شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

دولت ترامپ، اروپا و سیاست مهار ایران

 

مسأله ایران، بعد از انقلاب ۱۳۵۷ همواره ازجمله موضوعاتی بوده که در رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری آمریکا به‌عنوان موضوع مهمی در سیاست خارجی، مورد بحث قرار می‌گرفته است.  علاوه‌براین، طی این چهار دهه، حل مسأله ایران و مهار آن، از موضوعات مهمی بوده است که همواره در دستور کار مشاوران امنیتی کاخ سفید قرار داشته است. در این میان، فقط دولت اوباما توانست هم بزرگ‌ترین تحریم اقتصادی جهانی را علیه ایران هماهنگ و اعمال کند و هم توانست وارد مذاکره مستقیم دیپلماتیک با ایران شود و درنهایت، همراه‌با دیگر قدرت‌های جهانی و ایران، توافق هسته‌ای(برجام) را به امضا برساند. اقدامی که اگر در آغاز کار دولت اوباما در سال ۱۳۸۸ انجام شده بود، امکان داشت که بتواند درمورد حوزه‌های دیگر منازعه فی‌مابین نیز گسترش یابد. فرصتی که با مهندسی انتخابات ۸۸ و تظاهرات خیابانی و گسترش تضاد میان بازیگران ساختار قدرت، از دست رفت.

ترامپ در زمان رقابت‌های انتخاباتی، برخلاف اوباما نه‌تنها سیاست تنش‌زدایی با ایران را نفی کرد، که توافق هسته‌ای به‌دست‌آمده را نیز مورد حمله شدید قرار داد و قول داد که در نخستین گام، از آن توافق خارج خواهد شد؛ وعده ای که بنابه ملاحظات بین‌المللی و نیز مخالفت نهادها و سازمان‌های نظامی و اطلاعاتی داخلی آمریکا، هنوز محقق نشده است.

بعد از روی کار آمدن ترامپ و نیز نخستین سفرش به ریاض که با سران کشورهای مسلمان و به‌ویژه کشورهای عربی خلیج فارس دیدار داشت، مشاوران امنیتی او برایش سه هدف تعریف کرده‌اند که او باید تهدید خروج از برجام را مطرح کند، تا بتواند حداقل به یکی از این اهداف دست پیدا کند؛ هر چند امکان دستیابی به هر سه هدف وجود ندارد. در این روش، آمریکا هم از مزایای برجام در کنترل کامل فعالیت هسته‌ای ایران استفاده می‌کند و هم تحقق هرکدام از این اهداف، می‌تواند نقش مهمی در مهار و محدودسازی قدرت ایران داشته باشد و هم رضایت خاطر متحدان آمریکا در منطقه را جلب کند و در نهایت هم می‌تواند در مسیر تغییرات کلی ساختار رژیم حرکت کند.  

 

الف - اهداف سه‌گانه مهار در مقابل تهدید خروج از برجام  

اهداف سه‌گانه آمریکا عبارت‌اند از:

۱- محدودسازی کامل امکان غنی‌سازی ایران

یکی از دلایلی که مذاکرات برجام قریب به دوسال طول کشید، این بود که ایران می‌خواست حق غنی‌سازیش به‌رسمیت شناخته شود و میزانی از غنی‌سازی را حفظ کند و در عین حال، بعد از زمان تعلیق، بتواند به‌صورت عادی مانند دیگر اعضا به غنی‌سازی بپردازد؛ درحالی‌که اگر ایران غنی‌سازی را وا‌می‌نهاد، می‌توانست امتیازات بسیار زیادی از دولت آمریکا اخذ کند و مشکلات فعلی نیز پدیدار نمی‌شد. پافشاری خامنه‌ای بر این امر و این‌که نمی‌توانست هزینه‌های سنگین سیاسی-اقتصادی که طی چهارده سال به‌خاطر مسأله غنی‌سازی هسته‌ای بر کشور تحمیل شده بود را توجیه کند، سبب شد بیش از آن‌که به محدودیت‌های برجام و زمینه‌های شکنندگی توافق فکر کند، بیشتر حفظ اندک غنی‌سازی مدنظرش قرار گیرد و درنهایت هم با چانه‌زنی‌های بسیار، پذیرش حفظ اندک و سمبلیک غنی‌سازی همراه با نظارت همه‌جانبه بر تأسیسات هسته‌ای و اعمال محدودیت در دو بازه زمانی ۱۰ و ۱۵ساله درمورد  میزان غنی‌سازی و تعداد و نوع سانتریفیوژهای به‌کارگرفته‌شده، به تصویب رسید. این مسأله باعث شد که دولت اوباما نتواند توافق برجام را از کنگره عبور دهد و نیز نظام تحریم‌ها، به‌طور کامل برداشته نشود؛ و کشورهای همسایه و منطقه که مخالف این توافق بودند، همچنان ناراضی باقی ماندند.

اکنون دولت ترامپ درصدد اضافه‌کردن متممی به توافق برجام است که متضمن چند نکته باشد:

محدودیت زمانی ۱۰، ۱۵ساله در توافق درمورد میزان غنی‌سازی و نوع و تعداد سانتریفیوژها یا دائمی شود و یا زمان آن طولانی‌تر شود، تا قدرت غنی‌سازی ایران، محدود، سمبلیک و درحد ناچیز کنونی باقی بماند؛ درضمن، امکان بازرسی از کلیه نقاط ایران، ازجمله مناطق نظامی نیز مهیا شود و بازرسی‌های کنونی نیز با سخت‌گیری بیشتری اعمال شود؛ که در این صورت، عملاً ایران هم غنی‌سازی نخواهد داشت و هم از مزایای فقدان آن استفاده نخواهد کرد.

۲- افزودن محدودیت‌هایی بر قطعنامه ۲۲۳۱  

قطعنامه ۲۲۳۱ که هم‌زمان با برجام، ازسوی شورای امنیت به تصویب رسید، محدودیت‌هایی بر ساخت موشک‌های ایران دارد و ساخت هرنوع موشک بالستیکی که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای داشته باشد را ممنوع ساخته که درصورت نقض تعهد ایران، پرونده تخلفش می‌تواند در شورای امنیت مطرح و منجربه مجازات‌های جدید شود. آمریکا در این زمینه هم معتقد است که باید محدودیت‌های بیشتری در نوع، برد و میزان تولید موشک‌ها ازسوی ایران صورت گیرد که این موضوع، به‌شدت ظن مقامات ایرانی، به‌ویژه نهادهای امنیتی و نظامی را برانگیخته که هدف آمریکا از این اقدام، آن است که می‌خواهد ایران را از لحاظ قدرت دفاعی خلع سلاح کند تا هر زمان که خواست به ایران حمله کند، با مانعی روبرو نشود و هزینه سنگینی برای این اقدام پرداخت نکند.  

۳- محدودسازی فعالیت منطقه‌ای ایران  

در این زمینه نیز آمریکا می‌خواهد کارت‌های قدرت ایران در منطقه، به محدودترین حد ممکن تقلیل یابد و به‌ حاشیه رانده شود.

در لبنان، آمریکا مایل است سلاح حزب‌الله در اختیار ارتش قرار داده شود و در انتخابات آتی پارلمان لبنان، حزب‌الله رأی کمتری به‌دست آورد و با تحریم‌های جدید آمریکا علیه آن حزب، از وزن سیاسیش کاسته شود و نیز مرزبندی جریان سیاسی سعد حریری با حزب‌الله افزایش یابد.

در سوریه، آمریکا مایل است که ایران امکان ساخت پایگاه نداشته باشد و حتی تهدید اسراییل برای حمله به چنین پایگاهی را مورد حمایت قرار داده است؛ در عین حال، ایران از بازسازی اقتصادی سوریه نیز نتواند سودی ببرد و آمریکا با تقویت نیروهای دمکراتیک و کرد سوریه، بتواند از آن‌ها درمواقع ضروری، به‌عنوان بازوی مسلحی علیه نیروهای ایرانی و نیروهایی که ایران حامی آن‌هاست، بهره ببرد. حمله مستقیم نیروهای هوایی آمریکا به این نیروها نیز می‌تواند در مراحل بعدی کلید بخورد.

در عراق، محدودسازی و انحلال حشد الشعبی و نیز افزایش فشار بر دولت عراق برای دوری‌جستن  از ایران و گسترش جنگ رسانه‌ای برای شکست نیروهای هوادار ایران در انتخابات جاری پارلمانی کشور، ازجمله این اهداف به‌شمار می‌رود.

در یمن، افزایش کمک‌های نظامی آمریکا و همکاری مستشاری برای شکست حوثی‌ها و پیروزی نیروهای ائتلاف، ازجمله وسایل دست‌یابی به این اهداف به‌شمار می‌رود.  

در افغانستان نیز قطع نفوذ ایران در کابل و نیز مناطق همسایه ایران، ازجمله اهداف آمریکا به‌شمار می‌رود.

 

ب - امکانات فشار بر روی ایران  

۱- فعال‌کردن تحریم‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی

ترامپ قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری هم معتقد بود، اقتصاد ایران قبل از توافق برجام، به‌خاطر نظام تحریم‌ها در حال فرو پاشی بود و اگر آن تحریم‌ها ادامه تداوم داشت، نظام ایران سقوط کرده بود. آمریکا اکنون نیز همین سیاست را به‌طور غیر رسمی و نیز علنی دنبال می‌کند. آمریکا با تماس‌های مستقیم، به کلیه بانک‌ها و مؤسسات سرمایه‌گذاری بخش خصوصی درمورد انجام سرمایه‌گذاری‌ها و ایجاد روابط اقتصادی در ایران، هشدارهای جدی و تهدیدآمیز داده که نمونه آشکار آن سخنان اچ. آر. مک‌مستر، مشاور امنیت ملی آمریکا در کنفرانس امنیتی مونیخ بود که هشدار داد، سرمایه‌گذاری در ایران، کمک‌رسانی به سپاه پاسداران است. این سیاست تهدید، سبب شده که عملاً بهره‌مندی ایران از مزایای این توافق،  متوقف شود و دسترسی به منابع مالی بانک‌ها و نیز نقل و انتقال پول ازطریق بانک‌ها و سرمایه‌گذاری خارجی در ایران، با اختلال مواجه شود و حتی شرکت توتال که قصد داشت ۵میلیارد دلار در حوزه نفتی ایران سرمایه‌گذاری کند، فعلاً مردد شده است. در حال حاضر، ایران حتی نمی‌تواند همه پول فروش نفتش را به‌صورت نقدی وارد کشور کند و تنها می‌تواند مقدار اندکی از آن را وارد کشور کند که یکی‌از دلایل افزایش قیمت دلار نیز همین موضوع است. دولت ترامپ معتقد است اختلال در گردش مالی و سرمایه‌گذاری دولت روحانی و درنهایت، اعمال تحریم‌های نفتی که رگ حیاتی اقتصادی ایران را مسدود می‌کند، می‌تواند ایران را به بن‌بستی اساسی برساند. این در حالی است که ایران با بحران اشتغال و بیکاری روبروست و تظاهرات دی‌ماه نشان داد که زمینه نارضایتی به‌گونه‌ای است که هر شوکی به اقتصاد کشور، می‌تواند دوباره به خیزش‌های سیاسی دامنه‌دار و گسترده‌ای منجر شود.

علاوه‌بر این، حمایت سیاسی و رسانه‌ای بین‌المللی از تظاهرات مردم و نیز اعمال فشار سیاسی دیپلماتیک ازطریق کشاندن ایران به شورای امنیت، به‌خاطر آزمایش موشک بالستیک،ارسال موشک به یمن و نیز مقابله با تظاهرکنندگان دی‌ماه، ازجمله اقداماتی بوده است که دولت ترامپ انجام داده تا حلقه محاصره را تا آن‌جا که می‌تواند، علیه ایران تنگ‌تر کند.

۲- استفاده از کارت اروپا  

ترامپ با هشدار به خروج از برجام، خواستار آن شده که اتحادیه اروپا و به‌ویژه فرانسه که روابط خوبی با ایران دارد و بعد از برجام نیز توافق‌های اقتصادی زیادی با ایران به امضا رسانده، از کارت نفوذ خود برای تحت فشار قرار دادن ایران در قبول یکی از اهداف سه‌گانه استفاده کند. کشورهای اروپایی، ازجمله بریتانیا، تمایلی به تغییر متن برجام ندارند؛ ولی قبول کردند که برای راضی‌کردن آمریکا و متحدان منطقه‌ایش، درمورد اهداف دیگر با ایران وارد مذاکره شوند. وزیر خارجه فرانسه که به تهران سفر کرد، گفته است که برد موشک‌های ایران فراتر از نیازهای دفاعی این کشور و مخالف قعطنامه ۲۲۳۱ است.  او خواستار تجدیدنظر ایران در برنامه موشکیش شده است. درمورد نقش منطقه‌ای ایران هم اروپا مذاکراتی با ایران انجام داده است. اروپا به‌خوبی می‌داند که افزایش بحران در منطقه خاورمیانه می‌تواند به‌سرعت منجربه یک درگیری نظامی شود که تبعات آن، ازجمله افزایش شمار پناهندگان و یا تروریسم اسلامی، اروپا را با مشکلات جدی روبرو خواهد کرد.

 

ج - محدودیت‌های ایران  

آمریکا در انجام اقداماتش، بر روی محدودیت‌های ایران نیز حساب بازکرده است. واقعیت این است که رابطه نابرابر قدرت به‌گونه‌ای است که اگر آمریکا از برجام خارج شود و یا به تعهداتش عمل نکند، ایران ابزار فشار ویژه‌ای برای مقابله با این وضع ندارد و حداکثر می‌تواند به غنی‌سازی هسته‌ای بپردازد که آن‌، هم در شرایط اقتصادی فعلی می‌تواند منجربه تحریم‌های گسترده‌تری علیه ایران شود و هم آن‌که غنی‌سازی هیچ دستاورد اقتصادی برای ایران ندارد. لذا دست‌های ایران برای اقدام متقابل چندان باز نیست و ابزار تهدیدی ندارد که آمریکا را وادار به انجام تعهدش درمورد برجام کند. بنابراین ایران چه در برجام بماند و چه خارج شود، با مشکلات جدی مواجه خواهد بود.

 

د - راه‌های خروج و گزینه‌های ممکن ایران

از دید نهادهای اصلی قدرت مانند نهاد رهبری، شورای‌عالی امنیت ملی، مجلس شورا و نیز سپاه پاسداران، امکان تعدیل در قرارداد برجام، اندک است؛ زیرا امری است که با پرستیژ نظام، به‌خصوص رهبری و سپاه گره خورده است. دولت ایران نیز که خود امضای برجام را به‌عنوان سند افتخار خود مطرح می‌کند هم نمی‌تواند خواستار تغییر برجام شود. در عین حال، انجام این کار، نفی حقوق و دیپلماسی بین‌المللی برای حل‌وفصل اختلافات خواهد بود.

درمورد برنامه موشکی نیز فشارهای روحانی بعد از انتخابات و افزایش فشار بین‌المللی سبب شده که ایران از ساخت موشک‌های دورپرواز با برد بیش از دو هزار کیلومتر خودداری کند و در عین حال، از انجام هرنوع آزمایش و پرتاب موشک بین‌قاره‌ای که ممکن است ایجاد حساسیت کند، خودداری نماید. آخرین موشکی هم که در مراسم «روز دفاع مقدس» در ۳۱ شهریورماه پرتاب شد، خبری جعلی بود که نخست واکنش آمریکا و ترامپ را به‌دنبال داشت؛ ولی وقتی مشخص شد که ایران خبری جعلی برای فروش در افکار عمومی داخلی منتشر کرده، سکوت خبری کشورهای غربی را به‌دنبال داشت. برای نهاد رهبری و سپاه پاسداران، مذاکره برای محدودسازی موشکی، با توجه به ظن و گمان‌هایی که به اقدامات امریکا دارند، نوعی خط قرمز به‌شمار می‌رود. مضاف‌بر این‌که با توجه به گرایش ناسیونالیستی در افکار عمومی جامعه ایران نیز هضم این موضوع که آمریکا بگوید ایران چه موشکی برای دفاع خود تولید کند، چندان ساده نیست؛ زیرا ایران امکان خرید هواپیماهای جنگی را ندارد و حتی خرید سلاح‌های دفاعی مانند دفاع ضد هوایی اس۳۰۰، با تأخیری چندساله انجام شد و حتی روسیه از فروش اس۴۰۰ به ایران امتناع کرد؛ درحالی‌که آن‌ها را برای فروش به ترکیه، عراق و عربستان سعودی پیشنهاد داده بود. این در حالی است  که کشورهای عربی و اسراییل، امکان خرید هرگونه سلاح‌های پیشرفته را دارند.

ایران ممکن است در این میان، از اقدامات تحریک‌آمیز و پرتاب موشک‌های بالستیک خودداری کند و به‌طور غیررسمی درمورد برد موشک‌هایش با مقامات اروپایی گفت‌وگو کند؛ ولی این‌که موشک‌سازی ایران، آن‌گونه که آمریکا و اسراییل می‌خواهند، محدود شود، امکانی برای پیش‌برد ندارد؛ به‌ویژه بعد از مورد لیبی  که آمریکا پس‌از توافق با این کشور و خارج کردن آن از فهرست تروریسم، در موقعیت مناسب به آن حمله کرد. علاوه‌بر این، دامنه این نوع تقاضاها محدودیت ندارد و می‌تواند به موضوعات دفاعی دیگری نیز گسترش یابد. به همین دلیل، جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در ملاقات با وزیر خارجه فرانسه، تأکید کرد که آمریکا و اروپایی‌ها به‌جای تردیدافکنی درباره موشک‌های ایران، باید به سرازیر کردن صدها میلیارد دلار تسلیحات به منطقه پایان دهند. موضوع موشک‌های ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل محدود نشده، بلکه موشک‌های ایران برای مقابله با تکرار رنج مردم ایران در برابر صدام ضروری است؛ صدامی که با حمایت غرب، شهرهای ایران را موشک‌باران می‌کرد. ظریف، همچنین در مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد، واردشدن اتحادیه اروپا و آمریکا به موضوع موشک‌های بالستیک ایران را اقدامی خطرناک برای حفظ توافق اتمی توصیف و اتحادیه اروپا را تلویحاً تهدید به قطع گفت‌وگوهای دوجانبه کرده است. لحن غیرمعمول ظریف، حاکی از آن است که این موضوع، جزو حساسیت‌های امنیتی و دفاعی نظام قرار گرفته است؛ مضاف‌بر این‌که دولت ترامپ، سیاست تغییر نظام درمورد ایران را در پیش گرفته است، اما ایران می‌تواند تضمین دهد که قعطنامه ۲۲۳۱ را کاملاً رعایت کند و از انجام هر نوع آزمایش موشکی حساسیت‌برانگیز خودداری کند.   

اما در این میان، درمورد امکان تغییر و نقش منطقه‌ای ایران، امکان حصول توافق و پیشرفت‌هایی وجود دارد.  

 

هـ - مذاکره برای تغییر نقش منطقه‌ای ایران  

در میان اهداف مطرح‌شده، به‌نظر می‌رسد نهادهای قدرت نظام، با توجه به فشارهای بین‌المللی، نیازها و محدودیت‌های اقتصادی و وضعیت شکننده سیاسی داخلی که پتانسیل اعتراضات را افزایش داده و اختلافات درون ساختار قدرت، اکنون به انجام مذاکرات برای تغییراتی در نحوه حضور منطقه‌ای ایران، تن در داده‌اند. دو هفته پیش، سخنگوی وزارت خارجه، انجام چنین مذاکراتی برای تعیین سیاست‌های منطقه‌ای ایران را رد کرد، ولی امکان رایزنی با دولت‌های اروپایی برای مسائل منطقه‌ای را نفی نکرد. در محافل سیاسی داخلی نیز مدت‌هاست که جناح‌های مختلف، امکان مذاکره مجدد با عربستان سعودی را مورد تأکید قرارداده‌اند و معتقدند بدون تنش‌زدایی مؤثر با کشورهای عربی منطقه، به‌ویژه عربستان سعودی که رهبری آن‌ها را به‌عهده دارد، ایران همچنان با برجامی روبرو خواهد بود که از آن منفعت اقتصادی چندانی نصیبش نخواهد شد.

خبرگزاری رویترز، در گزارشی که روز پنج‌شنبه (۱۰ اسفند) منتشر کرد، از قول منابع اروپایی و ایرانی، بدون ذکر نام، از انجام مذاکرات مقدماتی و اولیه در حاشیه کنفرانس مونیخ خبر داده است. برمبنای این گزارش، هیأت ایرانی با مقامات اروپایی شامل سه قدرت بزرگ اروپا، ایتالیا و مقامات اتحادیه اروپا، درمورد ترتیبات امنیتی منطقه و نحوه حضور ایران، مذاکراتی انجام داده‌اند، که به‌نظر مقامات اروپایی مثبت بوده است. دور نخست مذاکرات درمورد یمن و نقش مستشاری و نظامی ایران در آن کشور بوده است و انتظاراتی که غرب، از نقش ایران در مناقشه یمن دارد.

برای اروپا و آمریکا، توجه به دغدغه‌های امنیتی عربستان سعودی که متحد اصلی آن‌ها در منطقه است،  جایگاه ویژه‌ای دارد؛ عربستان سعودی به‌خاطر همسایگی یمن با این کشور، ملاحظات امنیتی ویژه‌ای دارد.

دور بعدی مذاکرات هم احتمالاً در ایتالیا دنبال خواهد شد. مقامات اروپایی گام نخست مذاکرات و استقبال تهران از آن را مثبت ارزیابی کرده‌اند و طبیعی است که نظریات آن‌ها بایستی برای تصمیم‌گیری به تهران منتقل شود. دور بعدی مذاکرات هم به مسأله نیروها و تجهیزات ایران در لبنان و جنوب سوریه اختصاص دارد که مهم‌ترین دغدغه اسراییل است. مقامات اروپایی معتقدند که تغییر نقش منطقه‌ای ایران، می‌تواند امکان خروج ترامپ از برجام را به‌طرز قابل ملاحظه‌ای کاهش دهد. هر چند که مقامات ایرانی شرکت‌کننده، درمورد چگونگی اعتمادسازی برای مذاکرات جدید، درحالی‌که آمریکا توافق هسته‌ای را محترم نمی‌شمارد، ابراز تردید کرده‌اند.

حضور ایران و هزینه‌های جانبی آن در یمن، برای کشور فاقد توجیه امنیتی مانند توجیهاتی است که درمورد حضور در سوریه و عراق مطرح می‌کنند. ایران می‌گفت که در آن مناطق، با داعش برخورد می‌کند تا آن‌ها به مرزهای ایران نفوذ نکنند؛ ولی این سخن با توجه به موقعیت جغرافیایی یمن، نمی‌تواند در این مورد هم به‌کار رود. به همین دلیل،نظام جمهوری اسلامی ایران، سعی کرده است تا از جنبه تبلیغاتی، برخلاف سوریه و یا عراق، به مقابله حوثی‌ها با عربستان و حملات هوایی نیروهای ائتلاف علیه یمن بپردازد. واقعیت این است که ایران از اول هم سعی کرد از یمن برای مقابله با نفوذ عربستان در عراق استفاده کند. نهادهای قدرت در ایران، فکر می‌کردند که با تغییرات جانشینی در عربستان، نظام سیاسی این کشور با بحران جدی داخلی روبرو خواهد شد؛ اما این تصورات محقق نشد و ازسوی دیگر، با ترور علی عبدالله صالح، رییس جمهوری پیشین یمن، شکاف بزرگی میان ائتلاف حوثی‌ها و ارتش سابق آن کشور که عبدالله صالح آن‌ها را هدایت می‌کرد، ایجاد شده که موقعیت نظامی حوثی‌ها را در میدان نبرد با دشواری‌های بیشتری روبرو ساخته است. با توجه به این عوامل، به نظر می‌رسد، در صورتی‌ که ایران بتواند از فضای خصومت‌بار فعلی بکاهد، می‌تواند امکان یک سازش سیاسی را در یمن، قرین به موفقیت سازد.  

درمورد سوریه نیز ایران همچنان تحت فشار افکار عمومی مردم قرار دارد. افزایش هزینه‌های اقتصادی حضور ایران در آن کشور، به‌گونه‌ای است که هر نوع رویدادی که منجربه درگیری ایران و یا اسراییل و آمریکا در سوریه شود، با واکنش منفی افکار عمومی روبرو خواهد شد و برروی اقتصاد شکننده دولت نیز تأثیری منفی خواهد داشت.

بنابراین مذاکره در مورد نقش‌هایی که ایران می‌تواند در سوریه ایفاکند تا منجر به رویارویی نشود، مورد  ملاحظه مقامات ایرانی قرار گرفته است. هر چند که سپاه معتقد است امکانات موشکی ایران باید در سوریه و لبنان، به‌گونه‌ای تقویت شود که درصورت حمله اسراییل به ایران، امکانات پاسخ‌گویی ایران فقط محدود به پرتاب موشک از ایران نباشد و اسراییل از جبهه‌های مختلف مورد حمله قرار گیرد. این مسأله از جنبه استراتژیک، نگرانی بی‌سابقه‌ای را درمیان مقامات نظامی اسراییل دامن زده است و لذا مسأله حضور نیروهای ایرانی و حزب‌الله در مرزهای اسراییل در سوریه و لبنان و تجهیزات موشکی که در اختیار دارند، بخش مهمی از دل‌نگرانی‌های اروپا را نیز تشکیل می‌دهد؛ زیرا هر درگیری در منطقه خاورمیانه، مسأله مهاجرت و موج پناهندگی به اروپا را دامن خواهد زد و مستقیماً امنیت اروپا را در مواجهه با نیروهای بنیادگرای تروریست، در خطر قرار می‌دهد.

 

  • نتیجه گیری  

معادلات خطرناک امنیتی منطقه‌ای، دولت پیش‌بینی‌ناپذیر ترامپ که تغییر رژیم ایران را در دستور کار قرار داده است و دائماً شمشیر داموکلس خروج از برجام را مطرح می‌کند، حفره‌های قرارداد برجام که اکنون خود را به ضرر ایران نمایان ساخته و نیز چالش‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران که جنبه بحرانی به خود گرفته است، همه وضعیت ایران را در مدیریت هم‌زمان خصومت‌ها با جبهه‌های داخلی و خارجی دشوار ساخته است .

از سویی، سیاست مهار ایران نیز که دولت ترامپ در قالب اهداف سه‌گانه، قصد پیاده‌کردن آن را دارد، با چالش‌هایی روبروست. با تضادهای اقتصادی میان اتحادیه اروپا و آمریکا که به‌دنبال اعلام اعمال تعرفه برروی فولاد و آلومینیوم صادراتی اروپا به آمریکا، در روزهای آینده می‌تواند تشدید شود، زمینه‌های همراهی اروپا را درمورد تغییر متن برجام، دشوار می‌سازد؛ اما اروپا از جنبه منافع امنیتی خود و نیز روابط اقتصادیش با کشورهای عربی و اسراییل، مایل به جنگ و مناقشه دیگری نیست که یک سوی آن ایران باشد که از لحاظ اقتصادی، بازار بالقوه بزرگی برای اروپا به‌شمار می‌رود. لذا در مجموع به‌نظر می‌رسد که اروپا میخواهد فشار اصلی را در بخش موشکی و تغییر موقعیت منطقه‌ای ایران بگذارد.

بخش سوم، شانس موفقیت بیشتری دارد، زیرا ایران می‌تواند در این حوزه‌ها، انعطاف بیشتری از خود نشان دهد؛ مانند یمن که جنبه حیثیتی و دفاعی برای ایران ندارد.

ظریف نیز در مونیخ از آمادگی برای ترتیبات جدید امنیتی منطقه‌ای سخن گفت که به‌معنای انجام تغییراتی در سیاست منطقه‌ای ایران خواهد بود. آن‌چه که می‌تواند به تضمین موفقیت این مذاکرات و حاصل‌بخش بودن آن‌ها کمک کند، مذاکرات مستقیم عربستان و ایران و توافق برسر یمن و دیگر منازعات منطقه‌ای است. بدون چنین امری، به‌نظر می‌رسد تلاش اروپا نتواند به نتایج متقاعدکننده‌ای برسد. عربستان سعودی و ایران می‌دانند که نمی‌توانند با هم بجنگند و در جنگ‌های نیابتی آن‌ها هم سود اصلی، از آن قدرت‌های بزرگ و کمپانی‌های آن‌ها خواهد بود. بنابراین دست‌یابی یه یک نظم امنیتی جدید منطقه‌ای که براساس آن، منافع و ملاحظات امنیتی دو کشور به‌نوعی تأمین شود، راه‌حل اصلی و فیصله‌بخش منطقه خواهدبود.

تجربه گذشته نشان داده که توافق مستقیم دو کشور، بدون دخالت کشورهای بزرگ، پایدارتر و مستحکم‌تر و در صلح و ثبات منطقه‌ای، کارسازتر خواهد بود. برای انجام چنین کاری، شجاعت برای تصمیم‌گیری و دوری از افزایش شعارهای خصمانه دو کشور علیه یکدیگر، ضروری است.      

 

تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More