سفر ظریف و شکار فرصتها
سفر پنجروزهی ظریف به اروپا که سه کشور مهم اتحادیهی اروپا را مورد بازدید قرار داد، درآغاز فعالیت دورهی جدید دولت روحانی، اهمیت سیاسی-اقتصادی بسیاری دارد. برای دولت روحانی، کارت اروپا تنها کارت مهمی است که او از جنبهی سیاست خارجی و داخلی می تواند بهکار گیرد و او را در تحقق وعدههایش موفق سازد.
روحانی در آغاز کار خود امید داشت با حل مسألهی هستهای، امکان بهبود رابطه و تنشزدایی بیشتری را با امریکا پیدا کند؛ اما وقتی در همان سفر اول خود به امریکا و بعد از تماس تلفنی با اوباما، در فرودگاه تهران با حملهی گروهی سازمانیافته روبرو شد، فهمید کار بسیار پیچیدهتر از آن است که او فکر میکرده است. تنشزدایی با آمریکا، از همان آغاز با مخالفتهای عملی آیتالله خامنهای روبرو شد که دائماً میگفت، ما فقط در مورد مسألهی هستهای مذاکره میکنیم. حساسیتها وملاحظات رهبر ایران به این دلیل بود که روحانی، رئیسجمهوری دو دورهای نشود و بهبود رابطه با آمریکا برای روحانی، کارت برندهای بود که امکان تغییر او را ناکام میساخت. با مخالفتهای رهبر ایران، روحانی نتوانست گامهای بلندتری بردارد؛ اما امید داشت که با آمدن کلینتون و انتخاب مجدد خودش، برمبنای ملاحظات منطقهای و تصویر دولت معتدل او، امکان گشایشی برای بهبود رابطه ایجاد خواهد شد. با حضور ترامپ در قدرت، بسیاری از معادلات برای روحانی تغییر کرد و اکنون حفظ رابطه با امریکا در سطح قبلی هم امکانپذیر نیست. در چنین وضعیتی و باتوجه به اهمیت بحث تولید و اشتغال و سرمایهگذاری، او چارهای جز حرکت بهسمت بازیگران قدرتمند که بتوانند نقش مؤثری بازی کنند، ندارد .در این میان، روسیه بهدلیل عدم ارتباط صنعتی با ایران وعدم نفوذ در بازارهای بانکی و مالی، چندان کمکی برای ایران نخواهد بود. در شرق آسیا نیز هرچند رئیسجمهوری چین به ایران سفر کرد، اما اختلافات دوطرف درمورد قراردادهای قبلی باعث شد اعتبارات مالی که چین قصد داشت به ایران بدهد، ارائه نشود. هراس چینیها حتی از اتهام رابطه با پولشویی با نکهای ایرانی باعث شده که از دوماه قبل، حتی خرید محصولات پتروشیمی از ایران که ۴۰درصد کل محصولات آن میشود، نیز به حال تعلیق دربیاید. کرهجنوبی و ژاپن نیز گامهایی برداشتند، اما گامهای آنها همیشه نامطمئن و بیشازحد تحت نفوذ امریکاست. اما چرا تنها کارت قدرتمند بازی که برای روحانی باقی مانده، کارت بازی با اروپاست؟
الف- آیتالله خامنهای مخالفتی در این زمینه ندارد، بلکه آن را مورد تشویق هم قرار میدهد و معمولاً در سفر مقامات اروپایی به ایران نیز، خود با آنها ملاقات میکند؛ هرچند، هر از چندی، بحثهای حقوق بشری آنها مشکلزا بوده است.
ب- بنیانهای صنعت ایران به اروپا و بهویژه آلمان گره خورده است. در چنین وضعیتی، دولت بهدنبال جذب سرمایهگذاری خارجی و پیدا کردن فاینانس برای پروژههایش و نیز خرید محصولات اروپایی مانند هواپیمای مسافربری است.
ج- اختلافات اتحادیهی اروپا و ترامپ در مورد موضوعات مختلف، ازجمله محیط زیست، برجام، نحوهی تعامل در خاورمیانه، مسألهی پناهندگان و تروریسم بهگونهای است که دولت ایران فکر میکند در درون این شکاف، فرصتهای جدیدی برای مستحکمتر شدن روابط ایجاد شده است.
د- اروپای بدون بریتانیا در خاورمیانه با روی کار آمدن روحانی، بیش از گذشته بر روی کارت ایران حساب باز کرده است. وضعیت شکنندهی ترکیه بعد از اعلام کودتا و اختلافنظر دولت اردوغان با اعضای اتحادیهی اروپا باعث شده که آنها امکانات بیشتری را برای بهبود رابطه با ایران هزینه کنند. علاوهبر این، آنها درمورد نقش ایران در سوریه وعراق و مقابله با داعش، نگاه بسیار مثبتتری دارند تا دولت آمریکا و روحانی نیز این را درک کرده است و سفر ظریف نیز برای ایجاد هماهنگیهای بیشتر وشکار این فرصتها بوده است.
اما رابطه به همین راحتی به پیش نمیرود. تندروهای جریان راست هم در حین سفر و پروتکلهای استقبال سعی کردند به ایرادگیری بپردازند و مانند احمدی نژاد که به دروغ، استقبال خاتمی را در کاخ الیزه، تحقیر ملت ایران خوانده بود، با همان ترفند، مراسم خداحافظی ظریف از وزیر خارجهی فرانسه را تحقیر ظریف قلمداد کنند که موجب واکنش تند او شد و با انتشار فیلم صحنهی خداحافظی نشان داد که تندروها همیشه از این دروغها برای در انفعال قرار دادن رقبایشان استفاده میکنند.
علاوهبر این، لیست تحریمهای بهروزشدهی اتحادیهی اروپا، که برخی سران سپاه را در آن قرار داده، میتواند مشکلاتی در راه بهبود رابطه ایجاد کند. روزنامهی کیهان که تندروهای اصولگرا را نمایندگی میکند، با تمسخر ظریف گفته که لیست تحریمهای اروپا قبل از فرود هواپیمای ظریف، به ایران رسید. با اختلافنظرهایی که میان دولت و سپاه درحال حاضر وجود دارد، این لیست میتواند کارشکنی و جوسازیهایی را در داخل ایران علیه رابطه با اروپا ایجاد کند.
برگزاری مراسم سالیانهی مجاهدین خلق در فرانسه نیز دستاویز دیگری بوده است که تندروها به آن چسبیدهاند. هرچند بهنظر میرسد برای حاکمیت ایران، این مسأله پذیرفته شده است و تا مقامات فعلی دولت فرانسه در آن شرکت نکنند، با توجه به عدم نفوذ مجاهدین خلق در سیاست داخلی ایران، مشکلی پیش نمیآورد.
در یک جمعبندی نهایی میتوان گفت هرچه سیاستهای ایران در حوزهی منطقهای، موشکی و نظامی درجهت حرکت در مدار نظم بینالمللی واحترام به توافقهای انجام شده قرار گیرد، قطعاً اروپا درهای بیشتری را به روی ایران خواهد گشود و شکار فرصتها نتایج بهتری را برای ایران رقم خواهد زد.