راپورت خفیهنویس؛ حکایت خان فیروزآباد و ویلای لواسان
ساعت سه ازدسته گذشته وارد عمارت دربخانه شدیم. همینطور که سرمان به زیر بود، یکهو تصادف کردیم با شیئی عظیمی که صدای شخصی مسموع گردید. نگاه کرده دیدیم سردار حسنخان، رئیس عساگر توپخانه که خان ولایت فیروزآباد نیز محسوب میگردد؛ ایستاده وسط عمارت و یک طوری به ما نگاه کرد که انگار شیری به موشی. ترسیده دست مبارک را بوسیده که وحیدخان کشیکچی رسید و با نگاه غضبآلود به سردار نگاه کرد و ما را برد به اشکوب بالای عمارت، اتاق مخصوص.
آقا فرمودند: چرا نفس نفس میزنی؟ ماجرای برخورد با سردار را عرض کردم. پرسید: حکایت را بگو. عرض کردیم که رعیت مخلوق لواسان بابت مصادره یک باب ویلای هزار متری توسط سردار عارض شده که ۲۵سال است آن ویلا را تصرف عدوانی کرده، نه اجاره آن را میدهد و نه میخرد و نه تخلیه میکند. آقا فکری کرد و گفت: شاید خودمان آن را به او هبه کرده باشیم. عرض شد: هبهای در کار نیست. اگر بود ایشان گوش فلک را کر کرده بود. آقا فرمودند: دادستان و قوه قضائیه چرا رسیدگی نمیکنند؟ عرض شد: بر حسب مسموعات قرار بوده دو ماه قبل تخلیه کنند، منتهی ایشان خانه را تخلیه نکردند. آقا فرمودند: پس این قوه قضائیه مملکت چکاره است؟ هان؟ چنان آقا بلند فریاد زدند که همه عمارت لرزید. خوف کردم و گفتم: اگر اجازه بدهید راپورت قوه قضائیه را هم بدهم که بدانید آن بیچارهها هم مشغول اداره مملکت و تمشیت امورند.
همین امروز یک نفر از دراویش به نام محمد ثلاث را که معترض به دستگیری دراویش بود اعدام کردند. تعدادی دانشجو و استاد دانشگاه را زندانی کردند، چند نفر محیط بان و کارشناس محیط زیست را خودکشی کردند، و دارند حکم اعدام یک روانشناس را که کلاس شیطان پرستی دایر کرده بود، میدهند، از اینها مهمتر همین هفته قبل یکی از خواتین را که وکیل بود بخاطر دفاع از متهمش زندانی کردند. بعض مخالفان معترض شدند که لااقل در کنار این همه دانشجو و استاد و دانشمند یکی دو تا قاتل و جانی و دزد را هم مجازات کنید که دلمان خوش باشد.
الآن تمام قوه قضائیه مشغول جواب دادن به جرایدی است که معترض به زندانی کردن هستند. آقا فرمودند: دادستان چکار میکند؟ عرض شد: دادستان بیچاره هم از صبح تا شب دارد جواب امام جمعه ایرانشهر را میدهد که معترض شده که چرا قوه قضائیه به جرم یک دسته اراذل و اوباش که به ۴۱ نفر از نسوان تعرض و تجاوز کردند رسیدگی نمیکند. آقا فرمودند: یعنی قوه قضائیه متعرض اشخاصی است که به ۴۱ نفر از نسوان تعرض و تجاوز کردند؟ عرض شد: نه، امام جمعه متعرض است، ولی دادستان گفته برای چه شایعه درست میکنید و میگوئید تجاوز شده. آن هم به ۴۱ زن و دختر. آقا فرمودند: حق دارد، یعنی چه که در مملکت اسلام در ام القرای اسلام به ۴۱ نفر از نوامیس ملت تجاوز کنند. حتما ۴۱ نفر نبوده، و حداکثر هفت هشت نفر بوده. عرض کردیم: دادستان گفته حداکثر سه نفر شکایت کردند. آقا فرمودند: به نظر من هم سه نفر صحیح تر به نظر میآید. آبروی مملکت که شوخی نیست که یک دفعه بگویند در مملکت اسلام به ۴۱ نفر تعرض کردند. والله بی آبرویی است.
یعنی در این وضع مامورین امنیه چه میکنند؟ عرض کردیم: مامورین امنیه کلهم مشغول فیلترینگ تلگرام اند، که تازه معلوم شده از چهل میلیون نفر، فقط یک میلیون نفر تلگرام را از روی موبایل خودشان پاک کردهاند. آقا فرمودند: این آقای محسنی اژهای نمیتواند در ماجرای دختران ایرانشهر دخول کند؟ ایشان در هر جایی دخول کرده موفق بوده. عرض شد: ایشان تمام وقت از صبح تا شب مشغول دخول و تنظیم قانونی است که هر کس تلگرام استفاده کند جرم باشد. آقا فکری کرد و گفت: البته اگر همه آن چهل میلیون نفر را دستگیر کنند، یمکن که هم اشخاص مورد تجاوز و هم اشخاص متجاوز جزو چهل میلیون باشند، و دیگر۴۱ تجاوز اتفاق نیافتد. یک دفعه غلامعلیخان با صدای بلند گفت تکبیر! و صدای الله اکبر خودش به هوا پیچید. آقا گفت: تو کجا بودی؟ غلام گفت: در حین خواندن پیام جدید شما به جوانان غرب بودم که خوابم برد و وقتی این جمله مبارک را گفتید یکهو برقی در دلم زد و آفرین گفتم بر این ذهن خلاق هبذا بر این نبوغ و بارک الله این شعور. آقا از تعریف غلامعلیخان مشعوف شده و قدری ایشان را نوازش کرده و فرمودند: نگران بودم که چرا روسای عدلیه و امنیه در مقابل این تعرضات کاری نمیکنند، که وقتی مخبرالدوله توضیح داد فهمیدم از صبح تا شب مشغول تمشیت امورند، خدا پشت و پناه شان
عرض شد: دیگر از اخبار مملکت خبرهای مربوط به مسابقات جام بین الملل فوتبال در روسیه است. همین که افراد هیات ایران بر هیات مغربی غلبه کرده، خبرش مثل توپ در دنیا پیچیده و بخصوص اینکه سایر دول آسیایی و آفریقایی کلهم مسابقات را باخته و فقط ایران را توفیق رفیق راه بوده و امروزه در هر کجای جهان حرف از ایران زده میشود ملل جهان ستاره بخت ایران را بر آسمان جهان درخشان میبینند و حتی مسموع شده که سه نفر از رعایای مسلم در زنگبار و هندوچین پس از دیدن مسابقه اسم طفل نوزادشان را « رهبر» و یکیشان « علی آقا» و یکی شان « تیم ملی» گذاشته. آقا تبسمی کردند و سری تکان دادند و گفتند: البته باخت دیروز والیبال به آمریکا کمرم را شکست، کاش از آنها برده بودیم و به مراکش باخته بودیم، ولی باز هم راضیام به رضای حق.
آقا فرمودند: الآن رونالدو و مسی کدام شان جلوتر هستند؟ عرض شد: ستاره رونالدو فعلا در تلالو است و مسی در همان بازی اول پنالتی را خراب کرد. آقا فرمودند، دیدم، در دوران ما هم یک روبرتو باجو بود که او هم نتوانست به برزیل گل بزند و عمری سرافکنده شد. بعد فرمودند: البته ما خوش نداریم زیاد درباره مسی و رونالدو حرف زده شود، وقتی درباره عمار و ابوذر سخن میتوان گفت مسی و رونالدو محلی از اعراب ندارد.
در همین حال غلامعلی خان گفت: ظاهرا یک طوطی هندی پیش بینی کرده که ایران قهرمان جهان میشود. و در این دو سه روز همه قارونها و فرعونهایی مثل آلمان و آرژانتین و برزیل و برخی دیگر برنده نشدند و این نشان میدهد که این اتفاقات بی حکمت نیست و شاید نشانه ظهور حضرت امام زمان باشد. آقا گفتند: شما هم به خبر طوطی و خوک گوش میکنید؟ خجالت آوراست. غلام فوری گفت: من فقط گفتم طوطی. حرفی از خوک نزدم. آقا یک دفعه اخم کرد. به نظرم خود ایشان خبر خوک را خوانده بود و از اینکه از زبانش در رفته بود خجالت کشید.
برای اینکه حرف را عوض کنم؛ عرض کردم میرزا محمدعلیخان ابطحی که کشف لباس کرده و دایم در عینستاغرام و طوئیتر کتابت مینماید، فرموده: « افسوس خوردم که چرا خطبا برای پیروزی تیم ملی دعا نمیکنند.» غلامعلیخان ملیجک یکهو با خنده گفت: « فقط مانده خطبا دعا برای فوتبال بکنند تا همه مسابقات را ببازیم.» این را گفت و از خنده به حال مرگ افتاد، آقا اول خندهاش گرفت و بعد گفت: غلام! برو بیرون. زود. غلام مثل گربهای که کاسه ماست را ریخته باشد، یواش یواش رفت بیرون. آقا زیر لب گفت: حد خودتان را بدانید، به خطبا توهین بکنند یعنی به آقا امام زمان توهین کنند. خجالت هم خوب چیزی است.
آقا فرمودند: فردا صبح میخواهیم برویم کوهنوردی، شب زود میخوابیم، خبرها را تند و تند بگو و برو. عرض شد: یک قاتل که بطور متواتر و بقول جماعت افرنسیه سریالی نسوان بلاد گیلان را به قتل میرساند دستگیر شده و تا برسد به زندان اعتراف کرده، دیگر آنکه حاجی علم الهدا حاکم خراسان گفته مردم نباید بخاطر گرانی مقابل نظام بایستند و اعتصاب کنند، بلکه باید دولت را ساقط کنند، دیگر آنکه وکیل همدان در پارلمنت گفته: سیاهه اسامی۳۱ مفسد اقتصادی را به سران قوا دادم اما آنها گفتند اسامی را منتشرنکنید. آقا فرمودند: آن سیاهه اسامی را من دیدم، فکر کردم اسامی وکلای دوره بعد همدان است. بعدا در مورد این سیاهه به ما خبر بدهید. و از زیر کتاب بربادرفته که روی میز بود، یک کاغذ بیرون آوردند و نشان دادند. گفتم: ضمنا محمود عباس رئیس دولت فلسطین هم چند روز قبل پیغام داده که به ایران بگوئید دست از سر فلسطین بردارد. آقا عصبانی شده گفتند: به قبر پدرش خندیده، ما ممکن است دست از ایران برداریم، ولی دست از فلسطین برنمیداریم. چه غلطهای زیادی!
همین را گفتند و با عصبانیت رفتند. هر چه منتظر ماندیم نیامدند که اجازه رفتن بدهند، تا غروب که وحید خان کشیکچی آمد و ما را مرخص کرد، تا فردا چه شود.