سخنان نوروزی رهبر و پرهیز از آتشزدن برجام
پیام نوروزی آیتالله خامنهای و سخنرانی او در روز اول سال در مشهد، بار دیگر ابعاد فکری نگاه رهبر جمهوری اسلامی ایران را به مسائل ایران و جهان مشخص کرد.
رهبر ایران در حوزه سیاست خارجی، مانند سال گذشته و برخلاف دوره اوباما، از بیان شعارهای شداد و غلاظ درمورد رویارویی با آمریکا و نیز عربستانسعودی خودداری کرد. با آنکه جمهوری اسلامی با یکی از جدیترین چالشهای سیاسی در حوزه سیاست خارجی خود روبرو شده است که طی دوماه آینده، تکلیف آن روشن خواهد شد. این چالش چیزی نیست جز اصرارهای بینالمللی برای تحت فشار قرار دادن ایران در رابطه با نوع موشکهای تولیدیش و نیز خروج آمریکا از برجام.
خامنهای مانند سال گذشته، ترجیح داد فقط به بخشی از شعارهای دولت ترامپ و متحدان منطقهایش پاسخ دهد، بدون آنکه نامی از آنها ببرد. باید دید چرا رهبر ایران در نحوه مواجهه خود با تهدیدات ترامپ، تغییر گفتاری داده و با چه نواقصی روبروست:
الف- تغییر در ترکیب گفتار خامنهای و پرهیز از رویارویی کلامی
امسال دومین نوروزی است که ترامپ قدرت را در دست دارد؛ کسی که شدیدترین تهدیدها را علیه ایران انجام داده، تهدید به خروج از برجام کرده و برنامه موشکی ایران را دایماً زیر علامت سؤال برده است، در جریان اعتراضات دیماه، چندبار در حمایت از اعتراضات، توئیت زده و در شادباش نوروزی امسال خود، یکی از رادیکالترین پیامهای نوروزی را منتشر کرد که در آن حمله به اقدامات سپاه پاسداران و حمایت از تظاهرات مردم ایران برای تغییر نظام ایران نهفته بود
اما علیرغم همه اینها و اینکه امسال دومین سالی است که ترامپ قدرت رادر دست دارد، رهبر ایران، بدون اینکه آنها را دشمن بخواند، فقط در پاسخ به انتقاداتشان درمورد حضور ایران در مسائل منطقهای پاسخ داد و آنها را را فضول منطقه خواند. او تأکید کرد: «جمهوری اسلامی توانست در بخش مهمی از این منطقه، شر تکفیریها را از سر مردم کم کند و امنیت بهوجود بیاورد؛ اینها کارهای بزرگی است که جمهوری اسلامی کرده . حالا فضولهای بینالمللی، کسانی که در همه مسائل داخلی مناطق مختلف دنیا میخواهند دخالت کنند، اعتراض میکنند که ایرانیها چرا در مسائل عراق، سوریه و امثال اینها شرکت میکنند، چرا دخالت میکنند؟ خب به شما چه!»
اما خامنهای حاضر نشد درمورد تهدیدات خروج از برجام سخن بگوید. در جریان رقابت انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در یکسال و نیم پیش، رهبر ایران در پاسخ به ترامپ که تهدید کرده بود به محض پیروزی برجام را پاره میکند، گفته بود اگر او پاره برجام را پاره کند، ما آن را آتش میزنیم. او بعد از به قدرت رسیدن ترامپ در نوروز سال گذشته، از دشمن نامیدن او صرفنظر کرد و از اشاره به این موضوع، خودداری کرد؛ ولی چند ماه بعد و پس از سفر ترامپ به عربستان و تکرار تهدیدات خروج از برجام او، رهبر ایران گفت که مسؤولان کشور به این نتیجه رسیدند که مذاکره کنند و از بخشی از حق خود نیز صرفنظر کنند، تا تحریمها برداشته شود؛ اما علیرغم همه قرارها و تعهدها و بحثهای فراوان در مذاکرات، برخورد آمریکا با این مذاکرات و نتیجه آن، کاملاً ظالمانه، قلدرمآبانه و زورگویانه است. او با متهمکردن آمریکا درمورد بدعهدی درقبال برجام، تأکید کرد که برای ملت ایران، عقبنشینی معنا ندارد و هر حرکت غلط نظام سلطه در قضیه برجام، با عکسالعمل جدی جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهد شد.
اما رهبر جمهوری اسلامی ایران، امسال هم در پیام نوروزی و هم در سخنرانیش، درمقابل تهدیدات روزانه دولت ترامپ و نیز وزیر خارجه جدیدش، مایک پمپئو، سخنی نگفت. به نظر میرسد که آیتالله خامنهای به این نتیجهگیری رسیده که برخلاف دولت اوباما که بازیگری عقلانی در حوزه روابط بینالملل بود، با دولتی غیرقابل پیشبینی روبروست که رویارویی کلامی میتواند با واکنشی تند در عمل، ازسوی دولت ترامپ روبرو شود و درنتیجه، پرستیژ انقلابی رهبری را با مخاطره مواجه کند، زیرا او خود به محدودیتهای رفتار ایران و کارتهای بازی ایران، آگاهی دارد و میداند که در مقابله با دولت ترامپ، شعار تهدیدآمیز برجام را آتش میزنیم، مابهازای خارجی نخواهد داشت؛ زیرا خروج ایران از برجام و یا آغاز غنیسازی، جدا از اینکه با مخالفتهای جدی داخلی بهخاطر مشکلات معیشتی و اقتصادی روبرو خواهد شد، علاوهبر آن، بهنوعی بازیکردن در زمین ترامپ است که میخواهد با انجام این کار ازسوی ایران، تحریمهای ثانویه آمریکا را علیه ایران به جریان بیندازد که شامل تحریم فروش نفت ایران میشود و این میتواند نفس اقتصاد ایران را به شماره بیندازد. رهبر جمهوری اسلامی، همچنین در مورد مسائل موشکی ایران و مذاکراتی که با مقامات اروپایی در این مورد انجام گرفته و موضع نهایی ایران در این مورد، سخنی نگفت؛ زیرا در این مورد نیز میداند که ممکن است ایران در عمل انعطافهایی درمورد میزان تولید، نوع و برد موشکها نیز انجام دهد.
ب- ناتوانی در تنظیم یک استراتژی جدید مواجهه و اجماع ساختار قدرت
در این میان، نباید فراموش کرد که آرایش جدید دولت آمریکا که ترکیبی است با هدف تغییر رژیم در ایران و افزایش سطح مخاصمات تبلیغاتی ایران با عربستان، نیازمند تنظیم یک استراتژی جدید و انعطافپذیر، اولویتبندی درست در تعیین خطرهای پیش رو برای نظام و انجام تغییرات و ایجاد اجماع در ساختار قدرت ایران و گروه رهبریکننده سیاست ایران برای مواجهه با وضعیت جدید است. رهبر ایران بهنظر میرسد در تعیین این استراتژی جدید، همچنان در مبانی فکری گذشته مانده و هنوز فکر میکند که با ادامه سیاست فعلی و گشودن جبهههای متعدد، تهدیدهای منطقهای علیه ایران را مبدلبه فرصت برای نظام کند. علاوهبر این، با توجه به دلنگرانی خامنهای برای آینده جانشینی در ایران و انجام موازنه در نظام برای کاهش قدرت افراد و سازمانها در نهادهای بوروکراتیک دولت، نحوه عملکرد نظام در حل اختلافات درونیش، نشان داد که رهبر از توان فیصلهبخشی به منازعات، ایجاد اجماع در ساختار قدرت و نیز کم کردن شکاف میان جامعه و نظام، برخوردار نیست و روزبهروز از قدرتش در این زمینهها کاسته میشود .
-
نتیجهگیری :
مواضع رهبر در مواجهه با تهدیدات ترامپ و ترکیب جدید دولت آمریکا، نشان داد که او هنوز نتوانسته یک پروتکل برونرفت برای خروج از بحران جدید، برای این موضوع ترسیم کند که بر مبنای آن، بازیگران ساختار قدرت را متحد کند و در عین حال، مدیریت بحران را نیز به سرانجام برساند. ریزش نیروهای نظام، تضعیف پرتره رهبری در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ و در اعتراضات دیماه ،مواجهه احمدینژاد، سطح بالای نارضایتی جامعه از مدیریت کلان کشور، دولت نامنسجم و هراس رهبر نسبتبه استفاده از نیروهای مدیریتی حذفشده و بهحاشیه راندهشده سبب شده است که امکانات مانور نظام در مقابله با تهدیدات جدید کاهش یابد. به همین دلیل، خامنهای برخلاف گذشته، سعی کرده که از بیان شعارهای تند در مواجهه با تهدیدات دولت ترامپ درمورد خروج از برجام، فعالیت موشکی ایران و تلاش برای تغییر رژیم در ایران، بسیار محتاطانهتر سخن بگوید. رهبر ایران شاید در انتظار این نشسته است که در این میان، ترامپ بازی اشتباهی انجام دهد -ازجمله انتخاب جان بولتون- که منجربه شکافهای جدی میان اروپا و آمریکا، نهادهای تصمیمگیرنده در درون ساختار سیاسی آمریکا و شکاف میان آمریکا و چین و روسیه گردد، تا شاید در آن زمان، بتواند ترکیب سخنانش را تغییر دهد؛ همچنانکه درمورد دولت جرج بوش، در آغاز حمله به عراق و بعد از یک سال و رشد مخالفتها با حضور آمریکاییها، چنین سیاستی را پیشه کرد.