویند. توجه کنیم که جوکهای قومیتی در ایران تغییر شکل جدی داشته است. جوک گفتن درباره ترکان کاملا به حکومتهای ترک برمیگشت نه مردم آذربایجان. یا شخصیت خراسانی در قرن چهارم تا هشتم همان بود که بعدها در مورد لرها و ترکها گفته شد.
خوشبختانه، دردهه گذشته هم رویکرد ضد زن و هم رویکرد ضد قومیتی از جوکهای فارسی بسیار کمتر شده است، اگرچه به نظر میرسد با کاهش ارتباطات گفتاری و تبدیل آن به رابطه مجازی جوکهای گفتاری نیز در حال تغییر شکل هستند. اگرچه هنوز جوکگویان در برخی جوکگوییهایی که به اسم استندآپ کمدی در ایران رایج است و معمولا به جوکگویی استندآپ کمدی گفته نمیشود هنوز رایج است.
خندیدن به همدیگر، به هر حال کار خوبی است، خندیدن به حماقت، تعصب، نادانی و هر عیبی که با خندیدن میتوانیم آن را کمتر کنیم و خندیدن به ویژگی طبیعی افراد، مانند گویش یا عرف مردمان حتما کار خوبی نیست. اجازه بدهیم دیگران به معایب ما بخندند تا آنها را کمتر کنیم.