شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

خاطرات محمدعلی فروغی، هفت دهه پس از مرگش

 

نزدیک به هفت سال از درگذشت ایرج افشار می‌گذرد اما از گنجینه سترگی که او بر جای گذاشت، همچنان دُر و گهر‌های درخشان و نابی یافت سربر می‌کشد تا جامعه فرهنگی را شگفت‌زده کند. آخرین آنها بخشی از خاطرات به همراه ۲۷ دفترچه از روزنوشت‌های محمدعلی فروغی، سیاستمدار و ادیب نامی است که ۵ آذر ماه سال ۱۳۲۱ درگذشت.

کمتر کسی گمان می‌کرد که بعد از گذشت هفت دهه از مرگ فروغی، این مجموعه‌ گرانبها به‌دست آید و فرصت انتشار یابد. اما این اتفاق رخ داد و شاگردان (و آرش فرزند ایرج افشار به همراه نواده‌های محمدعلی فروغی، خسرو و جمشید) دست به دست هم دادند تا گنجینه‌ای دیگر را بر تاریخ معاصر ایران بیفزایند.

۶۴ صفحه ابتدایی کتاب به توصیف چگونگی دستیابی به این آثار،زندگی‌نامه‌ای نسبتا کامل از فروغی، گاه‌شمار کامل از فعالیت‌های او به همراه فهرست کامل آثاری که تالیف و ترجمه کرد اختصاص دارد. این بخش را محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش انجام دادند که در زمره شاگردان و دست‌پروردگان ایرج افشارند و پیش از این نیز آثاری را به خواست او به انجام رسانده بودند.

از خاطرات محمدعلی فروغی حداقل تا این زمان جز اندکی(۶۳ صفحه دست‌نویس) به دست نیامده است. خاطراتی که در آن به توضیحی درباره آباء‌ و اجداد خود و نیز برخی خاطرات جالب از پدرش می‌پردازد و  تنها به دوران نوجوانی او تا تاسیس روزنامه تربیت از سوی پدرش را شامل می‌شود. در این نوشته نیز به خاطرات او می‌پردازیم که به رغم اندک بودن از اهمیت بالایی برخوردار است و نوشتن درباره روزنوشت‌های او که حجم اصلی کتاب را شامل می‌شود را به نوبتی دیگر وامی‌نهیم.

این خاطرات از نثر محکم با قدرت تحلیل اوضاع و احوال و شخصیت‌های مهم روزگار برخوردار است. فروغی همزمان با بازگو کردن سرگذشت خود و پدر «جا به جا به شرح احوال رجال سرشناسی که خود ایشان را می‌شناخته و دیده بوده، گریز زده و به ویژه در شناساندن اوضاع اجتماعی زمان ناصر‌الدین شاه کوشیده است». در متن اشاره‌ای به زمان نگارش خاطرات نشده است اما از محتوا و اسلوب کار می‌توان دریافت که خاطرات در بلوغ عقلی فروغی نوشته شده است. فروغی در هنگام مرگ ۶۵ سال داشت و لذا این خاطرات می‌تواند در سال‌هایی نوشته شده باشد که او به اجبار رضاشاه خانه‌‌نشین شد.

دو مواجهه مستقیم با ناصرالدین شاه

دوران کودکی و نوجوانی (تا سن ۱۹ سالگی) فروغی در زمان سلطنت ناصرالدین شاه گذشت و به دلیل شغل پدر و ارتباط با اعتماد‌السلطنه، کاتب دربار ناصری، فرصت یافت که چند باری از نزدیک با او دیدار کند. فروغی از مواجهه مستقیم خود با ناصر‌الدین شاه در دارالفنون و چاپلوسی اطرافیان روایت جالبی دارد که از ذهن و نگاه نقادانه او به این صفت مذموم و توصیف درخشانش از اطرافیان چاپلوس خبر می‌دهد.

فروغی به همراه گروهی دیگر از دانش‌آموزان در دارالفنون درس انگلیسی می‌خواندند که ناصرالدین شاه با اطرافیان وارد کلاس می‌شوند. « معلم مرا پیش کشید و کتابی انگلیسی به دست من داد که بخوانم. شاه به مهربانی کتاب را از من گرفت و خود مشغول  خواندن شد و از من می پرسید که معنیش چیست؟...» (ص ۷۵) سپس توضیح می‌دهد که شاه اصولا انگلیسی نمی‌دانست و کمی فرانسه می‌دانست و چون خط انگلیسی و فرانسه یکی بود، انگلیسی را به سیاق فرانسه تلفظ می‌کرد و با اغلاط بسیار می‌خواند «اما هنوز یک سطر را تمام نکرده بود که هلهله از رجال بلند شد. کج شدند،‌ راست شدند، پیچ و خم خوردند، غش و ضعف کردند، یکی گفت: سِحر می‌کنید، دیگری گفت معجزه دارید، دیگری گفت شما کی انگلیسی خواندید که ما خبردار نشدیم؟…. مختصر، کمدی عجیبی بود و من مبهوت مانده بودم. بعدها دانستم که این تملق‌گویی‌ها در جنب مجالس دیگر چاپلوسی باز آبرومند بود». (ص ۷۶)

در مجموع دیدگاهش درباره ناصرالدین شاه در مقایسه با دیگر شاهان مثبت بود و او را موفق‌ترین شاه قاجار می‌دانست که حتی مقابل روحانیان هم کوتاه نمی‌آمد و روایتش از ماجرای تنباکو نیز متفاوت با برداشت عمومی از این رخداد است. به نوشته فروغی ناصر‌الدین‌شاه «روسا و خوانین عشایر را قدری به اعمال قدرت و قدری به حسن تدبیر در اطاعت دولت نگاه می‌داشت. از شرارت آخوند و ملا جلوگیری می‌کرد و با آنکه خود را پادشاه دین‌پناه قلمداد می‌نمود و احترام علما را مرعی می‌داشت، آنان را از مداخله مستقیم در امور مملکتی ممانعت می نمود و در مقابل ایشان عجز نشان نمی‌داد و اگر در واقعه تنباکو از میدان در رفت، بیشتر از ترس مضاٰر خارجی بود». (ص ۸۳)

اما در سوی دیگر از ویژگی‌های منفی او گفت و نوشت که چگونه در ۷ تا ۱۰ سال پایان عمرش به بطالت و هوسرانی گذشت. «زن‌بازی شاه داستان عجیبی بود، شصت هفتاد زن منکوحه داشت و با خدمتکاران و حواشی آنها، اندرون شاه را چند صد زن و خواجه سرایان پر کرده بودند و مبلغ گزافی از در‌آمد دولت صرف حرمخانه می‌شد». (ص۴۶) همچنین نوشته است که «با‌ آنکه سن شاه نزدیک به هفتاد شده بود، شهوت‌رانیش تخفیف نمی‌یافت. دختر باغبانی را تزویج کرده بود، سپس چشم طمع به خواهر او دوخته بود». (ص۴۷)

روایت او از شکل‌گیری و شهرت شخصیت ملیجک هم خواندنی است. به روایت فروغی «ناصرالدین شاه عشق عجیبی داشت به کودکی از بستگان یکی از زن‌هایش که به غایت زشت بود… و عاقبت کسی ندانست که مایه محبت شاه به این طفل کثیف چه بوده است. ابتدا به مناسبت کوچکی جثه او را ملیجک می‌گفت، بعد لقب عزیزالسلطان گذاشته و آن بچه فعال مایشاء بود». (ص۴۷)

از جمله وقایعی که در دوره نوجوانی او رخ داد عزل ظل‌السلطان، فرزند بزرگ ناصر‌الدین شاه از حکومت ایالات و ولایات بود که به گفته فروغی «از امور تاریخی شمرده می‌شد، چون بی‌اندازه متعدی، و سفاک و طماع و حریص بود و بسیار خانواده‌ها را برچیده و یا به خاک نشانده و همه کس به آس و شدت او هراس داشت و عموم مردم از عزل او شاد شدند». (ص۴۲)

تصویری که او از استبداد رای و نیز قساوت و بی‌فکری و به قول فروغی «مجمع رذایل» ظل‌السلطان به دست می‌دهد حیرت‌انگیز است. چنانکه نوشته است در کودکی ظل‌السلطان یکی از تفریحاتش کور کردن گربه‌ها بود، یا زمانی که والی اصفهان شد، سعی و اهتمامی ویژه به خرج داد تا بسیاری از ابنیه تاریخی دوره صفویه را از بین ببرد. «بعضی از کاخ‌ها را به اشخاص می‌فروخت به شرط آنکه خراب کنند و مصالح را بفروشند…پل‌های اصفهان را می‌خواست به شکل غیر مستقیم خراب کند». ( ص۴۴)

 

دیدار با مظفرالدین شاه یا آبجی مظفر

این خاطرات البته منحصر به توصیف احوال شخصیت‌های سیاسی نبود، بلکه بیان اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و نیز وضعیت مدیریت کشوری نیز از قلم تیزبین او در امان نبود. فروغی هر خاطره‌ای و نظاره‌گریی را به تیغ انتقادی در هم می‌آمیخت. نمونه‌ای از تحلیل او از شخصیت مظفر‌الدین شاه را از دیدار خود و پدرش از سخنان شاه که از نزدیک شنید، چنین روایت می‌کند. شاه بنای سخن گفتن گذاشت و از سخنان او، فروغی احساس رضایت کرد و «شاد شدیم که بحمدالله پادشاهی، چنانکه باید، در این مملکت فرمانروا شده است» و سپس به نقد رفتار شاه می‌پردازد و می‌نویسد: «اما در دنبال این گفتار کرداری ندیدیم، همه امور محول به صدر اعظم بود و شاه از خود هیچ رای و اراده‌ای نشان نمی‌داد، چنانکه همه می‌گفتند پادشاه حقیقی امین السلطان است.» (ص۸۹)

 

او در توصیفی از اوضاع دربار می‌نویسد که «نوکرهایی که از آذربایجان آورده بود همه مردمان فرومایه بودند، ولی بر او تسلط داشتند و مانند کودکان او را بازی می‌دادند و به لهو و لعب مشغول می‌کردند و همشان مصروف جمع مال بود و … آثار سستی و بی‌حالی و فرومایگی و ضعف عقل و شعور و اراده شاه روز به روز نمایان‌تر می‌شد، تا آنجا که عوام و کودکان او را «آبجی مظفر» لقب دادند و مضمون‌ها در حقش گفتند و تصنیف ساختند که: آبجی مظفر آمد/با گله خر آمد». (ص ۸۹)

اگر چه او ضمن سخن درباره نقاط ضعف مظفرالدین شاه از نقاط مثبت شخصیتی‌اش هم سخن گفت تا نشان دهد که دو سویه شخصیتی آدمیان را مد نظر دارد: «در حسن نیت مظفرالدین شاه ظاهرا شکی نیست، جز اینکه عقلش ضعیف و مزاجش علیل و اراده‌اش سست بود. نزدیکانش دائما گولش می‌زدند و به عنوان اصلاح و ترقی مملکت به خرابکاری وادارش می‌کردند.» (ص ۸۹)

کتاب اگر چه به دوران نوجوانی او مربوط است اما به گاه، گریزی هم به خاطرات دوران جوانی و دوران تحصیل در طب هم زده می‌شود. از جمله دلیل انصراف او از ادامه درس طبابت را توضیح می‌دهد که بعد از سه سال درس خواندن کتابی و تئوری به این جمع‌بندی میرسد که باید به شکل عملی هم طب را در بیمارستانی و یا کلینکی دنبال کند اما به دلیل نبود آزمایشگاه و امکانات در ایران و از سویی، و عدم تمکن مالی پدر از ارسالش به خارج در آن مقطع بود که: «آنجا برخوردم به اینکه تحصیلات کتابی من به هیچ وجه مفید نبوده و با این معلومات محال است که شخص طبیب حسابی شود، پس باید یا خود را راضی کنم که به قول نظامی، طبیب آدمی کش باشم و یا باید تحصیل را از سر بگیرم.» او در نهایت وقتی می‌بیند نه امکاناتش را دارد و نه بودجه آن را و از سویی نمی‌خواست تنها به نام طبیب باشد، پس «این بود که از طبابت منصرف شدم و یکسره به تکمیل علوم ادبی و تاریخ و قسمتی از معلومات جدید پرداختم…».

۶۰ صفحه انتهایی کتاب به عکس‌هایی از فروغی مرتبط است که از آرشیو‌های مختلف موجود در ایران گردآوری و ضمیمه کتاب شده است.

 

خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشت‌ها از سال‌های ۱۲۹۳ تا ۱۳۲۰ / به خواستاری ایرج افشار/ به کوشش: محمد افشین وفایی و پژمان فیروزبخش/ناشر: انتشارات سخن و گنجینه پژوهشی ایرج افشار/ قطع وزیری،جلد سخت با روکش/ قیمت:۱۲۰ هزار تومان/۱۰۶۰ صفحه


 

تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More